درباره «برادران کارامازوف»

مشفق همدانی که ترجمه «برادران کارامازوف» را سال ۱۳۳۵ به پایان رساند، معتقد بود: یک قرن پیش از آنکه روانشناسی به عنوان یک رشته مطرح شود، داستایوسکی غرایز و عواطف انسان را در این رمان خود تجزیه و تحلیل کرده است.  به گزارش سردبیر پرس، ترجمه مشفق همدانی از رمان «برادران کارامازوف» نوشته فئودور داستایوسکی […]

مشفق همدانی که ترجمه «برادران کارامازوف» را سال ۱۳۳۵ به پایان رساند، معتقد بود: یک قرن پیش از آنکه روانشناسی به عنوان یک رشته مطرح شود، داستایوسکی غرایز و عواطف انسان را در این رمان خود تجزیه و تحلیل کرده است.

 به گزارش سردبیر پرس، ترجمه مشفق همدانی از رمان «برادران کارامازوف» نوشته فئودور داستایوسکی پس از ۶۹ سال، دوباره توسط انتشارات امیرکبیر چاپ شده و در سی‌وششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران عرضه می‌شود. این ترجمه سال ۱۳۳۵ منتشر شده بود و حالا پس از ۶۹ سال دوباره به چاپ رسیده است.
مشفق همدانی مترجم این کتاب، متولد ۱۲۹۱ و یکی از یهودیان همدان است که از روزنامه‌نگاران طرفدار محمد مصدق و دولتش بود. اما پس از ثمربخشی کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مدت کوتاهی زندانی شد و سپس مهاجرت کرد. او ابتدا به ایتالیا و سپس آمریکا مهاجرت کرد و سال ۱۳۸۸ در لس‌آنجلس درگذشت. همدانی به جز ترجمه و تألیف متون فلسفی، کتاب‌های مهمی از ادبیات جهان را ترجمه کرده که ازجمله آن‌ها می‌توان به «آزردگان»، «ابله» و «برادران کارامازوف» از فئودور داستایوسکی، «مادام بوواری» از گوستاو فلوبر، «آنا کارنینا» از لئو تولستوی، «مانن لسکو» از آنتوان فرانسوا پره‌وو و «همسر جاویدان» از ایروینگ استون اشاره کرد.
همدانی که ترجمه «برادران کارامازوف» را سال ۱۳۳۵ به پایان رسانده، روز ۱۱ فروردین آن سال مقدمه‌ای برای ترجمه خود بر این کتاب نوشته و در آن اشاره کرده «برادران کارامازوف» در واقع، وصیت‌نامه داستایوسکی برای مردم روسیه تحت حاکمیت شوروی است. او در این کتاب به این مفهوم پرداخته که بیچارگی انسان به‌خاطر این است که فریب شهوات خود را می‌خورد و به اشتباه تصور می‌کند فقط برای لذت و هوس‌رانی به جهان آمده و تا حد ممکن از رنج و سختی پرهیز کند. در حالی که از نظر این نویسنده بزرگ روس، زیباترین خاطرات زندگی انسان، مربوط به همان لحظاتی هستند که با رنج و سختی توام‌اند و در عین حال، مبنی بر کمک به دیگری و تشفی روح دردمندان هستند.
مترجم «برادران کارامازوف» می‌گوید کسانی که آثار داستایوسکی را مطالعه کرده باشند، می‌دانند هنر او در تصویر و تجسم عواطف و احساسات انسان است و گویی خدا دو استعداد کمتردیده‌شده به او اعطا کرده است؛ یکی تجزیه عواطف و شهوات و رنج‌ها و ناکامی‌ها و دیگری، هنر تجسم به این احساسات.
دوسوم متن رمان مربوط به بازه زمانی ۴۸ ساعت است. بر همین اساس، مشفق همدانی معتقد است یک قرن پیش از آن که روانشناسی به عنوان یک رشته مطرح شود و زمانی که مراحل اولیه شکل‌گیری خود را به عنوان یک علم مستقل طی می‌کرد، داستایوسکی، غرایز و عواطف انسان را در این رمان خود تجزیه و تحلیل کرده و افکار و اندیشه‌های مثبت شخصیت‌های قصه‌اش را به جنگ نیات بد و پستی انسان فرستاده است.  
«برادران کارامازوف» دو جلد دارد که هرکدام فصول مختلفی را از کتاب اول تا کتاب دوازدهم در خود جا داده‌اند. کتاب اول تا هفتم در جلد اول و کتاب هشتم تا دوازدهم در جلد دوم قرار دارند. عناوین این فصول هم به این ترتیب است: «کتاب اول؛ داستان یک خانواده»، «کتاب دوم؛ یک اجتماع بی مورد»، «کتاب سوم؛ شهوت‌پرستان»، «کتاب چهارم؛ اختلافات»، «کتاب پنجم؛ له و علیه»، «کتاب ششم؛ یک کشیش روسی»، «کتاب هفتم؛ آلیوشا»، «کتاب هشتم»، «کتاب نهم؛ بازپرسی»، «کتاب دهم؛ پسربچه‌ها»، «کتاب یازدهم؛ ایوان فیودورویچ» و «کتاب دوازدهم؛ یک اشتباه قضایی».  پس از این فصول هم، یک فصل «خاتمه» قرار دارد که پایان‌بندی داستان در آن شکل می‌گیرد.
 «برادران کارامازوف» اولین بار سال ۱۸۸۰ منتشر شد و یکی از مهم‌ترین آثار ادبیات جهان است. ترجمه مشفق همدانی هم از آن، اولین ترجمه فارسی این رمان قطور محسوب می‌شود.
در قسمتی از این ترجمه می‌خوانیم:  سپس گروچنکا به فکر فرو رفت و با لبخندی که جنبه شیطنتی داشت به سخنان خود چنین افزود: «هم خوب و هم بد شد. دیمیتری برای من نقل کرد که او فریاد می‌کند به نظر من باید «او را شلاق زد.» آن روز من به او توهین کردم. او مرا به خانه خود دعوت کرده بود که بر من تسلط حاصل کند و مرا با شیرینی خود مجذوب نماید… خیر، بسیار خوب شد که کار به اینجا کشید؛ اما اینک بیم آن دارم مبادا تو رنجیده‌خاطر شده باشی.»   بار دیگر راکیتین که جدا متعجب شده بود زبان به سخن گشود و به آلیوشا گفت: «آلیوشا! راست می‌گوید. آیا می‌دانی با آنکه جوجه‌ای بیش نیستی او از تو می‌ترسد.»  گروچنکا راکیتین را مخاطب قرار داد و گفت: «راکیتین! او برای تو که شعور نداری جوجه‌ای بیش نیست و حال آنکه می‌بینی، من او را دوست دارم. آری، از صمیم قلب به او مهر می‌ورزم. آلیوشا! باور می‌کنی که تو را از ته قلب دوست دارم؟»   راکیتین، گفت: «آخ زن گستاخ! او عشق خود را به تو اعتراف می‌کند.»   – آری، من اعتراف می‌کنم که او را دوست می‌دارم.  – آلیوشا! پس داستان افسر و مژده جان‌بخشی که از موکرویه انتظار داری چیست؟  – آن چیز دیگری است.  – این است چگونگی قضاوت شما زنان!  
چاپ جدید این کتاب با ۱۰۰۴ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت یک میلیون تومان در انتشارات امیرکبیر عرضه شده است.
سی‌وششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، از ۱۷ تا ۲۷ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴ با شعار «بخوانیم برای ایران» در محل مصلای امام خمینی (ره) برگزار خواهد شد.
 انتهای پیام