رمان «ناخلف» به چاپ رسید
رمان «ناخلف» نوشته حسام آبنوس منتشر شد. به گزارش سردبیر پرس، این رمان در ۲۹۸ صفحه در انتشارات سوره مهر منتشر شده است. در معرفی «ناخلف» آمده است: این رمان که در حال و هوای سالهای پیش از انقلاب میگذرد روایت فردی است که در دستگاه نظامی فعالیت میکند و اتفاقاتی برایش پیش میآید که او را […]
رمان «ناخلف» نوشته حسام آبنوس منتشر شد.
به گزارش سردبیر پرس، این رمان در ۲۹۸ صفحه در انتشارات سوره مهر منتشر شده است.
در معرفی «ناخلف» آمده است: این رمان که در حال و هوای سالهای پیش از انقلاب میگذرد روایت فردی است که در دستگاه نظامی فعالیت میکند و اتفاقاتی برایش پیش میآید که او را از مسیر عادیاش خارج میکند.
این اثر کوشش کرده در کنار روایت داستانی، به بازنمایی فضای اجتماعی سالهای پیش از پیروزی انقلاب در سال ۵۷ بپردازد و خواننده را با تصویری از شهر تهران در آن سالها روبهرو کند.
«ناخلف»، قصه آدمهایی است که یک جایی خواستند از روش نیکوی پدر خارج شوند و خودشان انتخاب کنند ولی…
در بخشی از این کتاب میخوانیم: به آن لحظهای که از وسط روز منتظرش بودم، نزدیک شدم. خداخدا کردم ناخوش نباشد و زود موافقت کند. نمیدانستم چطور شروع کنم. گیر کرده بودم. داشتم پسوپیش میکردم حرفی را که میخواستم بزنم که یکهو سمیه پرید وسط و گفت: «آقاجونی! عبدالله میخواد بره توی ارتش تفنگ دستش بگیره!» یک لحظه گُر گرفتم. هم خوشحال شدم که کارم را ساده کرد و هم ناراحت که چرا گند زد به مقدماتی که برای پیش کشیدن موضوع چیده بودم. با آن عبارت «آقاجونی» که مختص خودش است و هیچکس جز او اینطور آقاجون را صدا نمیکند، دوپایی پرید وسط قصه. حالا باید منتظر واکنش آقاجون میماندم. همین که شنید، سرش را چرخاند سمتم و با حالتی از عصبانیت گفت: «عبدالله! آبجیت چی میگه؟»
انتهای پیام
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰