۳۰ثانیه پس از آنکه چهارپایه را از زیر پای محکوم به اعدام کشیدند، ناگهان یک نفر به سمت او دوید و پاهایش را گرفت تا نمیرد…
به گزارش سردبیر پرس، روزنامه همشهری نوشت: قاتل و مقتول با یکدیگر همسایه بودند و از قضا نسبت فامیلی دوری هم داشتند. تحقیقات اولیه نشان میداد آنها بهخاطر دعوا بر سر کبوتربازی با هم درگیر شده بودند. وقتی متهم تحت بازجویی قرار گرفت، گفت: من تعدادی کبوتر دارم و گاهی برای سر زدن به آنها […]
به گزارش سردبیر پرس، روزنامه همشهری نوشت: قاتل و مقتول با یکدیگر همسایه بودند و از قضا نسبت فامیلی دوری هم داشتند. تحقیقات اولیه نشان میداد آنها بهخاطر دعوا بر سر کبوتربازی با هم درگیر شده بودند.
وقتی متهم تحت بازجویی قرار گرفت، گفت: من تعدادی کبوتر دارم و گاهی برای سر زدن به آنها به پشتبام خانهمان میروم. ۲روز قبل از حادثه وقتی روی پشتبام رفته بودم مقتول من را دید و اعتراض کرد که چرا آنجا هستی و چه میخواهی و…؟! بر سر همین موضوع با هم درگیر شدیم؛ اما همسایهها که صدای ما را شنیده بودند پادرمیانی کردند و ماجرا ختم به خیر شد.
متهم درباره روز درگیری گفت: ۲روز بعد از نخستین درگیری در کوچه یکدیگر را دیدیم و اینبار کار به زد و خورد کشید. من نمیخواستم درگیری ادامه پیدا کند؛ چون همسایه و فامیل بودیم. با وجود این او ادامه داد تا اینکه من یک چاقو از جیبم بیرون کشیدم و تهدید کردم تا شاید او بترسد و برود اما ول کن نبود. همینطور که چاقو دستم بود و دستم را برای تهدید بهسوی او میبردم ناگهان نوک چاقو به قلب او برخورد کرد و مجروح شد. چند ساعت بعد فهمیدم که او در بیمارستان جانش را از دست داده و من هم خودم را تسلیم کردم. شمارش معکوس برای قصاص بهدنبال اعترافات متهم، او صحنه جنایت را نیز مقابل بازپرس پرونده بازسازی کرد و در نهایت پرونده با صدور قرار جلب به دادرسی و کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان هرمزگان فرستاده شد. در جلسه محاکمه اولیایدم اعلام کردند خواستهشان قصاص قاتل است و او به دلیل قتلی که مرتکبشده باید مجازات شود. در ادامه این جلسه متهم در جایگاه قرار گرفت و بار دیگر جزئیات روز حادثه را شرح داد و از اولیایدم خواست او را ببخشند. با این حال پس از پایان جلسه قضات دادگاه وارد شور شدند و متهم را گناهگار تشخیص دادند و به قصاص محکوم کردند.
در ادامه رسیدگی قضایی به این پرونده، حکم قصاص در دیوان عالی کشور نیز تأیید شد و چندماه قبل با طی شدن مرحله استیذان، پرونده به اجرای احکام دادگستری بندرعباس فرستاده شد. در این مرحله ، معاون اجرای احکام دادگستری هرمزگان در جلسهای با اولیایدم آنها را تشویق به بخشش کرد و از آنها خواست برای رضای خدا از قصاص قاتل صرفنظر کنند. آنها اما تصمیمشان را گرفته بودند و گفتند به هیچ قیمتی حاضر به بخشش نیستند.
در این شرایط سحرگاه روز چهارشنبه ۲۷فروردینماه، برای اجرای حکم درنظر گرفته شد. معجزه پای چوبه دار جوان محکوم به مرگ روز قبل از اجرای حکم با خانوادهاش آخرین دیدار را انجام داده و به قرنطینه زندان منتقل شده بود. سحرگاه آن روز درحالیکه همه مقدمات برای اجرای حکم آماده شده بود، مأموران او را پای چوبه دار منتقل کردند. زمان زیادی تا اجرای حکم و بسته شدن پرونده نمانده بود اما در آن لحظات نیز مسئولان اجرای حکم برای جلب رضایت اولیایدم تلاش کردند.
یکی از آنها کاظم شاهرخنیا از صلحیاران مطرح بندرعباس بود؛ فردی که پیش از این بارها باعث ایجاد صلح و سازش در پروندههای زیادی شده بود. او از مدتی قبل توانسته بود نظر برادر مقتول را که از اولیایدم وکالت داشت برای بخشش جلب کند اما سایر اعضای خانواده حاضر به گذشت نمیشدند. او در اینباره به همشهری میگوید: برادر مقتول مردد بود و من به همین تردید او امیدوار شده بودم. به فرد اعدامی گفتم من دلم روشن است که تو بخشیده میشوی و به خدا توکل کن. وقتی مأموران او را برای اجرای حکم پای چوبه دار میآوردند ما با هم چشمدرچشم شدیم. او گفت: تو که گفتی من بخشیده میشوم. حالا میخواهند اعدامم کنند. این حرف او خیلی برایم تلخ بود. با این حال کاری از دستم برنمیآمد.
او ادامه میدهد: بعد از انجام تشریفات، طناب دار به گردن قاتل انداخته شد و یکی از اولیایدم چهارپایه را از زیر پای او کشید. حدود ۳۰ثانیه گذشت. او در آسمان معلق بود و دیگر جای هیچ امیدی باقی نمانده بود. آن زمان برادر مقتول کنار من ایستاده بود. من به او گفتم هنوز هم دیر نشده و برای بخشش وقت دارید. این را که گفتم برادر مقتول بهسوی قاتل خیز برداشت و از پایین پاهایش را گرفت. من هم با دیدن این صحنه دویدم و کمکش کردم. صحنه عجیبی بود. ۲نفری زیر پاهای قاتل را گرفته بودیم تا او زنده بماند. در این شرایط بقیه هم به کمکمان آمدند و طناب را باز کردند و مرد جوان به بیمارستان منتقل شد. خوشبختانه او به خاطر وزن کمی که داشت آسیبی ندیده بود و بعد از چند ساعت مرخص و به زندان برگردانده شد. او باورش نمیشد که از بالای چوبه دار زنده پایین آمده است. وقتی از او درباره وضعیتش در آن بالا پرسیدم، گفت: وقتی چهارپایه را کشیدند، نفسم تنگ شد و احساس خفگی داشتم. با این حال صداها را میشنیدم. شنیدم که شما به برادر مقتول التماس میکردی که من را ببخشند و بعد هم متوجه شدم که پاهایم را گرفتید. بعد اما دیگر هیچچیز نفهمیدم اما هر چه بود لطف خدا بود که زنده ماندم و بعد از آن مدیون شما هستم که برای نجاتم تلاش کردید. براساس این گزارش، قرار است فرد نجاتیافته از قصاص به لحاظ جنبه عمومی جرم در دادگاه محاکمه و با توجه به تحمل ۴سال حبس بهزودی آزاد شود.
۲۳۳۰۲
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰