توصیف عجیب طهرانی مقدم از «محمود و آینده موشکی کشور»/چرا سردار باقری نشان فتح را روی لباسش نصب نمی کرد؟
به گزارش سردبیر پرس، به مناسبت چهلمین روز شهادت فرماندهان نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جنگ ۱۲ روزه، خبرگزاری فارس با مهدی باقری فرزند شهید سرلشکر محمود باقری گفتگو کرده است. مهدی باقری در این گفتگو از روحیات پدر شهیدش که طراح عملیات وعده های صادق ۱ و ۲ بود روایت کرده است. […]
به گزارش سردبیر پرس، به مناسبت چهلمین روز شهادت فرماندهان نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جنگ ۱۲ روزه، خبرگزاری فارس با مهدی باقری فرزند شهید سرلشکر محمود باقری گفتگو کرده است.
مهدی باقری در این گفتگو از روحیات پدر شهیدش که طراح عملیات وعده های صادق ۱ و ۲ بود روایت کرده است.
در ادامه اهم اظهارات فرزند شهید محمود باقری را به نقل از فارس می خوانید؛
* سال ۹۵ یا ۹۶ بود. قرار بود مفتخر به درجه سرتیپی از دستان حضرت آقا بشوند. سردار حاجیزاده به من زنگ زد و گفت: «بیاید، امروز روز مهمیه برای پدرتون. کیفشو ببرید.» ولی حاجآقا خودش به ما چیزی نگفت.
* بعد از اینکه حاج آقا نشان فتح را از رهبری دریافت کردند روی لباسشان نصب نمیکردند و بارها به ایشان گفتیم این اتفاق آرزوی بسیاری از آدمها است پس چرا نصب نمیکنید خب میگفت: «تا زمانی که دوستانم در مجموعه هستند که حق استادی به گردن من دارند و هنوز نشان نگرفتند، من نصبش نمیکنم.»
* در زمان فرماندهیشان، از سال ۸۸ تا لحظه شهادت، یعنی نزدیک به ۱۶ سال، فرمانده موشکی سپاه بودند و دستاوردهایشان خودش یک فصل مفصل است. ولی از شاخصترینها، طراح عملیاتهای صادق ۱ و ۲ بودند.
* مادر من میگفت: «وقتی پدرت میرفت دو سه شب خانه نبود، از اخبار پیگیری میکردم که اتفاقی نیفتاده باشد.» حتی ما هم بعضاً بیاطلاع بودیم. ایشان سر طراح عملیات وعده صادق ۲ بود. اوج اقتدار جمهوری اسلامی را در آن عملیاتها به منصه ظهور رساندند. ولی در کمال گمنامی.
* از همان بدو ورود به سپاه، یعنی سال ۶۳، در عرصه موشکی حضور پیدا کردند. البته قبل از آن هم چند مرتبه به صورت بسیجی همراه با دوستانشان از مسجد صاحبالزمان به جبهه رفته بودند. اما خودشان درونی میدانستند که جنگ ما فقط جنگ زمینی نیست و نیاز به کارهای نوین و جدید داریم.
* از همان سال ۶۳ جزء نفرات اولی بودند که وارد مجموعه موشکی شدند. با شهید تهرانی مقدم به سفرهای چین و کره شمالی رفتند و از بنیانگذاران مجمع موشکی بودند.
* ایشان واقعاً نخبه بودند. دو ترم فیزیک در دانشگاه شریف خوانده بودند. الان هم دانشگاه شریف برای ایشان یادبود گرفته و از افتخارات دانشگاه میدانندشان. حتی به شوخی میگفتند میخواهیم حاج آقا را از خودمان بدانیم.
*{درباره اینکه چرا فیزیک را ادامه ندادند؟ } حاج حسن طهرانی مقدم به حاج آقا گفت که این رشته با فضای کاری امروز ما سازگار نیست و بهتر است برود عمران و نقشهبرداری بخواند که برای کارهای ما مفیدتر است.
* از همان اوایل جنگ، مثلاً تا دهه هفتاد، حسن آقا به چند نفر از اطرافیان گفته بود که «محمود برای آینده موشکی خیلی مناسب است». خود حاج آقا هم همین رویکرد را داشت.
* چند روز پیش یکی از دوستانشان تعریف میکرد که حاج آقا در جلسهای گفته بودند: «اگر من شهید شوم، چهار نفر را برای عناوین اصلی معرفی کردهام.» این یعنی کار تیمی و سیستمسازی، نه اینکه کار فقط به یک نفر منوط باشد.
* حوالی بیستوپنجم یا بیستوششم خرداد، آقازادهی حاجیزاده در میان گریهها، به من گفت: «به پدرم میگفتم که بعد از شهادت حاج قاسم همه نگاهها به شما بود میگفتند انتقام، انتقام اگر شما شهید شوید ما پیش چه کسی برویم؟ به کی بگویم انتقام میخواهیم؟» شهید حاجیزاده هم در پاسخ میگفت: «برید پیش محمود… اون انتقام منو میگیره.»
* با تغییر شرایط در سوریه، و ظهور مسائلی چون جولانی و تحولات جدید، رفتوآمد سختتر شد؛ چرا که حاج آقا زیاد به لبنان و سوریه سفر میکردند. تقریباً از فروردین سال گذشته، برخی از دوستان نزدیک حاج آقا همچون حاج آقای زاهدی، حاج آقای رحیمی و دیگران، یکی پس از دیگری به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
۲۹۲۱۱
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰