لذت تماشای یک فیلم قلع‌وقمع شده/ معمای «شاهکش» حل نمی‌شود!

به گزارش خبرنگار سردبیر پرس، «سینمای شیشه‌ای» عنوان بسته‌ای روزانه است که در نظر داریم در قالب آن ضمن مرور مهمترین فیلم‌های تولید و اکران شده در سال ۹۸، در هر شماره به معرفی هر یک از آن‌ها برای تماشا در خانه‌ها در ایام نوروز ۹۹ بپردازیم. در شماره نهم با بازخوانی فیلم «شاهکش» همراه […]

به گزارش خبرنگار سردبیر پرس، «سینمای شیشه‌ای» عنوان بسته‌ای روزانه است که در نظر داریم در قالب آن ضمن مرور مهمترین فیلم‌های تولید و اکران شده در سال ۹۸، در هر شماره به معرفی هر یک از آن‌ها برای تماشا در خانه‌ها در ایام نوروز ۹۹ بپردازیم.

در شماره نهم با بازخوانی فیلم «شاهکش» همراه شوید؛ برف، سرما، کوهستان، حادثه و تلاش آدم‌ها برای بقا شاید شما را به یاد فیلم‌های تحسین‌شده‌ای چون «اورست»، «لمس کردن خلأ»، «نورث فیس» و… بیندازد اما در ایران تاکنون چه فیلمی با این مختصات دیده‌اید؟

«شاهکش» از همان فیلم‌هایی است که دقیقاً همین ویژگی‌ها را دارد به علاوه اینکه تمام حوادث آن تنها در یک «لوکیشن» هتل روایت می‌شود که هر فیلمی اگر فیلمنامه سرپایی داشته باشد همین تک لوکیشن جذابیتش را دو چندان می‌کند. «شاهکش» اما تا رسیدن به فیلم‌های خوب کوهستانی راه بسیاری دارد. نه اینکه یک بار دیدنش ارزش نداشته باشد نه. بلکه آنچه آن را از حیز انتفاع ساقط می‌کند گره‌های کوری است که تا پایان داستان باز نمی‌شود. از همان‌هایی است که هنگام تماشا در سالن سینما مدام از بغل دستی‌تان بپرسید «اینجای فیلم چی شد؟» یا حتی اگر دوباره فیلم را ببینید باز هم آن گره‌ها برایتان باز نشود مگر اینکه کارگردان همان لحظه بیاید، کنارتان بایستد و بگوید در این سکانس منظورم این بود.

کارگردان «شاهکش» وحید امیرخانی است. او را با کمدی «در مدت معلوم» به یاد دارید. کارگردان جوانی که با اولین فیلمش مساله ازدواج موقت را به چالش کشاند که احتمالاً با دیدنش خنده‌تان هم گرفته، در «شاهکش» اما خبری از خنده نیست، خبر از انتقام است، از خشونت، از زد و خورد در برخی سکانس‌ها به سبک فیلم‌های هالیوودی و البته پر از معما و معما و معما. امیرخانی در «شاهکش» تغییر مسیر داده است، هیچ نخی ۲ فیلمش را به هم بند نمی‌زند. اتفاقاً به این فکر می‌کنید که او در «شاهکش» محافظه‌کارتر شده و نتوانسته است آنچه را که در ذهن دارد روی پرده سینما بیاورد.

وحید امیرخانی

نکته‌هایی که شاید جالب باشد بدانید

احتمالاً اگر فیلم را ببینید از میزان برف و سرمای حاکم بر فیلم، شما هم ناخودآگاه سردتان شود اما محال است حتی یک درصد هم فکر کنید که پروداکشن بزرگ این فیلم دکور است، حتماً پیش خودتان تصور می‌کنید که لوکیشن این فیلم در هتل معروف توچال بوده اما یک درصد هم به مغزتان خطور نمی‌کند که «شاهکش» در جاده کرج و در دمای ۴۰ درجه فیلمبرداری شده، یعنی دمای منفی ۲۰ درجه این فیلم، در آن محیط و آن میزان از گرما به تصویر کشیده است!

پیش از اکران فیلم، تیزر تبلیغاتی «شاهکش» در فضای مجازی منتشر شد، تیزری خلاقانه که اگر از حق نگذریم می‌توانیم بگوییم کار تیم تبلیغات تنه به تنه کار کارگردان زده و حتی در یک جاهایی از او پیشی گرفته است. تیزری که احتمالاً عده‌ای بعد از دیدن آن برای تماشای «شاهکش» لحظه شماری کرده‌اند فیلم اما آنچه نبود که تیزر نشان می‌داد.

فیلم سکانس‌هایی دارد که می‌توان به آن‌ها عنوان سکانس برتر دارد مثلاً صحنه زد و خورد در سرویس بهداشتی. این سکانس می‌تواند آنقدر شما را میخکوب کند که در ادامه انتظارتان بیشتر شود ولی نه تنها آن سکانس‌های فوق العاده تکرار نمی‌شود که بلکه فیلم رفته رفته افول می‌کند، آنقدر اتفاقات پی در پی و بدون دادن اطلاعات رخ می‌دهد که با یک عالمه سوال مواجه می‌شوید اصلاً در یک جاهایی به خودتان می‌گوئید این بخش از فیلم یک سری سکانس‌ها کم دارد و باید این قسمت‌ها را بیشتر توضیح می‌داد.

مشکل اما اتفاقاً همین قسمت‌هاست. همین بخش‌هاست که باعث می‌شود به این فکر کنید که فیلم آنقدر قلع و قمع شده که در نهایت پاسخگوی شما نیست. امیرخانی اما همه این مشکلات را متوجه فرآیند نظارتی نیروی انتظامی می‌داند و عنوان می‌کند «بیش از ۲۰ اصلاحیه به فیلم وارد کرده‌اند.» پربیراه نیست که اگر بگوییم این میزان از اصلاحیه می‌تواند از هر فیلمی تعدادی تصاویر به هم چسبیده گنگ بسازد که انتظار زیادی از آن نرود با این همه فیلم امیرخانی باز خوب توانسته از عهده خودش بربیاید.

کارنامه فیلم در زمان اکران عمومی

«شاهکش» در اکران عمومی چیزی حدود یک میلیارد تومان فروخت. دلیل نفروختنش را هم می‌شود همان ابهاماتی عنوان کرد که در فیلم باقی می‌ماند با این وجود فیلم شما را تا انتها با خود همراه می‌کند به امید اینکه به سوال‌هایتان پاسخ داده شود اما این اتفاق هرگز نمی‌افتد. گیج و مبهوت می‌شوید که حرف این آدم‌ها چیست، اگر می‌خواهد نقد اجتماعی و فرهنگی داشته باشد پس چرا لنگ می‌زند و نمی‌تواند موضوعش را بیان کند، چرا نمی‌تواند پیامش را ارائه بدهد و در نهایت این از هم گسیختگی روایت و شلختگی و پراکندگی بیش از حد سرکوبتان می‌کند.

«شاهکش» طراحی صحنه، موسیقی و کارگردانی خوبی دارد اما همه اینها روی هم رفته نمی‌توانند فیلم را به یک انسجام و تعادل برسانند و نمی‌توانند در خدمت فیلم باشند.

فیلم آنقدر در ارائه اطلاعات ناموفق عمل می‌کند که متوجه نمی‌شوید انگیزه ضد قهرمانش چیست، او به یک‌باره همه را گروگان می‌گیرد، پلیس فیلم هم آنقدر مصنوعی و رفتارش آنقدر غیرمنطقی درآمده که تنها حضوری کاریکاتوری در فیلم دارد. با این حساب می‌شود گفت همه شخصیت‌های فیلم سرگردان هستند، تکلیف هیچکدام با خودشان و دیگران مشخص نیست فقط قرار است یک انتقام سخت گرفته و یک سری دیالوگ‌ها بی‌آنکه ارتباط چندانی با هم داشته باشند بیان شوند.

نام فیلم «شاهکش» است و اشاره به یک اسلحه دارد اما در ارائه همین توضیحِ ساده درباره اهمیت این اسلحه در داستان هم عاجز می‌ماند یعنی حتی ممکن است در انتها متوجه نشوید چرا نام فیلم را «شاهکش» گذاشته اند و احتمالاً با سرچ و پرسش از این ور و آن ور بفهمید که شاهکش نام یک اسلحه کوچک است.

آیا شما هم این فیلم را دوست خواهید داشت؟

برعکس فیلم‌های دیگر که مشکل اصلی‌شان به روند کم رمقشان برمی‌گردد «شاهکش» اما اصلاً ریتم کندی ندارد و همین سرعت زیادی است که به آن ضربه زده! سرعتی که البته بدون ارائه هیچ اطلاعاتی است. همین می‌شود که مخاطب می‌پندارد با یک فیلم بی‌سروته مواجه است.

«شاهکش» را می‌توان چنین توصیف کرد: سوال پشت سوال، ابهام پشت ابهام و در نهایت دچار شدن به مبهوتی.

به نظر می‌رسد فارغ از حفره‌های فیلمنامه، پشت دوربین این فیلم آنقدر اتفاقات فراسینمایی رخ داده که کارگردان از کنترلش عاجز مانده و همین موضوع این بلا را بر سر فیلمی آورده که اگر ویژگی‌هایش مانند قتل، برف، سرما و راز را روی کاغذ فهرست کنید به خودی خودی می‌توانست جذاب باشد اما هیچکدام از این المان‌ها در نهایت مخاطب را راضی نکرده است.

با تمام این‌ها همان‌طور که در آغاز هم به آن اشاره کردیم، همچنان «شاهکش» فیلمی است که از یک بار دیدنش پشیمان نمی‌شوید؛ فیلمی که حداقل می‌توان آن را پیشنهادی متفاوت برای سینمای ایران قلمداد کرد.