سعید حجاریان: در مذاکره با آمریکا باید فعالانه برخورد کرد/ در پس ذهن «جنگطلبهایِ وطنی» ایدههایی خطرناک وجود دارد/ فروش نفت هدف است یا وسیله؟
محمدحسن نجمی: روندها نشان میدهد که استفاده از هوش مصنوعی در قشرهای مختلف جامعه رو به فراگیری رفته است و عموماً از آن بهعنوان ابزاری برای درک بهتر اوضاع و کندوکاو درباره مسائل استفاده میکنند. یکی از این مسائل سیاست است؛ بهویژه برای ایران که از جمله کشورهای پرمسئله محسوب میشود. از سعید حجاریان، نظریهپرداز […]
محمدحسن نجمی: روندها نشان میدهد که استفاده از هوش مصنوعی در قشرهای مختلف جامعه رو به فراگیری رفته است و عموماً از آن بهعنوان ابزاری برای درک بهتر اوضاع و کندوکاو درباره مسائل استفاده میکنند. یکی از این مسائل سیاست است؛ بهویژه برای ایران که از جمله کشورهای پرمسئله محسوب میشود.
از سعید حجاریان، نظریهپرداز و فعال سیاسی اصلاح طلب خواسته بودیم در گفتوگویی به پرسشهای خبرگزاری خبرآنلاین درباره چشمانداز سال ۱۴۰۴ پاسخ دهد. در میانه مسیر گفتوگو اما پرسشها بازآرایی شد. به این نحو که از هوش مصنوعی خواستیم ۵ پرسش اساسی را با توجه به شرایط ایران و تحلیل اکانت حجاریان در شبکه X (توییتر) استخراج کند.
این پرسشها با پرسشهای ارسالی ما اشتراک زیادی داشت؛ بنابراین میتوانیم عنوان این گفتوگو را بگذاریم گفتوگوی ترکیبی «هوش مصنوعی گراک» و «خبرآنلاین» با سعید حجاریان. برهمین اساس هم در پاسخ به برخی سوالات مخاطب هوش مصنوعی بوده نه صرفا خبرگزاری خبرآنلاین.
حجاریان در این گفتگو تاکید دارد که «اصلاح طلبان در حوزه سیاست خارجی، باید تلاششان این باشد که با تولید گفتار سیاسی، و تا حد امکان تأثیرگذاری بر ساخت قدرت از بروز تنش و درگیری و جنگ جلوگیری کنند.»
این چهره سیاسی اصلاح طلب ضمن نقد جنگ طلب های وطنی معتقد است« درباره امریکا و مسئله مذاکره باید فعالانه برخورد کرد. دلیلی برای نفی مذاکره همهجانبه و مستقیم وجود ندارد. »
مشروح گفتگو با سعید حجاریان، تئوریسین سیاسی اصلاح طلب را بخوانید؛
*******
*با توجه به تحولات سیاسی داخلی ایران، فکر میکنید سال ۱۴۰۴ مهمترین چالش پیشروی اصلاحطلبان برای تأثیرگذاری بر سیاست کشور چیست و چگونه میتوان آن را برطرف کرد؟
در ابتدا لازم میدانم نظرم را درباره هوش مصنوعی بگویم. این ابزار، فارغ از تنوع و نسخههایی که از آن در دست است، و تأثیراتی که گذاشته است و خواهد گذشت، ما را از فکر کردن بینیاز نخواهد کرد. یعنی چه در مقام «پرسشگر» و چه در مقام «پاسخگو» لازم است اطلاعات را از فیلتر «عقل» عبور دهیم و مشخصاً مراقب باشیم که کیفیت و دقّت را فدای سرعت نکنیم.
از این گذشته، گمان میکنم هوش مصنوعی برخلاف ذهن ابداع ندارد و این میتواند تأثیرات منفی بگذارد یعنی حتی باید در نحوه سؤال کردن هم ابتکار به خرج بدهیم. نکتهای دیگر، که تجربهای شخصی بود برمیگردد به اولین استفادهام از هوش مصنوعی. سؤالی درباره جبهه مشارکت از آن پرسیدم؛ بهطرز حیرتآوری اطلاعاتاش غلط بود.
اصلاح طلبان باید با تولید گفتار سیاسی و تاثیرگذاری بر ساخت قدرت از بروز جنگ جلوگیری کنند
اما بپردازم به پرسش اصلی؛ اصلاحطلبان در حاضر بهدلایل قهری ناچارند بهشکل سلبی با مسائل مواجه شوند. یعنی در حوزه سیاست خارجی، باید تلاششان این باشد که با تولید گفتار سیاسی، و تا حد امکان تأثیرگذاری بر ساخت قدرت از بروز تنش و درگیری و جنگ جلوگیری کنند. به قول ملک الشعرای بهار: چه باشد از بلای جنگ صعبتر / که کس امان نیابد از بلای او!
در پس ذهن جنگطلبهایِ وطنی ایدههایی خطرناک وجود دارد
البته، تنشزایی و جنگطلبی مختص نیروهای بیگانه نیست. واقعیت آن است که در پس ذهن جنگطلبهایِ وطنی ایدههایی خطرناک وجود دارد از جمله اینکه کسانیکه در جنگ دست برتر را پیدا کنند، قادر خواهند بود بر نظم بعدی تأثیر بگذارند و با انباشت قدرت و ثروت پروژههایی را پیش ببرند.
یعنی زیست در فضای تحریم و جنگ مطلوب آنهاست. در حالیکه توجه ندارند در صورت وقوع درگیری و جنگ لزوماً منطق جنگطلبهایِ وطنی حاکم نمیشوند و ممکن است از جعبه جنگ «پل برمر» و فرستادههای ویژه خارج شود. تجربه زلمی خلیلزاد از خاطرمان نرفته است که چطور در نظم جدید افغانستان توسعه و حقوق بشر و حق زنان را نادیده گرفت.
کار اصلاح طلبی محدود به سیاست خارجی نیست، باید به عدالت اجتماعی توجه ویژه شود
کار اصلاحطلبی اما محدود به سیاست خارجی نیست و باید به مسئله «عدالت اجتماعی» توجه ویژه شود. واقعیت موجود و آمار به ما میگوید که ۳ دهک جامعه با فقر شدید دست به گریبان هستند و علاوه بر آن سایر دهکهای جامعه هم بیافق شدهاند و دائماً چشموگوششان به نوسانات است.
اصلاحطلبان باید بهسهم خود از جامعه «وحشتزدایی» کنند
از این رو اصلاحطلبان باید بهسهم خود از جامعه «وحشتزدایی» کنند؛ طبعاً بخشی از این وحشتزدایی از طریق تولید ایده و فکر سیاسی صورت میگیرد و بخش دیگر از طریق نقد صریح سیاستهایی که جامعه را به چنین وضعیتی کشانده است.
در زمینه سیاست داخلی هم بحثهایی قابل طرح است؛ مهمترینشان اینکه یک سلسله مسائل ساختاری وجود دارد که باعث شده سیاستورزی اصلاحطلبانه با مشکل مواجه شود. یعنی از کار سیاسی به هنجار پوستهای باقی مانده و هر کس سعی میکند بهنحوی به آن فرم بدهد. این وضعیت عدم قطعیت باعث شده است همه منتظر غافلگیری و شگفتی باشند. در حالیکه اصلاحطلبی بنیاناش بر توسعه پایدار است که سیاست و اقتصاد و جامعه را تؤامان دربرمیگیرد.
برخی صداهای گوشخراش و اعمال تخریبی بر سر وزارت خارجه آوار می شود
*در شرایطی که تنشهای منطقهای در خاورمیانه ممکن است تشدید شود، ایران چگونه میتواند از «دیپلماسی» برای «حفظ ثبات» داخلی و جایگاه بینالمللی خود استفاده کند؟
من با اصل این سؤال مشکل دارم و فکر میکنم هوش مصنوعی دچار بیشبرآورد شده است. اولاً، «دیپلماسی» در کشور ما آنگونه که باید عمل نمیکند. بخشی از این معضل ذاتی دستگاه دیپلماسی بوده که دلیل اصلی آن جذب نیروهای کمکیفیت و ایدئولوژیک است. یعنی در گذر زمان کارکرد دیپلماسی کم شده است هر چند هنوز میتوان به تکچهرههایی امیدوار بود. بخشی دیگری از این معضل، تحمیلی است؛ یعنی زمانیکه وزارت امور خارجه تلاش میکند کاری را به سرانجام برساند، یکباره چندین صدای گوشخراش و چندین عمل تخریبی بر سر آن آوار میشود.
یکی از جنگطلبی میگوید، دیگری راجع به بمب سخنسرایی میکند و آخرالامر، کسی میگوید« باید ترامپ را با گلوله زد!»، اگر بناست دیپلماسی بهقاعده شود باید با قید فوریت این عوامل مخرب را کنترل کنند تا دستکم توان دستگاه دیپلماسی در این جهت مستهلک نشود. البته همزمان باید توجه داشت که نباید به بهانه سیاستهای کلان کشور، باب نقد را ببندیم و منتقدان را خاموش کنیم.
ثانیاً، گزاره «حفظ ثبات» صحیح نیست. ثبات فقط ناظر به جنگ نشدن نیست، وضعیت غیرجنگی شرط لازم است و شرط کافی تلاش برای تغییر جهت نظام سیاسی به سمت توسعه پایدار است. بنابراین نباید پشت ایده جنگ نمیشود متوقف بمانیم و باید گامهای بعد را ببینیم که متأسفانه معدل گفتار سیاسی حاکمیت چنین تصویری بهدست نمیدهد. کشوری با وضعیت ژئوپلتیکی ایران، چه بهلحاظ تعدد همسایگان، چه بهلحاظ ظرفیت کمربند-راهها نباید ماهیت خود را با جنگ شدن یا نشدن تعریف کند ولی متأسفانه بخش زیادی از توان ایران صرف مواردی شده که ارتباطی به ما نداشته است.
جهان امروز، جهان ائتلاف و همکاری است نه خودکفایی
*با در نظر گرفتن تغییرات احتمالی در اقتصاد جهانی و تحریمها، چه استراتژیهایی برای تقویت خودکفایی اقتصادی ایران در سال جاری پیشنهاد میکنید؟
این سؤال هوش مصنوعی را باید اقتصاددانها پاسخ دهند؛ منتهی اقتصاددانهایِ غیرمتوهم! یعنی کسانیکه مبتنی بر ایدههای زمینی و برپایه آمار دقیق سخن میگویند. من اما میتوانم درباره «خودکفایی» نظرم را بگویم.
خودکفایی اساساً نسخهای عقلانی و عقلایی نیست. جهان امروز، جهان ائتلاف و همکاری است. هر کشوری مزیتی نسبی دارد، و میبایست از آن به بهترین شکل استفاده کند. از جمله مزیتهای نسبی کشور ما سرزمین، منابع طبیعی، موقعیت جغرافیایی و نخبگان هستند که بهدرستی از آنها استفاده نشده است.
در اینجا دو مسیر پیشروست؛ یا تن دادن به ائتلافهای موثر جهانی که از طریق نرمال شدن و پیوستن تدریجی به شبکههایِ مالیِ جهانی انجام میگیرد، و یا تن دادن به ائتلافهای کوچک که شاید اثرگذار باشند، اما برای شرایط ما مانند مخدر عمل میکنند و درمانگر نیستند.
نمیدانم آن سیاستورزِ نظرکرده با کارنامه درخشان در زمینه سیاست خارجی و شورایعالی امنیت ملی آگاهانه از صادرات محصولات کشاورزی و همکاری با جهان گفت، یا از روی ناآگاهی و برای تبلیغات. اگر آگاهانه گفته باشد، یعنی بخشهای مهمی از نظام سیاسی ما صرفاً به ائتلافهای کوچک بسنده کرده و این سم مهلک است.
بازی حاکمیت با فضای مجازی دو سر باخت شد
*نقش نسل جوان و شبکههای اجتماعی در شکلدهی به افکار عمومی ایران در سال ۱۴۰۴ چیست و چگونه میتوان از این پتانسیل برای تغییرات مثبت بهره برد؟
پیوند نسل جوان و شبکههای اجتماعی را باید دستهبندی کرد. بخشی از آنها بهدنبال معیشت هستند؛ فارغ از میزان تحصیلاتشان. اینها ممکن است حضور فعالانه و تغییرخواهانه نداشته باشند. مانند کسبوکارهای آنلاین و… . بخش دیگری از جوانها، فضای مجازی را بهمثابه ابزار فراغت میبینند. شما روند اینستاگرام و کلابهاوس را مرور کنید. در اینستاگرام دغدغه سبک زندگی و زندگی روزمره پررنگ بود و پررنگتر هم شد، اما کلابهاوس آغازش متفاوت بود و شاید میتوانست عمیق بماند اما دچار تغییر جهت شد و از خاصیت افتاد.
یعنی جایی که میتوانست محل تبادل ایده و حتی مهارت در سطح آموزش باشد، به بیراهه رفت. یعنی الگوی اینستاگرام بر کلابهاوس دیکته شد. بخش دیگری از جوانها هم فضای مجازی را تخصصیتر دنبال میکنند که اینها سهم چندانی در عرصه عمومی ندارند و بیشتر از آن بهعنوان کتابخانه و ابزار کار استفاده میکنند. شاید، این مسیر از سوی حاکمیت به فضای مجازی تحمیل شده باشد و مهندسان اجتماعی گمان کنند فضای مجازی بیخاصیت است اما واقع امر این است که همین فضای مجازی، که حتماً به آن نقدهایی وارد است، باعث شده جامعه در همه ساحات از وضعیت تکمنبعی خارج شود.
حاکمیت میخواست فضای مجازی را محدود کند و از ریخت بیندازد تا ماهی خود را صید کند، حال آنکه جوانان طور دیگری برخورد کردند و سر سفره ایدئولوژیک صداوسیما و پلتفرمهای داخلی ننشستند. یعنی بازی حاکمیت با فضای مجازی دو سر باخت شد.
در مذاکره با آمریکا باید فعالانه برخورد کرد تا از ایران از وضعیت انفعال خارج شود
*با توجه به سابقه تاریخی و وضعیت کنونی، فکر میکنید ایران در سال ۱۴۰۴ چه رویکردی باید در قبال قدرتهای جهانی مثل امریکا و چین اتخاذ کند تا منافع ملی خود را به بهترین شکل حفظ کند؟
درباره امریکا و مسئله مذاکره باید فعالانه برخورد کرد. دلیلی برای نفی مذاکره همهجانبه و مستقیم وجود ندارد. اگر در مذاکره فعالانه برخورد شود، اولاً ایده مذاکره تحمیلی و طراحیشده شکست میخورد و ثانیاً، ایران میتواند از وضعیت انفعال خارج شود.
اما درباره چین؛ این کشور یک ایده مرکزی دارد و آن اینکه جایی میرود و میماند که چشمانداز امنیت و مسیر توسعه روشن باشد والا کجدار و مریز رفتار میکند. بنابراین اگر میخواهیم از فرصت چین استفاده کنیم، باید ایرانِ امن و در جهت توسعه را تصویر کنیم.
درآمدهای نفتی باید تبدیل به تکه ای از پازل توسعه شود
چین بهدلایلی حاضر است نفت ایران را خریداری کند اما پرسش اصلی این است که آیا فروش نفت هدف است یا وسیله؟ اگر هدف باشد، که خوب بحثی باقی نمیماند، بفروشند تا تمام شود! اما اگر وسیله باشد، باید بهسمتی چرخش صورت بگیرد که درآمد نفت تبدیل به تکهای از پازل توسعه شود.
۲۷۲۹
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰