فیش خرید دو بطری آب معدنی، باند سارقان مسلح را لو داد
به گزارش سردبیر پرس به نقل از همشهری،مرد برجساز به مأموران گفت: ساعت حدود ۸شب بود که زنگ آپارتمانمان به صدا درآمد. از چشمی نگاه کردم و همسایه طبقه بالایی را دیدم؛ اما به محض اینکه در را باز کردم، ۴مرد مسلح مقابل چارچوب در ظاهر شدند. آنها با تهدید اسلحه بیش از ۱۲میلیارد تومان […]
به گزارش سردبیر پرس به نقل از همشهری،مرد برجساز به مأموران گفت: ساعت حدود ۸شب بود که زنگ آپارتمانمان به صدا درآمد. از چشمی نگاه کردم و همسایه طبقه بالایی را دیدم؛ اما به محض اینکه در را باز کردم، ۴مرد مسلح مقابل چارچوب در ظاهر شدند. آنها با تهدید اسلحه بیش از ۱۲میلیارد تومان طلا و ارز به سرقت بردند و فرار کردند.
با این شکایت، تحقیقات زیرنظر بازپرس شعبه اول دادسرای ویژه سرقت آغاز شد؛ اما این تنها سرقت دزدان خشن نبود. ظرف مدت کوتاهی چند شکایت مشابه دیگر پیشروی تیم تحقیق قرار گرفت که نشان از فعالیت یک باند سازمانیافته داشت.
درحالیکه بررسیها ادامه داشت، چند روز قبل اتفاق عجیبی رقم خورد. ماجرا از این قرار بود که یکی از ساکنان ساختمانی در شمال تهران متوجه صداهایی از آپارتمان همسایه شد و چون میدانست همسایهاش در سفر است با پلیس تماس گرفت. طولی نکشید که مأموران در محل حاضر شدند و دزدان به محض دیدن ماموران، خودروی سمند خود را جا گذاشتند و با تهدید اسلحه، ۲موتورسوار را خفت کردند و گریختند.
هرچند خودروی جامانده از سارقان مسلح سرقتی بود، اما داخل ماشین یک فیش بانکی کشف شد به مبلغ ۲۰هزار تومان. مأموران پس از بررسی تراکنش بانکی به پسری جوان رسیدند که میگفت چند روز قبل با دوستش حسین قرار داشته و ۲بطری آب معدنی برای خودش و دوستش خریده است. بهاینترتیب حسین بازداشت شد و اعتراف کرد که یکی از اعضای گروه دزدان مسلح و به سفارش سرکرده باند، ماشین سرقت میکرده است. با اطلاعاتی که او در اختیار مأموران قرار داد، ۲عضو اصلی این باند دستگیر شدند و تحقیقات برای دستگیری اعضای دیگر این گروه توسط کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی تهران ادامه دارد. فکر نمیکردم دستگیر شوم فریبرز سرکرده باند سارقان خطرناک است. او سوابق زیادی در کارنامه تبهکاریاش دارد و خودش را به قدری حرفهای میداند که از دستگیریاش شوکه شده است. چند وقت است که باند تشکیل دادهای و بهصورت مسلحانه سرقت میکنید؟ از ابتدای امسال. تقریبا یک یا ۲ماه بعد از آزادیام از زندان باندم را تشکیل دادم. چطور وارد خانهها میشدید؟ با دیلم زیر درها را بالا میبردیم و سعید که معروف است به گربه از زیر در میخزید و وارد ساختمانها میشد. او لاغر است و جثه ریزی دارد. سپس زنگ واحدها را میزدیم و خودمان را مأمور معرفی میکردیم. خانه اول را که سرقت میکردیم، با تهدید همسایه را به طبقههای دیگر میبردیم تا سوژههایمان در را باز کنند. به همین ترتیب خانهها را خالی میکردیم. چرا با اسلحه و اینهمه خشونت؟ چون میخواستیم در ابتدا تصور کنند مأمور هستیم و بعد افراد را بترسانیم و از ما حساب ببرند. چند مورد سرقت انجام دادهاید؟ دقیق نمیدانم، حسابش از دستمان در رفته است. اما فکرش را نمیکردم که دستگیر شوم؛ چون خیلی حرفهای کار میکردم. اما خب، سارق ماشینها که درواقع عضو اصلی هم نبود باعث شد لو برویم.
۱۷۳۰۲
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰