زمستان ۵۷ در جنوب خراسان چه گذشت/انقلاب در حوزه حاکمیت خاندان علم

سردبیر پرس، گروه استان‌ها: بهمن ماه که فرا می‌رسد یاد و خاطره روزهای انقلاب برای کسانی که آن روزها را به یاد داشته و نوجوانی و جوانی خود را در آن ایام گذرانده‌اند، تداعی می‌شود. آن‌هایی که به امید آینده‌ای بهتر و زیباتر برای این سرزمین، خطر را به جان خریدند. مردم خراسان‌جنوبی و یا […]

سردبیر پرس، گروه استان‌ها: بهمن ماه که فرا می‌رسد یاد و خاطره روزهای انقلاب برای کسانی که آن روزها را به یاد داشته و نوجوانی و جوانی خود را در آن ایام گذرانده‌اند، تداعی می‌شود. آن‌هایی که به امید آینده‌ای بهتر و زیباتر برای این سرزمین، خطر را به جان خریدند.

مردم خراسان‌جنوبی و یا همان جنوب خراسان آن زمان نیز مانند سایر مردمان ایران زمین در سال‌های انقلاب جانفشانی کردند و فریاد عدالت‌خواهی و ظلم‌ستیزی آن‌ها از دل کویر بلند شد. مردمانی که می‌خواستند که سرنوشت کشورشان را خود به دست بگیرند و رها از بند استکبار و استعمار در هوای آزادی تنفس کنند.

دهه فجر فرصت مناسبی است تا پای سخن و خاطرات کسانی که در روزهای انقلاب شکوهمند اسلامی در راهپیمایی‌ها و تظاهرات علیه رژیم ستم شاهی حضور پیدا کردند، بنشینیم تا از اتفاقات آن روزهای خاطره ساز و تاریخ ساز بیشتر مطلع شویم.

قابل تأمل است به واسطه اینکه جنوب خراسان تحت حاکمیت خاندان علم بود و این خاندان بیرجند را تبدیل به یکی از مراکز تفریحی برای شاه کرده بودند، فعالیت انقلابی بی شک جسارت بیشتری نیاز داشت.

مهدی افتخاری از فعالان فرهنگی و فعال در راهپیمایی‌های سال ۵۷ در این زمینه در خاطرات خود که در کتاب ۱۳ امامی‌ها منتشر شده است، اظهار کرد: در یکی از راهپیمایی‌هایی که در سال ۵۷ در خیابان کشمان (خیابان طالقانی فعلی) انجام دادیم، ناگهان تیراندازی شروع شد و دیدیم جوانی که بعدها فهمیدیم فامیلش خاکشور است، پشت سر ما تیر خورده و افتاده است.

وی گفت: دقیقاً یادم هست نزدیکی‌های خیابان طالقانی فعلی این اتفاق افتاد و من به اتفاق آقای حسینی او را به سمت بیمارستان بردیم.

گلوله‌ای که قلب شهید را نشانه گرفت

افتخاری با اشاره به اینکه چون ترافیک بود بخشی از مسیر را پیاده و بخشی دیگر را با وانت رفتیم، ادامه‌داد: جلوی درب بیمارستان به آیت الله عارفی برخوردیم و شهید خاکشور در بیمارستان به شهادت رسید.

فعال در راهپیمایی سال ۵۷ بیان‌کرد: آن زمان هنوز ایشان را نمی‌شناختیم و برای کشف هویت جیب‌هایش را می‌گشتیم که از توی جیب بلوزش سه سکه ۱۰ ریالی بیرون درآمد که یکی از آن درست از وسط سوراخ شده بود.

وی افزود: در واقع گلوله سکه را سوراخ کرده و به قلب شهید خورده بود.

مریم سندروس از دیگر شهروندان خراسان‌جنوبی که خاطرات زیبایی از روزهای انقلاب دارد، در بخشی از خاطرات خود می‌گوید: ۱۷ دی ماه (سالروز کشف حجاب) در تقویم و تاریخ روز شاه به نام روز زن نامگذاری شده بود ولی به ابتکار خواهران انقلابی به ویژه خانم زهرا حقیقی که محصل دبیرستان مهتدی بود، تظاهرات زنان از جلوی مسجد آیت الله آیتی تا میدان کوروش (ابوذر فعلی) شکل گرفت.

وی بیان کرد: البته تعدادی از آقایان جلوتر از ما در حرکت بودند و دلیل این اقدام هم مقابله با اقدامات احتمالی مأموران شهربانی بود.

جلوه‌ای از شجاعت بانوان بیرجندی

این بانوی انقلابی یادآور شد: خاطرم هست جمعیت شرکت کننده که دختران مدارس سطح شهر و بانوان بودند، شعار می‌دادند قسم به رهبر زنان فاطمه / نداریم از کشته شدن واهمه

نرگس حسین نژاد مادر شهید سندروس نیز در خاطرات خود از ایام انقلاب اظهار کرد: ما معمولاً در تظاهرات به صورت خانوادگی شرکت می‌کردیم و من همراه همسر و بچه‌هایم در تجمعات حضور داشتیم.

وی بیان‌کرد: یک روز در مسیر بازگشت از یکی از این راهپیمایی‌ها چند نفری از شاه دوستان و وابستگان به حکومت در کوچه با حالت تمسخر به ما اشاره کردند و گفتند: ببینید ۱۳ امامی‌ها هم آمدند.

ما را ۱۳ امامی خطاب می‌کردند

مادر شهید سندروس یادآور شد: حالا داستان این ۱۳ امامی‌ها هم به ما مربوط می‌شد چرا که چون ما امام خمینی را برای احترام بیشتر با لفظ امام خطاب می‌کردیم، به تمسخر به ما می‌گفتند ما فقط ۱۲ امام داریم و شما ۱۳ امام هستید.

سید علی سوفاری از فعالان انقلابی در سال ۵۷ در این زمینه گفت: خاطرم هست در بیرجند یکی – دو روز بعد از فرار شاه مردم بیرجند تجمعی را تشکیل دادند که این راهپیمایی از مقابل مسجد آیتی تا نزدیکی‌های بانک ملی ادامه داشت.

وی ادامه داد: بعد از پایان راهپیمایی نیز آقای محمد باقر کمیلی کرد و در آخر سخنرانی بود که یکی از راهپیمایان با صدای بلند گفت «محمود جلایری» هم آزاد شد.

تجلیل از یک زندانی آزاد شده

این فعال انقلابی با اشاره به اینکه آقای جلایری چند ماه پیش زندانی شده بود، گفت: همه به طرف سه راه اسدی راه افتادیم و در آنجا آقای جلایری را سر دوش گرفته و تا مسجد آیتی بدرقه کردیم و بعد هم نماز ظهر و عصر را در مسجد خواندیم.

سوفاری اظهار کرد: خاطرم هست در روز ورود امام (ره) به کشور خیلی از مردم برای تماشای لحظه ورود امام به ایران مقابل مسجد آیت الله آیتی جمع شده بودند تا ورود امام را از تلویزیون تماشا کنند چرا که در آن زمان همه تلویزیون نداشتند.

اقدام انقلابی یک معلم

وی ادامه داد: یکی از معلمین انقلابی ماشین پیکانش را جلوی مسجد پارک کرده بود و تلویزیون منزلش را روی کاپوت ماشین گذاشت و با برق مسجد آن را روشن کرد تا کسی لحظه ورود امام را از دست ندهد.

شهروند خراسان جنوبی گفت: رأس ساعت ۹:۳۰ دقیقه هواپیمای حامل امام (ره) بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و یادم هست علی رغم اینکه مراسم استقبال به طور کامل نشان داده نشد تا یکی – دو روز بعد مردم به صورت خودجوش شربت و شیرینی توزیع می‌کردند.

سید علی اکبر سوفاری درباره وقایع نیز گفت: روز ۲۲ بهمن با اینکه حکومت نظامی اعلام شده بود ولی از ساعت‌ها قبل درگیری و زد و خورد در خیابان اسدی (مطهری فعلی) با نیروهای شهربانی اوج گرفته بود.

روایت وقایع روز ۲۲ بهمن در بیرجند

این راوی خاطرات ایام انقلاب در جنوب خراسان ادامه داد: در همین حین ماشین سیمرغی متعلق به یکی از ساواکی‌ها که قبلاً توسط بچه‌های انقلابی شناسایی شده بود در همان خیابان توسط رجبعلی آهنی و دوستانش به آتش کشیده شد.

سوفاری گفت: حمله همزمان بچه‌های انقلابی به صورت سازماندهی شده به بیمارستان و شکستن مجسمه شاه و شکستن نماد شاهنشاهی میدان کوروش (ابوذر فعلی) توسط رضا باقری در همین روز برایم جالب توجه بود.

وی اظهار کرد: من نزدیکی‌های میدان کوروش بودم که یکی از بچه‌ها که اخبار را از رادیو دنبال می‌کرد ناگهان گفت انقلاب پیروز شد و من که انتظار شنیدن این خبر را نداشتم برای کنجکاوی بیشتر نزدیک شدم و بیشتر گوش دادم.

گردآورنده کتاب ۱۳ امامی‌ها بیان کرد: در نهایت شنیدم که گوینده رادیو می‌گفت این صدای انقلاب ملت ایران است، صدای راستین ملت ایران است و سپس آیت الله محلاتی از رادیو پیام حضرت امام (ره) را قرائت کرد.

مرور خاطرات آن روزها باعث می‌شود که به یاد بیاوریم برای آنکه آزادی، استقلال و دین مداری را به میهن خویش هدیه کنیم چه روزگارانی بر این دیار گذشته است. چه مردمانی جان خود را ارزانی راه استقلال وطن کردند و چه شیر مردان و شیر زنانی در این راه جوانی را نثار کردند.

قدر بدانیم و برای آبادی بیشتر آن بکوشیم و از تلاش برای حل مشکلات و سختی‌های پیش رو باکی نداشته باشیم.