وقتی صدای تریبون‌ها سلامت روان جامعه را نشانه می‌گیرد/ مردم عادی نیاز دارند روایت خودشان از جنگ شنیده شود؛ ذیل الگوهای قبلی همبستگی منتفی است

مظاهر گودرزی: بحران‌ها سلامت روان جامعه را نشانه می‌گیرند، همین کمبود آب را در نظر بگیرید، چه‌طور وقتی به مرحله بحرانی رسید درگیری درست کرد، یا قطع و وصل مکرر برق در تابستان چه‌طور کلافه کننده شد، حالا چه برسد در میان تداوم این کمبودها جنگ هم نازل شود، همزمانی همه این‌ها تخریب کننده سلامت […]

مظاهر گودرزی: بحران‌ها سلامت روان جامعه را نشانه می‌گیرند، همین کمبود آب را در نظر بگیرید، چه‌طور وقتی به مرحله بحرانی رسید درگیری درست کرد، یا قطع و وصل مکرر برق در تابستان چه‌طور کلافه کننده شد، حالا چه برسد در میان تداوم این کمبودها جنگ هم نازل شود، همزمانی همه این‌ها تخریب کننده سلامت روان یک جامعه است؛ اما اگر واکنش به این کمبودها یا بحران‌ها واکنشی مناسب نباشد می‌تواند گذر از این روزها را سخت‌تر کند، یا حداقل سلامت روان جامعه را به شدت تحت تاثیر قرار دهد. همچنین دوگانه‌هایی که در شرایط التهاب جامعه ساخته می‌شوند، مانند خودی‌ها غیرخودی‌ها، اصلا نمی‌توانند گامی موثر برای حفظ سلامت روان جامعه باشند، حتی  نوع تحلیل‌ها یا واکنش برخی کارشناسان به جنگ و مواردی مانند آن خودش می‌تواند سبب «تضعیف سلامت روان» جامعه باشد، این را یک روانپزشک به سردبیر پرس می‌گوید.

تحمیق و تحقیر ثبات روانی آدم‌ها را می‌گیرد
روزهای بعد از جنگ زمین بازی واکنش‌ها شد، برخی کارشناس‌ها از تریبون رسمی مانند صدا و سیما طوری تحلیل ارائه دادند که حتی صدای جبلی رئیس صدا و سیما را هم بلند کرد: «درخواست می‌کنم از همه کارشناسان و مهمانانی که این روزها در مقابل چشم میلیون‌ها نفر مخاطب رسانه ملی قرار می‌گیرند…قدر آنتن زنده و فرصت صحبت زنده با مردم را بدانند و این امانت را رعایت و حفظ کنند.»
 آن‌طور که مشخص است نمی‌شود اهمیت تاثیر واکنش به یک واقعه‌ی فراگیر مانند جنگ را روی سلامت روان جامعه نادیده گرفت، دراین‌باره علی نیک‌جو روانپزشک به سردبیر پرس می‌گوید: «نوع برخورد چندگانه منابع رسمی، از جمله صدا و سیمای جلیلی/ جبلی، روزنامه‌های حاکمیتی، پایگاه خبری‌هایی که با منابع ملی ارتزاق می‌شوند، با مردم در دوران جنگ دوازده روزه از یک سو  و پس از آتش بس از دیگر سو، یک بار دیگر حس بی‌اعتمادی و نیز احساس تحمیق و تحقیر را دامن زد و دامن می‌زند. به گفته آدلر -روان پزشک و روان کاو اتریشی و از پیش گامان تاریخ روانکاوی، کمتر مولفه‌ای به اندازه احساس تحمیق و تحقیر ثبات روانی آدمی را از هم می‌گسلد.»
مردم روایت‌های خودشان را بگویند
اگر بپذیریم علاوه بر خود حادثه، نوع واکنش به آن می‌تواند تضعیف کننده سلامت روان باشد، باید بپرسیم کدام نوع واکنش به بحران‌ها درست است؟، نیک‌جو معتقد است در چنین شرایطی روایت بدون واسطه و دخل و تصرف خود آسیب دیده‌ها از جنگ می‌تواند کمک کننده باشد، او می‌گوید: «امروز مردم عادی و بی‌نام و نشان بیش از هر زمان نیاز دارند که روایت‌های‌شان از جنگ شنیده شود و به میزان لازم بازتاب داده شود. این امر تنها نیاز این عزیزان نیست بلکه نیاز جامعه است که احساس کند منابر و مکاسب رسمی حاکمیت، کلیت این جامعه را جدای از باحجاب و بی‌حجاب بودن، جدای از ریش‌دار و کراواتی بودن، جدای از مسلمان و غیرمسلمان  بودن، جدای از نظامی و غیرنظامی بودن به رسمیت می‌شناسد و با صداقت پروژه «پاسپورتت را بردار و از مملکت برو» را پس بگیرد. چه آنکه یکی از عواملی که باعث می‌شود مردمان بتوانند بر فضای آمیخته با آسیب روحی روانی غلبه کنند نو-روایت آدمیانی است که خود و عزیزان‌شان آسیب دیده‌اند.»
او می‌گوید: «حاکمیت باید به ضرورت «روایت سازی جدید» از خود دست بزند و در این «نو روایت» به بازسازی رابطه‌اش با مردم بنشیند، ذیل الگوهای پیشین امکان دلبستگی یا وابستگی مردم به حاکمیت در زیر تحریم و خون و آتش و دود و غبار و بی‌کاری و بی‌برقی و بی‌آبی منتفی است.»

دوگانه سازی‌ها فضایی برای طرد و منکوب کردن افراد است
دوگانه‌سازی‌ها همیشه سبب‌ساز تفرقه شده‌اند، دوگانه‌هایی مانند خودی و غیرخودی نه‌تنها وضعیتی را بسامان نکردند بلکه موجب طرد شدن افراد شدند، برخی در این روزها از یک دوگانه دیگر رونمایی کردند و خواستند با طرح ایده وطن این‌بار وطن را سهم خود بدانند و مجدد از سهم دیگران چشم بپوشند. علی نیک‌جو در واکنش به این دوگانه‌سازی‌ها به سردبیر پرس می‌گوید: «بزرگ‌ترین منابع تولید امید و ناامیدی، ترویج طراوت و یاس، اشاعه تحرک و رخوت، القای امنیت و پنیک ملی، خودِ حاکمیت است. این حاکمیت است که منابع ثروت و قدرت و رسانه و زندان و عفو و تصمیم‌سازی‌های کلان و موثر را در اختیار دارد و هر حرف و هر حرکت حاکمیت می‌تواند به‌طور آبشار مانند امید موثر و نه امید مخدر را در جامعه روان سازد یا از آن سو سلسله گردان ناامیدی مخرب شود.»
او ادامه می‌دهد: «دوگانه سازی‌ها همواره فضایی برای طرد و منکوب‌سازی فراهم می‌آورد. این شیوه‌ای است که سال‌ها با تمسک بر آن به‌دنبال خالص سازی رفتند و نهایت آن شد ترویج فساد و تضعیف کارآمدی. دوگانه سازی فرصتی است برای «غیریت سازی» و «دیگری سازی» که لااقل در اینجای تاریخ آخرین چیزی است که بدان نیازمندیم. امروز نیازمندیم که حاکمیت صادقانه چنان سلف وجودی خویش را بسط دهد که چنین دوگانه‌سازی‌هایی را درون بطن خود هضم و جذب کند. البته که شرط پیشین آن اذعان خاضعانه به خطاهای مهلکی است که از جمله باعث شد فوج مهاجرت و بی افقی ایران را درنوردد.»
فغانی قربانی دوگانه سازی صدا و سیما شد
شاید یک نمونه از همین دوگانه‌سازی‌ها واکنش به دیدار علیرضا فغانی داور فوتبال و دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالت متحده در فینال جام باشگاه‌های جهان بود، دیداری که سبب شد ایده وطن ضدوطن بازتولید شود، نیک‌جو می‌گوید: «در ماجرای فغانی باز هم نقش پررنگ را مجری‌های متملق صدا و سیمایی که قرار بود ملی باشد، به عهده گرفتند. حضرات تصور می‌کنند هر چقدر بیشتر دشنام بدهند و هر چقدر بیشتر هر کسی را که خلاف نظر این‌ها کاری کرده با بدترین و به لمپن‌ترین نحو ممکن بنوازند در چشم برخی عزیزتر می‌شوند، شاید هم تا امروز بدین نهج و قرار عزیزتر شده‌اند، این‌جاست که من معتقدم بیش از هر چیز امروز نظام باید ضرورت تغییر الگو و ارائه صادقانه نو روایتی از خود را جدی بگیرد و بدین قرار فضای خاکستری را بسط  دهد و جلوی این دوگانه‌سازی‌های دشمن شاد کن و ایران خراب کن را بگیرد.»

۲۳۳۲۳۳