فاطمه طباطبایی: اگر به توصیه امام عمل کرده بودیم، مسأله حجاب مطرح نمیشد/ از نگاه امام زن تفاوتی با مرد ندارد
به گزارش سردبیر پرس، فاطمه طباطبایی طی سخنانی در تجدید میثاق بانوان فعال فرهنگی با امام خمینی(س)، گفت: نکته مهمی که خیلی به نظر من اهمیت دارد و لازم هست که به آن توجه کنیم، آیهای است که امام خمینی(س) در آغاز انقلاب به آن تمسک میجستند و برداشت عرفانی که از این آیه داشتند، […]
به گزارش سردبیر پرس، فاطمه طباطبایی طی سخنانی در تجدید میثاق بانوان فعال فرهنگی با امام خمینی(س)، گفت: نکته مهمی که خیلی به نظر من اهمیت دارد و لازم هست که به آن توجه کنیم، آیهای است که امام خمینی(س) در آغاز انقلاب به آن تمسک میجستند و برداشت عرفانی که از این آیه داشتند، میتواند همچنان راهنمای ما باشد و ما را هدایت کند. ایشان این آیه را میخواندند و در صحیفه هم هست و بارها به آن اشاره کردهاند که «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَهٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَی وَ فُرَادَی»؛ و شاید اساس انقلاب اسلامی را هم از این آیه بهره گرفتند و نوربخش حرکتشان بود.
چیزی که باعث میشود ما از حوزه حیوانیت وارد حوزه انسانیت شویم، «بیداری دل» است
بنابر روایت جماران، مدیر گروه عرفان اسلامی پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی، افزود: هرکسی از این آیه تعاریف و استنباطی دارد اما امام یک معنای عرفانی از این آیه برگرفتند. اهل معرفت قیام لله را یقظه و بیداری میدانند. منظوری بیداری چشم سر نیست؛ بیداری قلب و دل است. وقتی دل بیدار شد، اساسا این موجود «انسان» میشود. یعنی با نور بیداری که در دلش میتابد، این موجود از ساحت حیوانیت به حوزه انسانیت ورود پیدا میکند. ما مانند حیوانات میخوریم و میخوابیم و تشکیل زندگی میدهیم، اما چیزی که باعث میشود ما از حوزه حیوانیت وارد حوزه انسانیت شویم، «بیداری دل» است. یعنی بیداری دل آغاز سیر انسانی ما است و ما را کمک میکند که راه و روش را بفهمیم، مسیر را تشخیص بدهیم، خودمان را بشناسیم، ببینیم کجا هستیم و کجا باید باشیم.
همواره باید در بیداری دلمان بکوشیم
وی با تأکید بر اینکه ما همواره باید در بیداری دلمان بکوشیم، اظهار داشت: ما یک صفات ذاتی و یک صفات عارضی داریم. صفات ذاتی ما آن کمالات الهی است که خداوند در وجود ما قرار داده و ما با شکوفایی آن استعدادها میتوانیم جانشین خداوند باشیم و خودمان و جامعه را اصلاح کنیم؛ و جامعه ما انسانی شود. این بر میگردد به باوری که امام درباره انسان داشتند و این خیلی نکته مهمی است که ببینیم پیشفرض امام راجع به انسان چیست. انسان هم زن و مرد ندارد و در این جهت زن و مرد یکسان هستند. در صفات ذاتی، انسان گوهری است که خداوند کمالاتی را در وجودش نهفته و از روح خودش در این وجود دمیده است. اما این نفخه ربوبی را وقتی استنشمام میکنیم که بیدار شده باشیم. وقتی که ذائقه قلبی ما، گوش، چشم و حس قلبی ما بیدار شده باشد.
دکتر طباطبایی یادآور شد: همه ما گرفتار حجابهایی هستیم که از بعضی آنها ناگزیر هستیم. ولی ما گرفتار تارهایی هستیم که در خود تنیدهایم و درون آن سیر میکنیم. گرفتار عقاید خرافی، تعصبات و موهوماتی هستیم که همه میدانیم و نیازی به اثبات ندارد. همه ما گرفتار یک سری مسائلی هستیم که آنها نمیگذارد هویت ذاتی و صفت ذاتی خودمان را بشناسیم. وقتی ما بتوانیم از این حجابها رها شویم؛ آن وقت میتوانیم خودمان را بشناسیم و بفهمیم که چه گوهر ارزشمندی داریم و خودمان را ارزان نمیفروشیم و استقلال خودمان را حفظ میکنیم.
نگاه امام به زن از این جهت که انسان است، تفاوتی با مرد ندارد
وی تأکید کرد: نگاه امام به زن از این جهت که انسان است، تفاوتی با مرد ندارد. میگویند نفس ناطقه انسانی سایه خداوند است. خداوند حد و حدود و تعین ندارد؛ پس انسانی هم که سایه و ظل خداوند است، حد ندارد و میتواند بیکران باشد؛ اما گرفتار یک سری تعینات است. اگر این تعینات را بشکند، میتواند جانشین خداوند شود و ظاهر کننده صفات الهی باشد. هرکس انسان را ببیند یاد خدا بیفتد؛ و به طریق اولا هرکس جامعه انسانی را ببیند، یاد جامعه توحیدی بیفتد. بنابراین، انسان چنین جایگاهی دارد که بیکران است، اما نکته جالب اینجا است که به تعبیر امام، انسان با دو صفت «ظلومی» و «جهولی» میتواند این مدال را به دست بیاورد و ولایت و امانت الهی را بر دوش بگیرد.
مدیر گروه عرفان اسلامی پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی، تصریح کرد: این دو صفت ظلومی و جهولی خیلی مهم است؛ یعنی دو ویژگی انسان است. «مصباحالهدایه» کتابی بسیار ارزشمند است که امام در سن ۲۸ سالگی در حوزه عرفان نظری نوشتند و آنجا مطرح میکنند که انسان با صفت ظلومی از همه حدودها تجاوز میکند و همه حدها و تعینات را میشکند؛ و نسبت به ماسوا جاهل میشود؛ یعنی میفهمد که ماسوا وجود استقلالی ندارند و هرچه هست از او است. خیلی شنیدهاید و به آثار امام هم مراجعه کنید میبینید که چقدر از واژه «هیچ» استفاده میکردند. یعنی میتوانند به این مرحله برسند که بدانند غیر از خداوند چیزی وجود استقلالی ندارد؛ اگر هست از او است و به واسطه او است.
امام میفرمودند سعادتمندی انسان در پی «بیداری» و «قیام لله» است
وی افزود: بنابراین، راه اینکه خودمان را بشناسیم این است که بیدار شویم و به فطرت خودمان توجه کنیم. این چیزی بود که امام تلاش کردند و به پیروانشان آموختند و در هر زمینهای به این نکته اشاره کردند. چون میخواستند پیروانشان جزء گروه لایعلمون نباشند؛ خودشان، خدایشان، اهمیت خودشان و وظیفه خودشان را بشناسند و در آن مسیر گام بردارند. امام میفرمودند، سعادتمندی انسان در پی این «بیداری» و «قیام لله» است. از این جهت امام روی قیام لله تأکید میکردند و این قیام لله هم آن طور نیست که حتما باید کار در مساجد یا حوزههای علمیه باشد؛ هرکس در هر جایی که هست، اگر برای خدا و خالصانه باشد، آن کار قیام لله و موجب بیداری قلب و سعادتمندی است.
دکتر طباطبایی ادامه داد: اگر انسان نفخه ربوبی را استشمام کند، آن وقت سخن خداوند را هم میفهمد که میفرماید از رگ گردن به ما نزدیکتر و همیشه همنشین او است. وقتی که من قلبم بیدار باشد و او را یاد کنم، خدا هم همنشین من خواهد بود. اگر ما اینها را نمیفهمیم، پیدا است که آن بیداری قلب را کم داریم. بنابراین، توجه امام از آغاز انقلاب روی «قیام لله» و «بیداری دل» است و هرکسی از این بیداری بهره ببرد، این پیام همیشگی و جاودانه است و مربوط به یک زمان نیست. همیشه ما باید تلاش کنیم تا دلمان بیدار باشد و حقایق را ببینیم.
وی ادامه داد: اگر ما شاخصی بخواهیم که عملی که انجام میدهیم آیا قیام لله هست؟ شاخص قشنگی را امام مطرح میکنند و میگویند به کارهایمان نگاه کنیم، اگر حسد، کینهورزی، هتک حرمت و چیزهایی را دارد که همه میدانیم، بدانیم که قیام ما لله نیست و برای شیطان است. اما اگر دیدیم که رفتار و گفتار ما مهرورزی، محبت، ایثار، گذشت، عدالتخواهی و مسئولیتپذیری است، بدانیم که این قیام ما لله است؛ و ان شاء الله خدا دستگیر ما باشد و ما بتوانیم در پی این قیام لله سعادتمند شویم.
امام در سخنرانیها خیلی اشاره میکردند کشوری که الآن به دست ما رسیده، خرابهای بیشتر نیست و همه باید کمک کنند تا آن را آباد کنیم
عروس امام خمینی(س) در بخش دیگری از سخنان خود گفت: اول انقلاب که ما به قم رفتیم و امام فکر میکردند کارهای اجرایی را به دولتمردان سپردهاند و خودشان هم برای درس و تدریس و فقاهت به قم رفتهاند و تصور ما هم همین بود که در قم به خانه قبلی خودمان بر میگردیم و ساکن میشویم. از این جهت با دوستانم تصمیم گرفتیم که یک مؤسسه فرهنگی تأسیس کنیم. چون امام در سخنرانیها خیلی اشاره میکردند کشوری که الآن به دست ما رسیده، خرابهای بیشتر نیست و اگر بخواهد آباد شود که باید آبادش کنیم، در اختیار دولت تنها نیست و همه باید کمک کنند تا خرابهای که به ما ارث رسیده را آباد کنیم. از این جهت ما هم به فکر افتادیم که در حد خودمان کاری انجام بدهیم و با گروهی از دوستان یک مؤسسه فرهنگی را تشکیل دادیم.
امام گفتند، فرهنگ سایه نبوت است
وی ادامه داد: یک نکتهای را امام در سخنرانی گفتند که خیلی برای من و دوستان فرهنگی اهمیت داشت. امام گفتند که «فرهنگ» سایه نبوت است و رسالت فرهنگیان همان رسالتی است که انبیاء داشتند. این خیلی برای من و دوستانم مهم بود که رسالت انبیاء چیست. طبیعتا رسالت انبیاء رساندن به توحید است؛ اما توسعه همه جانبه به انسان دادن و تقویت انسان در بُعد روح و جسم است؛ همه ابعاد وجودی انسان و همه آنچه که برای رشد و شکوفایی انسان لازم هست را دیدن و مطرح کردن و تنها به یک قسمت نپرداختن است. ما متوجه شدیم که رسالت بسیار سنگینی را داریم.
امام به عفت عمومی جامعه خیلی تذکر میدادند و معتقد بودند که یک جامعه انسانی باید عفیف باشد
دکتر طباطبایی افزود: الآن هم همین طور است و ما گاهی خلأ آن را در جامعه میفهمیم. خلأ این که بیان بعضی از صحبتها و دستورات امام فقط در یک بخش خلاصه میشود. مثلا امام به عفت عمومی جامعه خیلی تذکر میدادند و معتقد بودند که یک جامعه انسانی باید عفیف باشد؛ اما متأسفانه برداشتی که از این صحبت امام شد، فقط بعضی مصادیق را بیان میکردند؛ انگار عفت عمومی فقط حجاب خانمها است، البته این هم هست، اما چیزهای بسیار دیگری وجود دارد که من فکر میکنم اگر به توصیه امام در خصوص توسعه همه جوانب عمل کرده بودیم، اصلا مسأله حجاب مطرح نمیشد؛ بلکه خودش یک امر پذیرفته میشد که خانمها این حجاب را با جان و دل بپذیرند.
اگر میخواهیم کار فرهنگی کنیم، اول باید قلبی مهربان داشته باشیم
وی تأکید کرد: الآن هم به نظر من کار فرهنگی این است که ببینیم انبیاء چه کردند. اول مهرورزی با افراد است؛ خود خداوند اول رحمان و رحیم بودنش را مطرح میکند و بعد دستور میدهد. اگر میخواهیم کار فرهنگی کنیم، اول باید قلبی مهربان داشته باشیم و آنچه از ما صادر میشود محبت و دلسوزی باشد؛ اگر محبت و دلسوزی بود، حرف ما هم پذیرفته میشود و اگر نبود، ان قلتهایی روی آن میآورند و بیتأثیر میشود. بنابراین، یکی از بهترین کتابهایی که من فکر میکنم به عنوان فرهنگی باید به آن توجه کنید، «شرح جنود عقل و جهل» امام است. امام آنجا میفرمایند که چه صفاتی ظهور عقل و عقلانیت و چه صفاتی ظهور جهل است و طبیعتا اگر رفتار ما عاقلانه، خردمندانه و مهرورزانه باشد، تأثیر میکند و اگر نه، نه تنها بیتأثیر است بلکه تأثیر منفی دارد.
مدیر گروه عرفان اسلامی پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی، یادآور شد: به خصوص امام در این کتاب راجع به امر به معروف و نهی از منکر توصیه میکنند و میفرمایند که اگر آمر به معروفی متوجه نباشد و بخواهد توجه به منکری بدهد، فردی که یک گناه کوچک یا منکری انجام داده، بر اثر اشتباه و بد گفتن ما منکر به گناه یا یک گناه کوچک به چندین گناه بزرگ تبدیل میشود. بنابراین، معتقدم که ما فرهنگیان تقصیر داریم و خوب نتوانستیم عمل کنیم و نتوانستیم حرف امام را بفهمیم و در نتیجه نتوانستیم منتقل کنیم. اگر الآن هم به آثار امام برگردیم و قیام للهی که امام مطرح کردند را در خودمان پیاده کنیم و ببینیم ظهورات عقل چیست و رفتار خردمندانه چه نوع رفتاری است و آن را انجام بدهیم، قطعا موفق خواهیم بود.
خاطره عروس حضرت امام از علت سرودن اشعار دیوان ایشان
وی در بخش پایانی سخنان خود راجع به علت سرودن اشعار امام گفت: من احساس میکردم امام در سن ۸۰ سالگی هم همچنان دارای ذوق لطیف و عشق عفیف هستند؛ همان چیزی که ابن سینا در مورد یک عارف تعریف میکند. یعنی احساس میکردم که امام همچنان ذوق شاعری دارند. چون شبها که در کنار ایشان مینشستیم و فرصتی بود که از نزدیک با ایشان گفتوگو داشته باشیم، من گاهی اشعاری که کنار روزنامهها نوشته شده بود یا اشعاری که احیانا خوانده بودم و به نظرم خوب میآمد را برای امام میخواندم.
عروس امام خمینی(س) تأکید کرد: با امام صحبت کردن در عین اینکه بسیار راحت و شیرین بود، سختی خودش را هم داشت. چون باید در تعریفی که میکردیم غیبت، تهمت و تمسخر نباشد و در عین حال جالب و شنیدنی هم باشد. بنابراین، سعی میکردیم حرفی باشد که همه این چیزها را نداشته باشد و شیرین هم باشد؛ چه بهتر از اینکه غزل یا لطیفه قشنگی باشد و بخواهم نقل کنم؟! گاهی که برای امام غزل میخواندم، میدیدم که امام آن غزلیات را نقد میکنند و احساس کردم که هنوز دقت نظر دارند. از این جهت درخواست کردم که برای من بنویسند. درخواست من نظم نبود و نثر بود و به اقتضای رشته تحصیلیام مطالب عرفانی از ایشان تقاضا کرده بودم و بعد که قبول کردند، گفتم که من نظم و نثر میخواهم. یک روز دیدم کاغذی به من دادند که همین خواسته من تحقق پیدا کرده بود و این اشعار را سرودند.
وی افزود: جالب است زمانی که این اشعار را سرودند، زمان جنگ بود و گاهی بمباران جماران هم اتفاق میافتاد؛ و ایشان هنگام قدم زدن در حاشیه روزنامه این اشعار را برای من نوشته بودند. وقتی این اشعار را دیدم خیلی ذوق زده شدم و نشان حاج احمد آقا دادم. ایشان گفت این فرصت بسیار مغتنم است، این را از دست نده و همچنان بر پیگیری خودت ادامه بده. بعد یک دفتری به من داد و گفت به امام بگو از این به بعد روی این بنویسند؛ و یک خودکار مخصوص. چون کاغذ روزنامه کاهی بود و امام هم با رواننویس مینوشتند و احتمال در هم تنیده شدن کلمات زیاد بود. من دفتری را خدمتشان آوردم و گفتم اشعار را در این بنویسید. با لبخند زیبایی گفتند، «قرار نیست که من شعر بنویسم»؛ گفتم، «همین که مینویسید در این دفتر باشد.»
دکتر طباطبایی اظهار داشت: این شد که امام تشویق شدند و من این انگیزه را در ایشان ایجاد کردم که به شعر گفتن بپردازند و این اشعار در سن بالای ۸۰ سالگی است؛ یکی دو مورد آنها از قبل آمده است. چون میدانستم امام دو دیوان داشته که قبلا مفقود شده بوده و بعضی از آنها در این دیوان آمده است. این اشعار جمعآوری شد و من بعد از رحلتشان همه را تقدیم مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام کردم و آنها هم به بهترین شکل منتشر کردند.
۳۱۲۲۱۹
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰