نگاهی به حقوق شهروندی در شهر

کوچه و خیابان، معبر عمومی یا ملک شخصی؟

زنجیرها و صندلیها و بلوکها سیمای شهر جای قانون را گرفته‌ اند، در حالیکه معابر عمومی حق همه شهروندان است

✍️ امید استادنوروزی

هر روز که در کوچه‌ های شهر قدم میزنیم ، صحنه‌ هایی تکراری پیش چشمانمان جان میگیرد. زنجیری که میان دو دیوار کشیده شده، بلوک سیمانی که در دل کوچه جا خوش کرده، یا صندلی پلاستیکی مغازه‌ داری که جلوی دکانش گذاشته تا کسی در آن نقطه توقف نکند. این تصویرها، در کنار هم یک پیام دارند: اینجا جای پارک نیست، اینجا قلمرو ماست. اما پرسش جدی اینجاست که کوچه ملک شخصی است یا بخشی از حق عمومی شهروندان؟

قانون مدنی سالها پیش تکلیف موضوع را روشن کرده است. در نگاه قانون، راهها و کوچه‌ ها بخشی از دارایی عمومی شهر به شمار می‌ آیند و هیچ فردی حق ندارد آنها را به نام خود کند و هر مانعی که در کوچه های  عمومی ایجاد شود، نه تنها سد راه رفت‌ و آمد است بلکه نقض آشکار حقوق شهروندان نیز بوده و حتی در قوانین کیفری چنین اقداماتی میتواند پیگرد قضایی هم داشته باشد.

در سوی دیگر ماجرا، قانون راهنمایی و رانندگی هم برای دفاع از حق شهروندان، توقف خودرو در برابر ورودی خانه‌ ها را ممنوع دانسته است. بنابراین اگر خودرویی جلوی پارکینگ آپارتمانی متوقف و مانع ورود و خروج وسایل نقلیه گردد، مالکین حق دارند از پلیس بخواهند که خودرو را جریمه و منتقل کند. اینجاست که مرز میان حقوق خصوصی و حقوق عمومی روشنتر میشود.

اما باید اذعان داشت که تنها قانونگذاری کافی نیست. در مدیریت شهری سه ضلع نقش تعیین‌ کننده دارند. نخست شهرداری که باید مراقب باشد معابر عمومی از هر گونه مانع غیر مجاز پاک شود و در عین حال شورای شهر باید سیاستهای شفاف و عادلانه برای کوچه‌ ها به ویژه کوچه‌ های بن‌ بست تدوین کنند. ضلع دیگر پلیس راهنمایی و رانندگی است که باید تخلفات توقف مزاحم یا سد معبر را با قاطعیت پیگیری کند. و سرانجام ضلع سوم مردم و شهروندان هستند که باید مرز میان حق شخصی و حق عمومی را رعایت کنند.

راننده‌ ای که جلوی پارکینگ می‌ ایستد، در واقع شریک خطای همان مغازه‌ داری است که با گذاشتن صندلی بخشی از خیابان را تصاحب میکند. روایتهای روزمره شهر این حقیقت را نشان میدهد که گاها” خانواده‌ ای ناچار میشود ساعتها پشت در خانه بماند چون خودرویی غریبه ورودی پارکینگشان را مسدود کرده است. در کوچه‌ ای دیگر، مشتریان یک مغازه وقتی میخواهند برای خرید  توقف کنند، با تابلو و نوشته‌ هایی رو به‌ رو میشوند که خیابان و کوچه عمومی را ملک خصوصی معرفی کرده و هشدار برخورد بعضا” خشن در صورت توقف میدهند. و نشان میدهد زیر پوست شهر بی‌ توجهی به حقوق دیگران تا چه اندازه میتواند زندگی جمعی را تلخ کند.

کوچه‌ ها و خیابانها شریانهای زنده شهر هستند. اگر هر کس بخواهد بخشی از آن را به نام خود کند، دیگر چیزی به نام معبر عمومی باقی نمیماند. در این حالت راه حل واضح و روشن است و شهرداری باید موانع غیرقانونی را جمع‌ آوری کند، شوراها سیاستگذاری دقیق داشته باشند، پلیس راهور با تخلفات قاطعانه برخورد کند و مردم هم بپذیرند که احترام به قانون و رعایت حقوق دیگران در حقیقت احترام به خودشان است.

شهر زمانی زیبا و آرام خواهد بود که هیچ زنجیری سر راه نباشد. نه زنجیر آهنی، نه زنجیر بی‌ اعتمادی. تنها در این صورت است که میتوانیم بگوییم کوچه و خیابان، خانه مشترک همه ماست.