هسته سخت علیه قدرت نرم نظام
هسته سخت به عنوان جریانی همیشه در سایه که از ۲۰ سال قبل، بشدت قدرت گرفتند و به قصد قربت، نعمتی شدند برای اسرائیل و نقمتی علیه ایران!. قبله هسته سخت از ابتدا تا امروز، احمدی نژاد است نه نظام، چون اگر احمدی نژاد نبود، اصلا اینها قدرت نمی گرفتند و کشور هم بجایی نمی […]
هسته سخت به عنوان جریانی همیشه در سایه که از ۲۰ سال قبل، بشدت قدرت گرفتند و به قصد قربت، نعمتی شدند برای اسرائیل و نقمتی علیه ایران!. قبله هسته سخت از ابتدا تا امروز، احمدی نژاد است نه نظام، چون اگر احمدی نژاد نبود، اصلا اینها قدرت نمی گرفتند و کشور هم بجایی نمی رسید که امروز اقلیتی بتوانند علنا تهدیدش کنند و بگویند: «اگر هسته سخت نباشد، فاتحه نظام خوانده است!». ۲- این تهدید بی سابقه و تهدیدآمیز، اگر درست تحلیل شود، در بطن خود پیام های سخت دیگری هم دارد که مهم ترینش یک تهدید تلویحی آشکار است که؛ «اگر تصمیمات نظام مورد تأییدشان نباشد، اجازه اجرایی شدنش را نخواهند داد!». البته هسته سخت این پیام تهدید آمیز را هم قبلا داده بودند ولی خیلی به آن توجه نشده بود.بارزترین تهدیدش هم پلاکارد «استخر فرح در انتظارت!» بود، که هر چند خطابش ظاهراً به رئیس جمهور وقت بود ولی باطن خطابش به جایی دیگر بود!. تجارب تاریخی هم موید این ادعاست که هسته سخت چه در دولتی، دلواپس باشد و چه در دولتی دیگر، دل پسند!، به «بن بست کشاندن نظام از طریق جدا کردن حداکثری مردم» ماموریت مداوم آنهاست. وگرنه مگر می شود، عالی ترین مقام نظام، شکست پزشکیان را شکست همه -منجمله خود- بدانند و حفظ اتحاد ملی را وظیفه تک تک آحاد جامعه بخوانند، ولی هسته سخت با بی توجهی کامل به این فرمان رهبری، یا دنبال ابلاغ قانون تنش زا میان مردم باشند یا در پی افزایش تنش داخلی و خارجی با استیضاح رئیس جمهور!، یا جایزه بگذارند برای سر ترامپ و یا عکس بمباران اتمی اسرائیل را از جانب نظام، منتشر کنند تا بهانه حمله بعدی را پیشاپیش جور کرده باشند!. البته این موضوع امروز و دیروز نیست، سالهاست «صدای رسای هسته سخت» علیه «اتحاد ملی» بلند است و با شعارها و اقداماتی که ظاهر حق دارد، اهداف باطلی را دنبال می کنند، تا هر چه می توانند بر هزینه سازی برای نظام بیفزایند و از گسترش اتحاد ملی بکاهند!. شعارها و اقدامات به ظاهر حقی که باطنش را باید از زبان مولای متقیان شنید که درباره سخن و شعارهای بظاهر حق خوارج فرمود: لَمَّا سَمِعَ قَوْلَ الْخَوَارِجِ: «لاَ حُکْمَ إِلاَّ لِلَّهِ»؛ کَلِمَهُ حَقّ یُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ!. «این سخن حقی است که معنی-هدف- باطلی از آن در سر دارند!». ۳- جنگ تحمیلی ۱۲ روزه صهیونیستها علیه جمهوری اسلامی با وجود تمام تلخی ها و ناجوانمردی ها، یک برکت بزرگ سیاسی برای کشور داشت تا با احیای مجدد قدرت نرم نظام علیه خباثت صهیونی، تهدید «هسته سخت» را باطل کرده، تا همه به چشم خود ببیند که آنچه موجب تاسیس جمهوری اسلامی شد، هنوز هم می تواند مایه حفظ و تداوم آن باشد. تاکید بسیار معنادار رهبری بر «ای ایران بخوان» آنهم در شب عاشورای حسینی، در واقع واکنش صریح نظام به تهدید هسته سخت بود که هنوز هم قدرت نرم در جمهوری اسلامی پابرجاست و هسته سخت نباید بیش از این دنبال ناامید کردن اکثریت مردم از نظام باشند!. ۴ـ نکته بسیار مهم در مقابله با تهدیدات ضد امنیتی هسته سخت این است که در مقابل اقدامات این جریان، چه باید کرد تا آسیب کمتری به نظام و وفاق ملی برسد؟. من دقیقا یکسال قبل در یادداشتی با عنوان «مهار حکومت سایه را به حاکمیت بسپارید!» به تفصیل درباره بایدها و نبایدهای مهار هسته سخت پرداختم، ولی به مصادیقش ورود نکردم. ولی از آنجاییکه احاطه رسانه ای هسته سخت بر رسانه ملی و نمازجمعه ها به مرحله خطرناکی رسیده و می تواند در روز مبادا و بزنگاهها نقش پاشنه آشیل را برای نظام بازی کند، به مصادیق ورود کرده و پیشنهاد می کنم با درخواست رئیس جمهور، توافق رهبری برای اجرای عاجل دو پیشنهاد ملی جلب گردد. پیشنهاد اول درباره مردمی سازی هر چه بیشتر نماز جمعه هاست که با درخواست رئیس جمهور و موافقت رهبری، امکان حضور شخصیتهای مقبول و محبوب نزد مردم برای سخنرانی های پیش از خطبه های نمازجمعه فراهم شود. مدیریت اینکار را هم می شود به شخصیت جامع الاطرافی نظیر حجت الاسلام ابوترابی امام جمعه موقت تهران سپرد تا نماز جمعه ها بتوانند دوباره نقش اصلی خود را به عنوان پل میان مردم و نظام ایفا کنند. مسلم است اگر اینگونه شود، نه تنها دیگر از برخی امام جمعه ها، صدای تفرقه کمتر شنیده خواهد شد، بلکه پای انسجام ملی هم با مردمی سازی بیشتر به نمازجمعه ها باز خواهد شد. پیشنهاد دوم هم مربوط به رسانه ملی و نیاز وافرش به ملی سازی با فرمول ۱+۱۴۵ است. ماجرای فرمول ۱+۱۴۵ هم بسیار ساده است و به این معناست که در مقابل ۱۴۵ شبکه مختلف فعلی و فعال صداوسیما، فقط یک شبکه با درخواست رئیس جمهور پزشکیان و موافقت رهبری به نام «شبکه ملی وفاق» تاسیس شود، تا هم نسیم تغییر به افق صداوسیما برسد و هم موجب ورود هر چه بیشتر قدرت نرم نظام به رسانه ملی شود. مسئولیتش را هم می شود به ضرغامی سپرد تا هم فرصتی باشد برای جبران اشتباهاتش به عنوان رئیس اسبق رسانه ملی. شخصیتی که مدتهاست حرفهایی متفاوت از دوران ریاستش بر صداوسیما می زند. دورانی که اتفاقا بر قدرت هسته سخت در رسانه ملی بشدت افزود و مایه تحکیم حضورشان در صداوسیما شد. حضور ضرغامی در مدیریت «شبکه ملی وفاق» می تواند هم یک آزمون شخصی تغییر درباره خودش باشد و هم یک تغییر مهم و ملموس رسانه ای نظام را به صحنه رسانه ملی آورده و به نگاه تمام ایرانیان برساند تا دیگر کسی نتواند مدعی شود؛ «ای ایران بخوان» فقط یک تاکتیک رسانهای بوده و هیچ اثر پایداری در آینده تریبون های رسمی کشور نخواهد داشت!. حرف آخر اینکه نگارنده بسیار امیدوار است که با اعتمادی که نظام و مردم به رئیس جمهور پزشکیان دارند، انجام این دو اقدام رسانه ای برای تحکیم اتحاد ملی، کار چندان دشواری نباشد. مشروط بر آنکه بدنه رسانه ای دولت هم همراه رئیس جمهور پزشکیان در تحقق این دو تغییر باشند و از حضور دو شخصیت غیر دولتی در این ساختار پیشنهادی استقبال کنند، تا شبکه ملی وفاق، شبکه وفاق مردم ایران باشد نه شبکه دولت وفاق. مطمئناً انجام این اقدامات به عنوان یکی از بزرگترین خدمات رئیس جمهور پزشکیان به آینده ایران، خواهد بود که می تواند هم اقدامات رسانه ای هسته سخت علیه قدرت نرم نظام را خنثی کند و هم بیش از این اجازه ندهد مردمی که به او رأی داده و چشم امید به دولتش بسته اند، در محاصره رسانه ای هسته سخت، باقی بمانند!.
* فعال رسانه ای ، دبیر سابق پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰