عینالدوله؛ عمارت خاموش در هیاهوی شهر
به گزارش «سردبیر پرس»؛ میرزا علیاصغر خان اتابک، ملقب به «عینالدوله»، از رجال بانفوذ عصر قاجار و صدراعظم در دورهی مظفرالدینشاه و محمدعلیشاه بود. او این باغ و عمارت را در اواخر سده سیزدهم هجری قمری به عنوان اقامتگاه ییلاقی خود بنا کرد. گفته میشود که جلسات مهمی از دربار، از جمله برخی نشستهای مربوط […]
به گزارش «سردبیر پرس»؛ میرزا علیاصغر خان اتابک، ملقب به «عینالدوله»، از رجال بانفوذ عصر قاجار و صدراعظم در دورهی مظفرالدینشاه و محمدعلیشاه بود. او این باغ و عمارت را در اواخر سده سیزدهم هجری قمری به عنوان اقامتگاه ییلاقی خود بنا کرد. گفته میشود که جلسات مهمی از دربار، از جمله برخی نشستهای مربوط به مجلس اول مشروطه، در همین عمارت برگزار میشد. حضور تاریخی این بنا در لحظاتی حساس از تاریخ ایران، از آن میراثی زنده ساخته که در عین سکوت، بسیار گویاست.این گزارش تلاشی است برای بازخوانی سرگذشت این بنای تاریخی، از روزگار صدراعظمی تا فراموشی، از اوج تا زوال.
معماری قاجاری؛ ظرافت در اوج اقتدارمعماری عمارت عینالدوله، نمونهای فاخر از الگوی خانههای اشرافی قاجاری است.تالارهای آئینهکاریشده، ارسیهایی که نور را از شیشههای رنگی عبور میدهند، طاقها و ستونهایی با تزئینات گچبری، و حوضخانهای دلفریب در دل باغ. نقشهی کلی بنا بر اساس الگوی «باغ ایرانی» طراحی شده؛ یعنی تلفیقی از نظم هندسی، جریان آب، و حضور محور مرکزی. هر گوشهی عمارت بازتابیست از سلیقه اشراف آن دوران، و نشان میدهد چگونه معماری، زبان بیان قدرت و زیبایی بوده است.با گذر زمان و توسعه شهری، باغهای اطراف عمارت یکییکی بلعیده شدند و اکنون این خانهی تاریخی در میان بافت شهری جدید، چون جزیرهای تنها باقی مانده است. در دهههای اخیر، این بنا بارها میان فراموشی و مرمت دستبهدست شده. مدتی تحت مالکیت نهادهای دولتی و فرهنگی قرار داشت و گهگاه به عنوان فضای هنری، گالری، یا محفل فرهنگی مورد استفاده قرار گرفت. با این حال، بخش زیادی از عمارت به دلیل نبود مرمت اصولی و پایدار، در معرض فرسایش قرار گرفته است.
عمارت عینالدوله یکی از بناهای تاریخی کمتر شناختهشده تهران است که در منطقه شمیران، در خیابان پاسداران (نیاوران سابق) واقع شده. این عمارت، با وجود زیبایی معماری و پیشینه سیاسی و فرهنگیاش، کمتر از دیگر عمارتهای قاجاری مانند گلستان یا سعدآباد مورد توجه عمومی و رسانهای قرار گرفته است. در ادامه نکاتی کمتر گفتهشده درباره این عمارت را میآورم:
محل مذاکرات مشروطهعمارت عینالدوله در یکی از مهمترین برهههای تاریخ مشروطه، نقش پشتپرده و کلیدی داشته. وقتی محمدعلی شاه مجلس را به توپ بست، بسیاری از رجال سیاسی برای رایزنی و تصمیمگیری در این عمارت گرد میآمدند. برخی از مخالفان شاه و مشروطهخواهان از این مکان به عنوان پاتوقی نیمهمحرمانه استفاده میکردند.
الهامگیری از معماری غربی، بدون تقلید کاملبرخلاف عمارتهای قاجاری که بعضاً تقلیدی مستقیم از معماری اروپایی داشتند، در اینجا معمار ایرانی سعی کرده ویژگیهایی مانند ایوان بلند، ستونهای باربر و پنجرههای بلند اروپایی را با فضاهای سنتی ایرانی مثل حوضخانه و تالار آئینه ترکیب کند. این تلفیق کمتر مورد توجه تاریخنگاران معماری قرار گرفته.
داستان تلخ تخریب بخشی از باغتا دهه ۱۳۷۰، عمارت عینالدوله دارای باغی بسیار بزرگ و پردرخت بود که بخشی از آن طی گسترش شهرنشینی و ساختوسازهای بیرویه از بین رفت. حتی برخی روایتهای محلی حاکی از آن است که برخی از درختان صدساله توسط پیمانکاران خصوصی قطع شد، و تنها با اعتراض اهالی بخشی از آن حفظ شد.
اقامتگاه موقتی مهمانان خارجی در دوره پهلوی اولدر سالهای آغازین حکومت رضاشاه، زمانی که تهران فاقد هتلهای مناسب برای اقامت مقامات خارجی بود، این عمارت گهگاه برای پذیرایی از مهمانان سیاسی یا فرهنگی خارجی استفاده میشد. یکی از اسناد آرشیوی وزارت خارجه اشاره به اقامت یک گروه موسیقی فرانسوی در این عمارت دارد.
زیرزمین اسرارآمیزبر اساس برخی گفتههای کارکنان قدیمی وزارت فرهنگ و هنر، زیرزمین این عمارت دارای بخشهایی مخفیگونه و راهروهایی است که تا بخشهای دیگر باغ امتداد داشتهاند. هنوز پژوهش دقیقی درباره این زیرزمین و کاربریهای آن صورت نگرفته و این بخش میتواند موضوع پژوهشهای تاریخی معماری باشد.
گفتگو با یک راهنما محلیدر بازدید میدانی ما، فرزانه ناصری، یکی از راهنمایان محلی که در تورهای تاریخی فعالیت میکند، میگوید:«بسیاری از مردم حتی اسم این عمارت را نشنیدهاند. اینجا پتانسیل بالایی برای جذب گردشگر داخلی و خارجی دارد، اما متأسفانه تبلیغات فرهنگی دربارهاش بسیار کم است. اگر همین بنا در یکی از شهرهای اروپایی بود، احتمالاً به موزهای زنده تبدیل میشد.»
نگاهی انتقادی به وضعیت میراث فرهنگیعمارت عینالدوله، مانند بسیاری از آثار تاریخی تهران، قربانی ناآگاهی، بیبرنامگی و گاه بیتوجهی نهادهای متولی میراث فرهنگی شده است. با وجود ثبت ملی بودن، نبود حفاظت دائمی، ضعف در اطلاعرسانی، و عدم برنامهریزی برای بهرهبرداری فرهنگی پایدار، سبب شده که عمارت بهتدریج از حافظهی جمعی پایتختنشینان نیز حذف شود.
در سالهای اخیر، شهرداری تهران و شورای اسلامی شهر در چند مرحله اقداماتی برای حفاظت و احیای عمارت عینالدوله انجام دادهاند، اما این اقدامات همواره با چالشها و نقدهایی همراه بوده است. در ادامه مروری بر اقدامات شاخص شهرداری و شورا درباره این عمارت، همراه با نکات کمتر گفتهشده:
تملک و ثبت ملیتملک عمارت توسط شهرداری منطقه ۳ در اوایل دهه ۱۳۸۰ انجام شد، پس از آنکه خطر تخریب و تغییر کاربری ملک بالا گرفت.ثبت عمارت در فهرست آثار ملی نیز در همان بازه زمانی اتفاق افتاد. این ثبت، از تخریب کامل جلوگیری کرد اما حفاظت کامل را تضمین نکرد.
مرمتهای مقطعی اما نه جامعدر سالهای ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۶ بخشهایی از عمارت توسط سازمان زیباسازی شهرداری مرمت شد، شامل:استحکامبخشی سقفها و دیوارهای بیرونیبازسازی گچبریها و آیینهکاریهااحیای بخشی از باغ اما مرمتها اغلب سطحی و بدون برنامهریزی بلندمدت بودند، و بسیاری از جزئیات اصیل ساختمان مانند درهای چوبی قدیمی یا شیشههای رنگی جایگزین شدند، نه بازسازی.
تغییر کاربری فرهنگی – هنریعمارت عینالدوله تحت مدیریت سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران به عنوان «فرهنگسرای اشراق» یا محل برگزاری نمایشگاهها و نشستهای فرهنگی تغییر کاربری داد.شورای شهر نیز از این سیاست پشتیبانی کرد، اما برخی منتقدان معتقد بودند این کاربری با ذات تاریخی و ارزش معماری بنا تناسبی ندارد و باعث فرسایش بیشتر آن شده است.
کمبود بودجه برای نگهداری دائمبا وجود پیشنهادهایی از سوی برخی اعضای شورا برای تبدیل این عمارت به موزه مشروطه یا مرکز مطالعات قاجار، بودجه کافی به این پروژهها اختصاص نیافت.طبق گزارشهایی از جلسات علنی شورا (۱۳۹۹ تا ۱۴۰۱)، عمارت عینالدوله در فهرست پروژههای اولویتدار مرمت شهری قرار نداشت.
تعارض منافع با بخش خصوصیزمینهای اطراف این عمارت مدتها درگیر اختلاف مالکیتی بودند. گفته میشود برخی پیمانکاران خصوصی تلاش داشتند بخشی از باغ را تملک کنند.شورا و شهرداری برای حفظ حریم عمارت وارد عمل شدند، اما هنوز هم نگرانیهایی از بابت تعرض تدریجی به فضای سبز پیرامونی وجود دارد.شهرداری و شورای شهر برای حفظ عمارت عینالدوله تلاشهایی کردهاند، اما این اقدامات بیشتر واکنشی و موقتی بودهاند. نبود بودجه کافی، اولویت نداشتن در طرحهای شهری، و ناهماهنگی میان دستگاههای مختلف (سازمان میراث فرهنگی، شهرداری، بخش خصوصی) موجب شده که این عمارت هنوز هم در معرض خطر فرسایش و فراموشی باشد.براساس این گزارش، در روزگاری که تهران با بحران هویت شهری دستوپنجه نرم میکند، عمارتهایی چون عینالدوله میتوانند حلقهی پیوند گذشته و حال باشند. باززندهسازی این بنا نه تنها یک اقدام میراثدوستانه، بلکه گامی فرهنگی برای بازتعریف چهرهی شهر است. تهران، برای حفظ ریشههایش، بیش از همیشه به این عمارتهای خاموش نیاز دارد.
انتهای خبر/
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰