نام داستان خود را چطور انتخاب کنیم؟

بسیار مواقع پیش می‌آید که نوشته‌ای را تمام کرده‌ایم اما در انتخاب نام آن با مشکل مواجه می‌شویم؛ در عنوان یک مطلب چه چیزی نهفته است؟ پرسش‌هایی که مقاله‌نویس سایت دنیای نوشتار تلاش دارد تا به آنها پاسخ دهد. آیا واقعا تا این اندازه مهم است؟ به گزارش سردبیر پرس، در ادامه این مطب آمده […]

بسیار مواقع پیش می‌آید که نوشته‌ای را تمام کرده‌ایم اما در انتخاب نام آن با مشکل مواجه می‌شویم؛ در عنوان یک مطلب چه چیزی نهفته است؟ پرسش‌هایی که مقاله‌نویس سایت دنیای نوشتار تلاش دارد تا به آنها پاسخ دهد. آیا واقعا تا این اندازه مهم است؟

به گزارش سردبیر پرس، در ادامه این مطب آمده است: البته که بسیار مهم است؛ ترجیح می‌دهید در عنوان تاریخچه کاری‌تان بنویسید «فروشنده» یا «نماینده بازاریابی»؟ «منشی» یا «متخصص خدمات»؟ «تعمیرکار» یا «تکنسین»؟ یک نام معمولی به‌نظر می‌رسد درحالی که عنوانی دیگر چشمگیر است.
بگذارید کمی پیش‌تر برویم؛ تصور کنید نام سریال «زندگی پسران» «تجربه‌های جوانی» می‌بود یا «خط شبانه» می‌شد «مجموعه آخرین اخبار تد»؛ و به سختی می‌توان تصور کرد که مامور ۰۰۷ یان فلمینگ خود را «دینکینز، آرنولد دیکنز» معرفی کند.
چنین چیزی درباره عنوان و نام یک داستان صدق می‌کند. یک داستان کوتاه یا رمان خیلی جذاب نمی‌تواند نظر عامه مردم یا حتی سردبیر یا کارگزار نشر را جلب کند مگر آنکه عنوان و نام آن چنین کارکردی نداشته باشد. در دنیای نشر، یک عنوان خوب مانند پاراگراف آغازین است: باید بسیار جذاب باشد؛ باید توجه خواننده را به خود جلب کند. حداقل اینکه باید با بقیه متن هماهنگ باشد.
و این را نیز به‌خاطر داشته باشید: عنوان و نام، برای اکنون و همیشه، اثر شما را به مابقی جهان معرفی می‌کند. هنگامی که مردم داستان شما را در کتاب‌فروشی یا گلچین داستان‌های ادبی می‌بینند، آن را با خود می‌برند و حتی تا روز بعد درباره آن با دوستان‌شان حرف می‌زنند؛ و شاید نخستین چیزی که درباره آن صحبت کنند یا آن را بازگو کنند، واژگان عنوان داستان شما است. پس هوشمندانه انتخاب کنید.
با این وجود، تمامی این توصیه‌ها بسیار مبهم است. پرسش اصلی این است که: چطور این کار را انجام دهیم؟ چه چیزی یک عنوان و نام خوب برای یک داستان را می‌سازد؟
***
چند قانون کلی:
نام داستان نباید کسل‌کننده یا احمقانه باشد. هنگامی که قفسه‌ای از رمان‌ها یا مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه را نگاه می‌کنید، آیا نخست عنوان‌های غیرمعمول و غیرعادی نظر شما را جلب نمی‌کند؟ برای ناشران و خوانندگان هم همین‌طور است؛ وقتی پشته‌ای از نوشته‌های ارسال‌شده را نگاه می‌کنند. از نظر آنها عنوان‌هایی مثل «آن خانه» یا «آن درخت» داستان‌های خوبی نخواهند بود؛ اما عنوان‌های وزین‌تر شانس بیشتری برای انتخاب شدن دارند. به‌عنوان مثال: «بر باد رفته»، «والا و توانا»، «سکوت بره‌ها»، «شاهین مالت»، «کشتی غرق می‌شود»، «برف‌های کلیمانجرو»، «فارنهایت ۴۵۱»، «به رنگ ارغوان»، «اطلس شانه‌هایش را بالا انداخت».
عنوان باید به‌یادماندنی باشد. به‌سختی می‌توانید درباره داستانی که نام آن طولانی یا پیچیده باشد با همسایه یا همکار خود حرف بزنید؛ یا فراتر از آن، به‌سختی می‌توانید آن را بر زبان بیاورید. شاید رمانی با نام «قتل در قطار سریع‌السیر وزسیوبیجکستان» را بهترین نوشته عمرتان بدانید یا «نوازنده هونکی‌بوگی جاده پشتی تالاهاچی» یک شاهکار ادبی باشد؛ اما شک دارم که این رمان‌ها را کسی بخرد. آنها حتی از تپه نوشته‌های ارسالی به یک ناشر هم جان سالم به‌در نمی‌برند.
عنوان باید مناسب باشد و ابهام‌برانگیز نباشد. نام داستان علمی تخیلی خود را فقط به این دلیل که سرنشینان سفینه فضایی نام ایستگاه فضایی را داج سیتی خطاب می‌کنند، «دردسر در داج سیتی» انتخاب نکنید؛ ناشرها فکر می‌کنند که داستان وسترن نوشته‌اید. همان‌گونه که لارنس بلاک در یکی از کتاب‌هایش درباره نویسندگی از یک رمان جاسوسی با نام «عشاق مخفی» نام می‌برد. بلاک می‌گوید، چنین نامی برای داستانی درباره جاسوسانی که عشق مخفی دارند، بیشتر خواننده را به یاد داستان‌های عاشقانه می‌اندازد. اما مثال‌هایی برای نام‌هایی که با داستان‌ها جور هستند: شورش کین، فرض بر بی‌گناهی، داستان عاشقانه، با خونسردی، وحشت در آمیتی‌ویل.
این توصیه شاید به شما کمک کند که در انتخاب عنوان داستان خود کمی خست به‌خرج دهید؛ با این وجود، همچنان پرسشی باقی می‌ماند: دقیقا چطور یک عنوان خوب را پیدا کنیم؟ از کجا باید جست‌وجوی خود را آغاز کنیم؟
***
چند منبع الهام برای تقویت قوه تخیل:
۱ – عنوان می‌تواند عبارتی رایج در میان عامه مردم باشد؛ مانند: تا ابد از دست رفته، به زانو درآمده، حرف را از دانا بشنو، مظنونین همیشگی، زرین چون طلا، هر چه دل تنگت خواهد بگو.
۲ – عنوان باید با واژگان بازی کند؛ عبارتی تغییریافته از اصطلاحی عامیانه: فقط دوبار زندگی می‌کنید، زندگی کن و بمیر، جنگ مسگری، نعش‌کشی با رنگ سفید، بازنده انتخاب می‌کند.
۳ – عنوان می‌تواند معنایی نهفته داشته باشد: مسیر سبز، مرد بارانی، رقصنده با گرگ‌ها، به ۲۲ برس، قلب‌های آتلانتیس، اخبار حمل‌ونقل.
۴ – عنوان می‌تواند از اثری موجود گرفته شود؛ مثل نامی از کتاب مقدس، نمایشنامه‌ای از شکسپیر و غیره. به عنوان مثال: خشم و هیاهو، خوشه‌های خشم، خورشید همچنان می‌درخشد، شیطان در کمین است.
۵ – عنوان می‌تواند نام یک شخص باشد. هانیبال، پنجه طلا، ربکا، دکتر ژیواگو، شین، فارست گامپ.
عنوان می‌تواند نام یک مکان باشد. محله پیتون، کوهستان سرد، سیمارون، پارک ژوراسیک، رودخانه میستیک.
۷ – عنوان می‌تواند مالکیت را نشان دهد. مثل شکایت پورتنوی، خاکسترهای آنجلا، دختر خوشبین، شبکه شارلوت.
۸ – عنوان می‌تواند با ایده‌ها مرتبط باشد؛ که اغلب معنایی دوگانه دارد و به بیش از یک چیز در داستان اشاره می‌کند. مثل: سوراخ سوزن، منطقه مرگ، گلوله نقره‌ای، خوابیدن با شیرها یا نکبت.
۹ – عنوان می‌تواند یک رویداد یا فعالیت باشد؛ که معمولا با مصدر فعل آغاز می‌شود. مثل: اعتراف کردن به گناه، عشق‌ورزیدن با سنگ، انتظار برای بازدم، سوار شدن بر گلوله، بزرگ کردن هلن یا پیدا کردن نمو.
۱۰ – عنوان می‌تواند عبارتی خاطره‌انگیز از درون خود متن باشد. مثل: کشتن مرغ مقلد، به کسی نگو، بی‌خوابی در سیاتل، عقاب فرود آمده است، به اسب‌ها شلیک می‌کنند.
۱۱ – عنوان، اگر طولانی باشد، می‌تواند آهنگین باشد. نوع دیگری از «بازی با واژگان»؛ این روش عناوین طولانی‌تر را گوش‌نشین‌تر و دل‌انگیزتر می‌کند؛ و البته ساده‌تر به یاد می‌ماند. مثل: جاسوسی که از سردسیر آمد، گناهان راشل کید، بازی در مزارع خداوند و سر آلفردو گارسیا را برای من بیاور.
۱۲ – یک عنوان، اگر متناسب با متن باشد، لازم است ساده هم باشد. مثلا: آرواره‌ها، شوگان، جن‌گیر، رگ‌تایم، لولیتا، فرودگاه، پدرخوانده، ریشه‌ها و ….
در واقع، گفته می‌شود که بیشتر عناوین کتاب‌های پرفروش بیش از سه واژه ندارند؛ اگرچه باید از واژگان درست استفاده کرد.
عناوین انحصاری
تعدادی از نویسندگان مشهور عناوینی برای آثار خود انتخاب می‌کنند که کارکرد تجاری و انحصاری هم داشته باشد. چطور؟ آنها عناوینی خلق می‌کنند که از الگویی منحصر به‌فرد برای مجموعه‌ای از داستان‌ها پیروی می‌کنند.
به عنوان نمونه:
ژانت اوانوویچ از اعداد استفاده می‌کند: یک نفر برای پول، دو نفر به دنبال پول، سه نفر برای کشتن، چهار امتیاز.
سو گرافتون حروف الفبا را به‌کار می‌گیرد: الف یعنی الیبی، د یعنی دزد، ج یعنی جسد.
جیمز میچنر از عناوین تک‌واژه‌ای استفاده می‌کند: فضا، هاوایی، آلاسکا، کاراییب.
جان دی. مک‌دونالد رنگ‌ها را برای آثار خود استفاده می‌کند: تنها باران نقره‌ای، آسمان لیمویی وحشتناک، آرایش بنفش کمرنگ.
عنوان انحصاری جان سندفورد واژگانی مربوط به دعا هستند: دعا در سکوت، به دعا فکر کن، دعای مرگبار، دعای ناگهانی.
مارتا گریمز از نام کافه‌ها استفاده می‌کند: داک کثیف، سایلنت پیر، گردنبند آنودین.
رابرت لادلوم عناوینی سه‌واژه‌ای دارد: هویت آقای برن، حلقه گروه ماتارسه و صرافی آقای راینمن.
اگرچه چنین رویکردی برای انتشار یا فروش کتاب‌ کافی نیست؛ اما، اگر درپی نوشتن مجموعه‌ای از آثار هستید، داشتن یک امضای شخصی یا علامتی انحصاری که هواداران یک داستان بتوانند در کتاب‌فروشی‌ها به‌راحتی آن را پیدا کنند، ضرری ندارد چنین عناوینی را انتخاب کنید.
اصالت عنوان
عنوان یک داستان شامل قانون کپی‌رایت نمی‌شود. اگر عنوان کتاب شما عبارتی رایج باشد و موضوع داستان شما درباره داستان دیگری با همین نام نیست، هیچ مشکلی ندارید. من یکبار داستان کوتاهی نوشتم با نام «هیچ چیز جز حقیقت» و تا پس از انتشار آن نمی‌دانستم که پیش از آن داستانی با چنین عنوانی نوشته شده بود. هرچند، این کار را نباید به‌طور عمدی انجام داد؛ چرا باید خواننده را با این موضوع که داستان شما متعلق به کس دیگری است گیج کنید؟ در هر حال، انتخاب یک عنوان جدید بسیار مفیدتر است؛ چرا دیگران باید فکر کنند که غیرحرفه‌ای هستید؟
عناوین جایگزین
اگر نویسنده شناخته‌شده‌ای نباشید، احتمالا عنوان داستان پذیرفته شما توسط ناشران پیش از انتشار تغییر خواهد کرد. بیشتر داستان‌های من در مجله دنیای زنان عناوین اصلی خود را داشته‌اند اما نام‌های هفت داستان از ۱۹ داستان توسط ویراستارهای مجله تغییر کردند. آیا عنوان‌های جدید مناسب‌تر بودند؟ کسی نمی‌داند؛ شاید سردبیران مجله با خواست یا علایق مخاطبان‌شان آشناتر بودند. تاریخ نشان خواهد داد که تغییر آن عناوین کار خوبی بودند یا نه. کسی چه می‌داند که نام اصلی رمان «گتسبی بزرگ» نخست «تریمالکیو در وست‌اگ» بود.
حال این پرسش مطرح می‌شود، آز آنجایی که تغییرات اجتناب‌ناپذیر هستند، آیا باید چند عنوان جایگزین را هم برای داستان پیشنهاد کرد؟ پاسخ: خیر
بهترین نامی را که به ذهن شما می‌رسد انتخاب کنید؛ فرستادن فهرستی از عناوین جایگزین شما را نویسنده‌ای مردد و کم‌اعتماد نشان می‌دهد.
اما آیا این واقعیت که ناشر یا ویراستار ممکن است عنوان داستان شما را تغییر دهد، شما نباید برای انتخاب نام داستان خود وقت صرف کنید؟ اصلا این‌گونه نیست؛ بنابر توصیه پت کوبیس و باب هاولند در کتاب «راهنمای جامع برای نوشتن کتاب تخیلی یا غیرتخیلی» باید عنوانی را انتخاب کنید که نظر ناشر را جلب کند. به یاد داشته باشید، نخستین چیزی که ناشر می‌بیند عنوان کتاب شما است؛ همان چیزی که او را وا می‌دارد تا دست‌نوشته شما را خوشبینانه بخواند.
و نویسندگان از هر امتیازی که دارند یاید استفاده  کننند.
انتهای پیام