مردم این روزها درباره چه چیزهایی حرف می‌زنند؟/ جامعه هنوز در دل امید دارد ،حتی امید بی‌رمق!

به گزارش سردبیر پرس، شرایط کشور متفاوت از هر زمان دیگری شده، برای خیلی‌ها که دهه شصت خورشیدی را تجربه نکرده‌اند، این روزها یک بحران مهم و بزرگ به تجربه زیسته‌شان افزوده شده: جنگ. جنگ ۱۲ روزه که با حمله اسرائیل به ایران در تاریخ ۲۳ خرداد امسال آغاز شد، بی‌شک روی زندگی تک‌تک ایرانی‌ها […]

به گزارش سردبیر پرس، شرایط کشور متفاوت از هر زمان دیگری شده، برای خیلی‌ها که دهه شصت خورشیدی را تجربه نکرده‌اند، این روزها یک بحران مهم و بزرگ به تجربه زیسته‌شان افزوده شده: جنگ.
جنگ ۱۲ روزه که با حمله اسرائیل به ایران در تاریخ ۲۳ خرداد امسال آغاز شد، بی‌شک روی زندگی تک‌تک ایرانی‌ها اثرگذار بود، تاثیرات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، روانی و روحی این جنگ نه فقط در همان روزها، که در برخی موارد بسیار بیشتر از آن زمان در زندگی ایرانی‌ها دیده می‌شود. 
حالا حدود ۲ ماه از آن روزها گذشته، در ظاهر خیلی چیزها به قبل از جنگ برگشته، اما سایه جنگ و بحران هنوز پابرجاست، از گفت‌وگوی شهروندان در کوچه و خیابان پیداست که نگرانی و ترس هنوز تمام نشده، اما ایرانی‌ها این روزها که کنار هم جمع می‌شوند، در معاشرت‌های دو نفره، دوستانه، جمع‌های خانوادگی، محل کار و تاکسی، درباره چه چیزی صحبت می‌کنند؟
این گزارش از دل گفت‌وگو با ۱۰ شهروند ایرانی از گوشه‌وکنار کشور و تحلیل دو جامعه‌شناس، بیرون آمده است. پاسخ‌های مردم، با حفظ روح کلامشان، برای رعایت لحن رسمی و یکپارچگی زبانی ویرایش شده‌اند.

تهدید جنگ: نگرانی اصلی جامعه
کلید واژه مشترک بیشتر کسانی که از آنها پرسیده شده، این روزها بیشتر از چه چیزی صحبت می‌کنید، کلمه جنگ است. اغلب از ترس وقوع مجدد جنگ و تبعات آن سخن می‌گویند. خانم حسینی، ۳۷ ساله و کارمند است. او توضیح می‌دهد: «در جمع‌های خانوادگی، درباره احتمال جنگ و اقدامات احتمالی اسرائیل و آمریکا صحبت می‌کنیم. نگرانی و صحبت اصلی درباره تغییرات ضروری است که باید در داخل کشور اتفاق بیفتد اما چگونگی آن محل بحث است و گاهی بحث به مجادله کشیده می‌شود، خصوصا وقتی که پای مذاکره در میان می‌آید، همسرم معتقد است نباید مذاکره‌ای صورت بگیرد چون مذاکره با آمریکا یعنی تسلیم شدن و این اشتباه بزرگی است،‌برعکس او من فکر می‌کنم اگر مذاکره را حذف کنیم یعنی باید جنگ طولانی مدت را بپذیریم و آبادی و توسعه کشور برای سال‌ها به تاخیر می‌افتد.»
خانم «ک» نیز تاکید می‌کند که به‌طور مداوم در طول روز و در همه جا درباره جنگ حرف زده می‌شود و می‌افزاید: «گفت‌وگوها اغلب درباره احتمال حمله مجدد آمریکا و اسرائیل و تحرکات نظامی است. قیمت طلا و دلار نیز به دلیل نگرانی از بحران‌های احتمالی مورد توجه قرار می‌گیرد. درباره اینکه درصورت شروع دوباره جنگ چه می‌کنیم و اینکه آیا تهران را ترک خواهیم کرد یا نه، بحث می‌کنیم.»
زنی که خودش را فعال حوزه فرهنگی معرفی می‌کند، می‌گوید: «ترس از جنگ و تأثیر آن بر اقتصاد، به‌ویژه در بخش فرهنگ، ما را نگران کرده است. تجربه بمباران در نزدیکی محل زندگی‌ام و نگرانی از توضیح آن برای کودکانم، آرامشم را سلب می‌کند. در جنگ ۱۲ روزه،‌ در خیابانی که مدرسه فرزندم آنجا قرار دارد، انفجار نسبتا بزرگی اتفاق افتاده و فکر اینکه با شروع سال تحصیلی دخترم باید در همان خیابان رفت و آمد کند، بسیار نگرانم می‌کند.»
دکتر سیمین کاظمی، جامعه‌شناس با بیان اینکه گفت‌وگو یک واکنش دفاعی محسوب می‌شود، می‌گوید: «جامعه ایران پس از تجربه ترومای جنگ، در وضعیت تعلیق و عدم قطعیت به سر می‌برد. جنگ، به دلیل هدف قرار گرفتن غیرنظامیان در شهرها، حس خطر را تشدید کرده و برنامه‌ریزی برای آینده را دشوار می‌سازد. گفت‌وگو درباره جنگ، مکانیسمی دفاعی برای کاهش اضطراب اجتماعی است.»
بحران‌های اقتصادی: از فقر تا مهاجرت
مسائل اقتصادی نیز در کنار جنگ، محور اصلی گفت‌وگوهای مردم است. تورم بیشتر از گذشته زندگی مردم را تحت تاثیر قرار داده و همین باعث شده، گرانی‌ها جزو موضوعات اصلی صحبت‌ها باشد. سینا که همراه دو خواهرش با پدر و مادرش زندگی می‌کنند و هر سه در شرف ازدواج هستند می‌گوید: «ما واقعا دچار بحران شده‌ایم، هر سه نفر در موقعیت ازدواج هستیم اما امکانش واقعا فراهم نیست، اگر من مراسم ازدواج نگیرم، شاید پدرم بتواند برای دو خواهرم جهیزیه تهیه کند، ام اباز من برای هزینه‌های شروع زندگی دچار مشکل می‌شوم، قیمت اجاره آپارتمان، هزینه خرید یخچال و تلویزیون و مبل و فرش…موضوع اصلی حرف‌های ما شده، قیمت‌ها به شکل عجیبی در فواصل کوتاه تغییر می‌کند و بالا می‌رود و همین باعث می‌شود همیشه صحبت گرانی در خانه ما موضوع اول باشد.»

میترا، دانشجو است و در پاسخ به سوال این گزارش می‌گوید: «فقر، هزینه‌های بالای ازدواج و زندگی، و فروش املاک برای تأمین مخارج از موضوعات اصلی بحث در جمع‌های ماست. من می‌خواهم مهاجرت کنم و منتظرم که خانواده هزینه‌هایم را تامین کنند.»
خانم حسینی که موضوع اول بحث‌ها را پیشتر جنگ اعلام کرده بود،‌در ادامه می‌افزاید: «در جمع دوستان، درباره بدتر شدن اوضاع اقتصادی و ذخیره مواد غذایی برای ماه‌های آینده صحبت می‌کنیم. بسیاری به فکر مهاجرت هستند، اما مقصد مشخصی ندارند.»
مسعود هم پدر یک خانواده سه نفره‌ست اظهار می‌کند: «بحث درباره آینده اقتصادی و در کنار اختلاف‌نظر درباره پیامدهای جنگ رایج است. از طرفی بحث‌های سیاسی هم که معمولا به مجادله و دعوا ختم می‌شود هم زیاد اتفاق می‌افتد، مثلا در محل کار ما، چند نفر با دیدگاه‌های سیاسی مختلف هستیم و خصوصا بعد از جنگ بسیار پیش می‌آید که بحث‌ها بالا بگیرد…»
از آینده فرزندان تا بحران انرژی
نگرانی درباره آینده نسل جوان و مسائل زیست‌محیطی نیز در گفت‌وگوها پررنگ است. فرانک، یک مادر، می‌گوید: «تمرکز ما در جمع‌های دوستانه بر آینده فرزندانمان است. مسائل کنکور، معدل، ثبت‌نام در مدرسه دولتی یا غیرانتفاعی همراه با بلاتکلیفی درباره جنگ و آینده کشور، ما را نگران می‌کند.»
الهه، معلم زبان اظهار می‌کند: «درباره کمبود آب، قطعی برق، خاطرات جنگ گذشته و وضعیت غزه در جمع‌هایمان صحبت می‌کنیم.»
بنفشه هم توضیح می‌دهد: «آینده ایران، احتمال جنگ، آلودگی هوا و بحران انرژی موضوعات اصلی گفت‌وگوهاست. عده‌ای امیدوار به تغییرات مثبت هستند، اما اکثریت ناامیدند و معتقدند اوضاع بدتر می‌شود.»
سینا هم می‌گوید: «قطعی برق هم جزو صحبت‌های مداوم و روزانه ماست، برق رفت، برق آمد، برق شما کی می‌رود، برق دارید،‌برق ندارید، از خبرها و سوال و پرسش‌های مهم روزانه خانواده‌های ایرانی محسوب می‌شود.»
کاظمی، جامعه‌شناس با بیان اینکه جنگ یک وضعیت بحرانی است که بحران‌های دیگر را تشدید می کند از این رو به تنهایی تعیین کننده اصلی وضعیت اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و کل شئون زندگی ماست، ادامه می‌دهد: «خطر جنگ محاسبه پذیری و برنامه ریزی در امور مختلف را دشوار و در مواردی غیرممکن کرده و موجب شده جامعه نتواند به طور کامل به فعالیت‌های عادی‌اش برگردد. با این اوصاف طبیعی است که مهمترین دغدغه و نگرانی جامعه جنگ و به خصوص احتمال وقوع مجدد آن باشد. جامعه در تعاملات اجتماعی روزانه از دغدعه‌ها، نگرانی‌ها و بیم‌ها و امیدها و برنامه‌هایشان صحبت می کند. حالا جنگ و مخصوصا احتمال وقوع دوباره آن، مهمترین مساله جامعه است.»

او ادامه می‌دهد: «جامعه ایران یک ترومای بزرگ را تجربه کرده که تبعات آن ممکن است مدتها باقی بماند. از طرف دیگر تهدید جنگ هنوز رفع نشده و جامعه خود را در وضعیت تعلیق و انتظار و عدم قطعیت می بیند. خطر جنگ همچنان نزدیک احساس می شود و از آنجا که این جنگ در قلب شهرها و نه در مرزها رخ داده و غیرنظامیان هدف قرار گرفته اند، جامعه خود را در معرض خطر جدی و مستقیم می داند و نمی تواتد به خطر وقوع مجدد جنگ و تبعات آن بی اعتنا باشد.»
امید، امید بی‌رمق
عباس نعیمی جورشری، مدیر گروه جامعه‌شناسی حقوق انجمن جامعه‌شناسی ایران بر بازسازی فضاهای امن گفت‌وگو تاکید می‌کند و می‌گوید: «چنین کاری باعث ترمیم فرسودگی روانی جمعی می‌شود، مردم زمانی از فرسودگی خارج می‌شوند که بتوانند رنج خودشان را در جمع بازگو کنند.»
او ادامه می‌دهد: «اتفاقاً یکی از تحلیل‌های غلطی که امروزه درباره جامعه ایرانی نزد سیاست‌مداران وجود دارد این است که می‌گویند ببینید پاساژها و بازارها پر از مردم است لذا جامعه با نشاط و قدرتمند است. به نظرم این تحلیل نادرستی است، چراکه این مردمی که در خیابان تردد دارند به فجایع واکنشی نشان نمی‌دهند، این همان وضعیتی است که آگامبن به آن زندگان بی‌قدرت می‌گوید، به‌تعبیری دیگر این وضعیت همان بدنی است که دیگر نمی‌لرزد.»
به گفته او بنابراین این بی‌حسی اجتماعی محصول ترکیبی از خشونت، بی‌افقی، تکرار بحران و انزوای اجتماعی است؛ یعنی جامعه‌ای که در وضعیت تعلیق زندگی می‌کند، یا از نظر فوکو تن به انضباط داده، از نظر بلوخ، فیلسوف آلمانی، امیدش را بلعیده، اما هنوز خاموشانه در دل امید دارد حتی امید بی‌رمق.

۴۷۴۷