سینمای اندیشمند ایران گیر افتاده

سه سینماگر ایرانی در وبیناری درباره سینمای امروز ایران با نگاهی به شرایط فعلی سینما مباحثی را در زمینه نگاه دولتی به سینما، افزایش ریسک سرمایه‌گذاری در سینمای ایران، غیبت سینمای کشور در بازار جهانی سرمایه‌گذاری و کنترل و نظارت سختگیرانه بر سینما مطرح شد. به گزارش سردبیر پرس چند روز قبل همزمان با برگزاری […]

سه سینماگر ایرانی در وبیناری درباره سینمای امروز ایران با نگاهی به شرایط فعلی سینما مباحثی را در زمینه نگاه دولتی به سینما، افزایش ریسک سرمایه‌گذاری در سینمای ایران، غیبت سینمای کشور در بازار جهانی سرمایه‌گذاری و کنترل و نظارت سختگیرانه بر سینما مطرح شد.

به گزارش سردبیر پرس چند روز قبل همزمان با برگزاری جشنواره فیلم کن وبینار تخصصی «سینمای ایران امروز: روایت‌ها، آمار و آینده» با حضور چند سینماگر ایرانی برپا شد که جزئیات آن امروز، ۶ خردادماه در اختیار رسانه‌ها قرار گرفته است.
براساس گزارش روابط عمومی مرکز ایران و فرانسه که علیرضا خلیلی رئیس این مرکز است، این وبینار با حضور محمدمهدی عسگرپور، کارگردان، رئیس هیئت‌رئیسه خانه سینما و نایب‌رئیس آسیایی فیاپف، مهدی جعفری، کارگردان، فیلمبردار و عضو هیئت‌مدیره کانون کارگردانان سینمای ایران و منیر قیدی، کارگردان و نویسنده با هدف ایجاد بستری برای گفت‌وگو درباره وضعیت کنونی سینمای ایران، ظرفیت‌های جهانی آن و چالش‌های موجود ویژه مخاطبین فرانسوی برگزار شده است.
کاهش فروش بلیت سینما از ۸۰ میلیون در سال‌های آخر جنگ تا ۳۵ میلیون دهه جدید
در این جلسه محمدمهدی عسگرپور سخنان خود را با مروری تاریخی بر شکل‌گیری سینما در ایران آغاز کرد و به تبیین دو دوره اصلی سینمای ایران – پیش از انقلاب و پس از انقلاب- پرداخت و سپس با رویکردی تحلیلی و مستند به آمار با تأکید بر شکوفایی و رشد چشمگیر سینمای ایران پس از انقلاب، به کسب حدود چهار هزار جایزه بین‌المللی و حضور در جشنواره‌های مختلف اشاره کرد و توضیح داد: بالاترین فروش بلیت سینما در ایران مربوط به سال‌های پایانی جنگ ایران و عراق و یک سال پس از آن است که به بیش از ۸۰  میلیون بلیت رسید.    
وی با مقایسه این آمار با حداکثر فروش اخیر سینما که به ۳۵ میلیون بلیت کاهش یافته، عوامل متعددی را در این افت تأثیرگذار دانست و تغییر فضای ارتباطات جهانی و تأثیر آن بر صنعت سینما و مهم‌تر از آن، سیاست‌های غلط و مدیریت‌های کوتاه‌مدت دولتی در طول سالیان اخیر را از جمله این عوامل برشمرد.
به گفته عسگرپور، نگاه دولتی به سینما و تفکر مدیران بر مبنای دوره‌های چند ساله، مانع از برنامه‌ریزی بلندمدت و آینده‌نگری در این صنعت شده است.
این کارگردان و تهیه‌کننده سینما همچنین به افزایش ریسک سرمایه‌گذاری در سینمای ایران پرداخت و تصریح کرد: جایگاه ایران در تولید فیلم از رتبه هفتم در جهان که مربوط به حدود ۲۰ سال پیش است به رتبه پانزدهم تا هفدهم تنزل یافته است. این کاهش تولید و فروش بلیط، همگی نشان‌دهنده چالش‌های جدی در مسیر پیشرفت سینمای ایران است.
او با بیان اینکه هر فیلم ایرانی که قصد حضور در جشنواره‌های جهانی را داشته، در داخل کشور با نگاه‌های سیاسی مواجه شده است، تأکید کرد: بسیاری از فیلم‌سازان ایرانی، دلسوز کشورشان هستند و انتقاداتشان ناشی از نگرانی‌هایشان برای ایران است.
عسگرپور در بخش پایانی سخنان خود به تأثیر نظرات شخصی و سیاسی برخی ایرانیان برگزارکننده جشنواره‌ها در انتخاب و دعوت از فیلم‌ها پرداخت و گفت: این موضوع نیز به نوبه خود پالس‌هایی نادرست به جوانان فیلم‌ساز داخلی منتقل می‌کند و باعث تغییر نگاه آن‌ها در ساخت فیلم برای جشنواره‌ها می‌شود.
غیبت سینمای ایران در بازار جهانی سرگرمی/ نگاه سیاسی بر فیلم‌های ایرانی مانعی برای معرفی آثار متنوع شده
منیر قیدی، کارگردان فیلم «دسته دختران»، دیگر سخنران این وبینار نیز با تمرکز بر تحولات ساختاری و محتوایی سینمای ایران در دهه اخیر، از تغییر سلیقه عمومی و گسترش ژانرهای نوظهور مانند ژانر وحشت سخن گفت و فیلم هایی چون پوست و زاوالا را از نمونه های موفق این ژانر دانست.
وی در ادامه به موضوعاتی چون حضور پررنگ زنان در حوزه‌های فنی و کارگردانی، ظهور فیلم‌سازان مستقل جشنواره‌ای، گسترش پلتفرم‌ها و ارتقای سطح تکنیکی فیلم‌ها پرداخت.
قیدی همچنین از شکاف بین مسیر پخش آثار در داخل و خارج کشور گفت و تأکید کرد: نگاه سیاسی حاکم بر فیلم‌های ایرانی در جشنواره‌ها، مانع معرفی طیف متنوع‌تری از آثار شده است. این در حالیست که در دهه‌های هشتاد و نود، حضور زن کارگردان یا فیلم‌نامه‌نویس یک استثنا محسوب می‌شد، اما امروزه شاهد تثبیت حضور زنان در مقام کارگردان، فیلم‌بردار، صدابردار، صداگذار، تدوین‌گر و سایر حوزه‌های سینما هستیم.
کارگردان «ویلایی‌ها» همچنین به ظهور نسل جدیدی از فیلم‌سازان مستقل و «جشنواره‌ای» اشاره کرد و افزود: بسیاری از فیلم‌های اول و دوم این فیلمسازان در جشنواره‌های بین‌المللی مانند ونیز، کن، برلین و لوکارنو موفق به دریافت جایزه شده‌اند.
منیر قیدی در ادامه در خصوص پخش و نمایش آثار در داخل و خارج کشور دو مسیر کاملاً متفاوت را برای فیلم‌ها برشمرد و گفت: این دو مسیر عبارت است از فیلم‌هایی که در چارچوب قوانین رسمی کشور ساخته می‌شوند و از حمایت‌های دولتی بهره می‌برند و فیلم‌سازان مستقلی که خود را موظف به پیروی از چارچوب‌ها نمی‌دانند.
او جایگاه سینمای ایران در جهان را از دهه هفتاد میلادی، به عنوان یکی از سینماهای «مؤلف» و جایی که فیلم‌ساز صاحب نگاه است، دانست و گفت: این تصویر با کارهایی امثال عباس کیارستمی شکل‌گرفت و توسط فیلم‌سازانی مانند جعفر پناهی، اصغر فرهادی و مجید مجیدی ادامه یافت.
قیدی در ادامه توضیح داد: امروزه زبان سینمای ایران در جهان ترجمه‌پذیر شده است و مخاطبان غیرایرانی با آن ارتباط احساسی برقرار می‌کنند، زیرا روایت‌های ما ساده، انسانی و جهان‌شمول هستند.
او با اشاره به غیبت سینمای ایران در بازار جهانی سرگرمی، این موضوع را ناشی از محدودیت‌های تولید و پخش، ضعف در برندسازی بین‌المللی، نبود کمپانی‌های پخش قدرتمند داخلی و نگاه سیاسی به فیلم‌های ایرانی در جشنواره‌ها دانست که عمدتاً بر جنبه‌های انتقادی تکیه دارند و اجازه معرفی طیف متنوعی از آثار را نمی‌دهند.
قیدی در پایان سخنانش، سینمای زن (هم در ساختار تولید و هم در موضوعات) و پرداختن به فیلم‌هایی با چاشنی محلی  را دو فرصت مهم برای سینمای ایران ذکر کرد.
فقدان عمق اندیشه و معرفت فیلمسازان جوان
مهدی جعفری، کارگردان و فیلمساز ایرانی در ادامه این وبینار، بحث خود را با تأکید بر نگاه محتوایی به فیلم‌ها آغاز و با اشاره به خاستگاه سینمای نوین ایران در ابتدای دهه ۶۰ شمسی و مدیریت موفق آن دوره، بیان کرد: به سینماگران آن زمان پیشنهاد حرکت بر یک بردار محتوایی داده و بر مفاهیم انسانی و اخلاقی در آثار تاکید بیشتری شد. فیلم‌های شاخص اولیه، به خصوص آثار زنده‌یاد عباس کیارستمی، مانند «خانه دوست کجاست» و سعید ابراهیمی فر مانند «نار و نی» ریشه در فرهنگ و ادبیات کهن ایرانی و شعر فارسی داشتند و اینگونه آثار بنیان‌گذار سینمای شاعرانه در ایران شدند که به سرعت در دنیا نیز مخاطب پیدا کردند.
این فیلمساز به تکرار مضامین و کپی‌برداری از آثار موفق نسل اول اشاره کرد و دلیل افول این نوع سینما را فقدان عمق اندیشه و معرفت فیلمسازان جوان نسل بعد دانست.
وی افزود: در دهه‌های بعدی همین  تکرار بی رویه و بی‌کیفیت در سینمای اجتماعی، موجب اشباع این سینما در بازارهای بین‌المللی شد. با گذشت زمان و شدت گرفتن بحران‌های اجتماعی و سیاسی در کشور، سینماگران ایرانی به سمت فیلم‌های انتقادی و اعتراضی اجتماعی گرایش پیدا کردند.
جعفری تأکید کرد: نسل اول این فیلم‌های معترض، به دلیل عمق نگاه و تحلیل فیلم‌سازانشان، دارای اصالت و تشخص بودند اما باز هم، این روش نیز شروع به تکثیر و کپی‌برداری در نسل‌های جوان‌تر کرد واین کپی برداری از جدیت محتوایی آثار بعدی کاست.
کارگردان فیلم «اشک هور» در ادامه به موضوع نظارت و کنترل سخت‌گیرانه‌تر دولتی پرداخت و گفت: هنرمند باید فرزند زمان خود و فیلم‌هایش آینه انعکاس‌دهنده شرایط اجتماعی و سیاسی باشد. مشکل زمانی ایجاد می‌شود که این چرخه از تعادل خارج شود و سهم بیشتری از آثاری که وارد عرصه بین‌المللی می شوند به فیلم‌هایی با مضامین سیاسی و سیاست‌زده اختصاص یابند.
وی سپس به تقسیم‌بندی انواع سینما در ایران پرداخت که عبارت است از سینمای دولتی، تجاری و مستقل و سپس اشاره کرد: سینمای دولتی یعنی فیلم‌هایی که با حمایت دولت و حکومت ساخته می‌شوند و البته این نوع حمایت از ابتدای انقلاب وجود داشته است و بسیاری از فیلم‌های موفق سینمای ایران در دهه‌های اولیه، با کمک کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و بنیاد سینمایی فارابی ساخته شده‌اند. دسته دیگر، سینمای بدنه یا تجاری هستند که عمدتاً سرمایه‌گذاری بخش خصوصی روی این دسته از فیلم‌ها صورت می‌گیرد؛ فیلم‌هایی در ژانر کمدی، طنز و گاها درام اجتماعی. گونه آخر هم سینمای مستقل است که این سینما نه از دولت کمک می‌گیرد و نه الزماً قواعد سینمای تجاری را رعایت می‌کند، در ابتدا دارای تشخص و بسیار دغدغه‌مند بود. اما خلوص استقلال این نوع فیلم‌ها در یکی دو دهه اخیر آرام آرام زیر سوال رفت.
این مستندساز تأمین سرمایه از طریق  فاندهای بین‌المللی (که دارای اولویت های محتوایی خود هستند) وسرمایه‌گذاران خصوصی که عمدتاً با نیت دیده شدن در محافل بین‌المللی و شهرت یک شبه وارد عرصه سینما می‌شوند و تقریبا هیچ  نسبتی هم با هنر سینما ندارند را از جمله دلایل این عدم خلوص دانست و گفت: بسیاری از سینماگران جوان، در این شرایط، دیگر حرف دل خود را نمی‌سازند و در خدمت اهدافی قرار می‌گیرند که برایشان از پیش تعیین شده است و یا از ابتدا با هدف جذب سرمایه گذار طبق منویات این اشخاص یا نهادها دست به قلم می برند.
جعفری در ادامه، دشواری‌های سینماگران مستقل اصیل و به مفهوم واقعی مستقل و دغدغه‌مندی که به دنبال ساخت فیلم‌هایی با مضامین انسانی، اخلاقی، روان‌شناسانه یا جامعه‌شناسانه هستند و تمایلی به سیاست‌زدگی ندارند، را تشریح کرد.
کارگردان فیلم «یدو» سپس به جریانی که اخیرا توسط کانون سینماگران مستقل  در خارج از ایران تشکیل شده اشاره کرد و گفت: متاسفانه این تشکل علیه هر فیلمی که مسیر قانونی را در ایران طی می‌کند، جوسازی می‌کند و آن مورد نقد قرار می‌دهد. به این دسته از فیلمسازان که همکار، دوست و هموطن سینماگران داخلی هستند پیشنهاد می‌کنم برخورد مهربانانه‌تر با فیلم‌های مستقلی که در داخل ایران و طی مسیری رسمی ساخته می‌شوند داشته باشند و به تصمیم های فردی سینماگران گرفتار در چرخه معیوب سینمای ایران احتران بگذارند. جای تاسف است که سرنوشت برخی آثار ارزشمند و مستقل داخلی به مسائل سیاسی گروه ها و حکومت حاکم بر کشور گره زده شود.
این فیلمساز تصریح کرد: سینمای اندیشمند و دغدغه‌مند ایران، بین نظارت سخت گیرانه و کنترل داخلی و  جو منفی خارج از کشور گیر افتاده و رو به احتضار است.
جعفری چهار مدل کلی سینما در ایران را اینگونه معرفی کرد: سینمای قصه‌گوی کلاسیک: با برجسته‌ترین چهره‌هایی چون آقایان فرهادی، مجیدی، عیاری و تقوایی. سینمای مدرن/تجربه‌گرا شروع‌کننده آن مرحوم سهراب شهید ثالث و در رأس آن مرحوم کیارستمی، که دغدغه‌اش تجربه‌گرایی در هنر سینما و زبان سینماست. سینمای ژورنالیستی/معترض عمدتاً تحت تأثیر جریانات و بحران‌های سیاسی جامعه است و ممکن است الزاما ساختار سینمایی قوی هم نداشته باشدو آخر سینمای کوتاه.
وی در پایان با تاکید بر اهمیت فیلم کوتاه بیان کرد: ایران جزو معدود کشورهایی است که بیشترین تولید و حمایت از فیلم کوتاه را دارد. سینمای کوتاه «نبض تپنده» سینمای ایران در تمام ادوار بوده و موفقیت‌های چشمگیری در عرصه داخلی و خارجی داشته است نمونه‌ش کسب جایزه اسکار برای انیمیشن کوتاه «در سایه‌های سرو».
انتهای پیام