ازتخصص نداشتن تولیدکننده اسباببازی درخلق کاراکتر تانبود کپیرایت
به گزارش سردبیر پرس، «نورمن مکلارن» تعریفی از انیمیشن دارد که اینگونه است: «انیمیشن هنر نقاشیهای که حرکت میکنند نیست بلکه هنر حرکاتی است که نقاشی میَشوند آنچه در انیمیشن مابین قابها اتفاق میافتد بسیار مهمتر از چیزی است که روی قاب وجود دارد. بنابراین، انیمیشن هنر کنترل ماهرانه فاصلههای غیر قابل رویتی است که […]
به گزارش سردبیر پرس، «نورمن مکلارن» تعریفی از انیمیشن دارد که اینگونه است: «انیمیشن هنر نقاشیهای که حرکت میکنند نیست بلکه هنر حرکاتی است که نقاشی میَشوند آنچه در انیمیشن مابین قابها اتفاق میافتد بسیار مهمتر از چیزی است که روی قاب وجود دارد. بنابراین، انیمیشن هنر کنترل ماهرانه فاصلههای غیر قابل رویتی است که بین قابها وجود دارد.»
انیمیشن از پرطرفدارترین برنامههایی است که کودکان بهشدت دوست دارند و از آن تأثیر میگیرند، یکی از دلایل این اقبال و نیز باورپذیری شخصیتهای آن و اثرگذاری آن بر روی کودکان، جذابیتهای تصویری و ویژگیهای مشترکی است که با دنیای کودکان دارد، همانند تخیل، اغراق و تاکید، طنز و…
شخصیتها و کاراکترهای محبوب کودکان بیشتر از انیمیشنها و کارتونها هستند، در میان پرطرفدارترین کارتونها و مجموعه شخصیتهای کارتونی دنیا «میکی ماوس» متعلق به کمپانی والت دیزنی، «باب اسفنجی» و «دورا کاوشگر» متعلق به کمپانی نیکلودئون و «تام وجری» و «اسکوبی _دو» متعلق به کمپانی برادران وارنر است که رتبههای اول را در اختیار دارند، از مشهورترین نمونههای پرطرفدار هم میتوان به «باربی» اشاره کرد که رتبه هفتم را دارد که پس از توفیق و کسب شهرت در حوزه عروسک حق امتیاز تولید برنامههای کارتونی را گرفت و در سال ۱۹۸۷ اولین انیمیشن باربی ساخته شد. اسباببازی به لحظه رویکرد خاستگاه محصول کارکردی دوگانه دارد. اسباببازیهای مشهوری همچون باربی، شهرت خود را از جنبه اسباببازی بودن خود کسب کردهاند و برخی دیگر از اسباببازی توسط یک فیلم سینمایی به شهرت رسیدهاند و حق امتیاز آنها توسط کمپانیهای تولیدکننده خریداری شده است. در نتیجه میتوان انیمیشن را خاستگاه بازارسازی فرهنگی دانست که در خلق کاراکتر و شخصیتها تأثیرگذار، باید فعالیت گسترده داشته باشد. اشکان رهگذر کارگردان انیمیشن «آخرین داستان» در گفتوگوی تفصیلی با خبرنگار سردبیر پرس، درباره استفاده از شخصیت و کاراکترهای ایرانی در محصولات جانبی همچون اسباببازی و لوازمالتحریر و… میگوید.
با توجه به آثار ادبی غنی و پربار در کشورمان و اسطورههایی که در ادبیاتمان آمده است همچنان در خلق کاراکترسازی در حوزه ادبیات بسیار ضعیف هستیم و نتوانستیم آنگونه که شایسته و بایسته است اسطورههایمان را به کودکان معرفی کنیم، البته شما در این زمینه دستی بر آتش دارید و انیمیشن «آخرین داستان» براساس شاهنامه بود اما برخی از تولیدکنندگان اسباببازی و فعالان حوزه صنایع فرهنگی معتقدند زمانیکه انیمیشنسازها و فیلمسازان در این راه قدم بردارند و از اسطورهها و قهرمانهایمان برای تولید محتوای انیمیشنی استفاده کنند باید راهی برای ارتباط با بخش صنایع فرهنگی هم پیدا کنند یعنی تعاملی دوسویه در این زمینه داشته باشند که صاحبان آثار با تولیدکنندگان اسباببازی و لوازمالتحریر با هم در ارتباط باشند. ما انیمیشنهایی داشتیم که خوب کار کردند و شخصیتهای که در تلویزیون، رسانه و سینما خوب درخشیدند در ادامه با بخش تولید و صنعت نتوانستند همکاری کنند و این رابطه همیشه با بنبست مواجه شده است. دلیلش هم همان نبود نگاه حرفهای در بخش اقتصادی و نبود فعالیت گروهی است. نظر شما در اینباره چیست؟
چرا ما نمیآییم با تولیدکنندگان فعالیت داشته باشیم، اتفاقاً خیلی هم دلمان میخواهد اما درباره خلق کاراکتر باید بگویم که تولیدکنندگان اسباببازی در کشور ما تخصص این را ندارند که راجع به خلق کاراکتر اسباببازی اظهار نظر کنند.
مجموعه هورخش از پیشروترین مجموعه در حوزه محصولات جانبی برای انیمیشن است و وبسایتی طراحی کردیم که فروشگاه آنلاین محصولات جانبی است و شروع این فعالیت هم با انیمیشن «آخرین داستان» استارت خورد. ما در این زمینه فعالیتها وتحقیقات گستردهای انجام دادیم و حتی در سفری که به چین داشتیم در نمایشگاهی با تولیدات اسباببازی آنجا آشنا شدیم و با تولیدکنندگان اسباببازی هم صحبت کردیم. بگذارید این را بگویم اصلاً به این شکل نیست که انیمیشنساز باید به دنبال تولیدکننده یا طراح اسباببازی باشد. به این محصولات جانبی مرچندایزینگ گفته میشود که به دنبال تجاریسازی محصولی از دیگر محصولات است. مثلاً فیلم انیمیشنی ساخته میشود این مجموعه نویسنده، کارگردان و طراح دارد که تخصصشان خلق و طراحی کاراکتر است در مرحله بعد کسانی که در حوزه مرچندایزینگ فعال هستند با دیدن انیمیشنها و فیلمها پتانسیلهای موجود در آن را استخراج میکنند.
اما نقد بر روی همین مسئله است که همکاری انیمیشنسازان با حوزه صنایع فرهنگی خیلی قوی نیست و مثالی که زده شده در خارج از کشور تعامل گستردهای وجود دارد حتی انیمیشنی که ساخته میشود قبل از اکران محصولات جانبیاش تولید میشود که مخاطب آن را بشناسد اما در اینجا چنین سازوکاری وجود ندارد؟!
اتفاقاً مسئلهای هم که ما با این افراد در حوزه اسباببازی داریم زمانی که «آخرین داستان» اکران نشده بود با هر کسی درباره این محصولات جانبی صحبت میکردیم اولین موضوعی که با ما صحبت میکردند این بود که اول انیمیشن اکران شود و بعد درباره موضوعات دیگر صحبت میکنیم دقیقاً کاملاً برعکس مبحثی که شما گفتید تولیدکنندگان مدعی این هستند که در خارج از کشور انیمیشنها قبل از اکران با تولیدکنندگان و طراحان اسباببازی در ارتباط هستند.
تولیدکنندگان اسباببازی در کشور ما تخصص این را ندارند که راجع به خلق کاراکتر اسباببازی اظهار نظر کنند
در مرحله بعدی ما اصلاً نمیدانیم که در ایران میتوان اسباببازی در سطح و کیفیت بالا تولید کرد، البته میدانیم که تولید میشود اما آیا این تولیدات قدوقوارهای همچون تولیدات در چین دارد؟ امروز با شرکتهای بسیاری برای محصولات جانبی «آخرین داستان» در تعامل هستیم و علاقهمندیم با هر شرکت دیگری که در حوزه اسباببازی و سرگرمی فعالیت دارند، همکاری داشته باشیم.
ما حتی در زمینه استیکر هم با شرکتی که در این زمینه فعال هستند همکاری داشتیم و استیکر انیمیشن «آخرین داستان» را تولید کردیم. حتی گروه سرگرمی دورهمی نزدیک به یکسال است که تمرکزشان را برای تولید بازی رومیزی آخرین داستان و شاهنامه گذاشتهاند. همچنین با شرکتی که «ست آرایشی برای کودکان و نوجوانان» تولید میکنند تعاملاتی داشتیم که این محصول را براساس شخصیت شهرزاد آخرین داستان تولید کنیم. در نتیجه ما در ارتباط با تولیدکنندگان محصولات جانبی هستیم و حتی خوشحال میشویم دیگر فعالان این حوزه با ما تعامل داشته باشند تا محصولات خوبی در این زمینه را وارد بازار کنیم. حتی من از این موضوع مطلع هستم که دیگر مجموعههای انیمیشنی همچون فیلشاه هم از این قضیه استقبال میکنند.
اما سوال اساسی این است که چرا بحث کاراکتر ادبی برای انیمیشنسازها خیلی دغدغه نیست جدای از شما که در این زمینه فعال بودید؟!
در زمینه کاراکتر ادبی مثال عیاناش «آخرین داستان» است. اینکه برای دیگران دغدغه نیست و به سمتاش نمیروند و رغبت ندارند را من نمیتوانم پاسخ دهم اما من در این زمینه فعالیتهایم را داشتهام. اما باید بگویم که مثلاً ما آخرین داستان را ساختهایم و ۷ کتاب مصور هم از این مجموعه، منتشر کردیم. هم خود فیلم پخش جهانی شده و هم کتابها پخش جهانی شدهاند و محصولات جانبی آن هم تولید و منتشر شده است اگر تولیدکنندگان اسباببازی به دنبال ساخت اسباببازی یا تولید کاراکتر هستند انیمیشن آخرین داستان است و ما هم استقبال میکنیم.
درباره دیگر آثار هم باید به این موضوع اشاره کنم که معمولاً تولید انیمیشن در ایران متأسفانه کار سفارشی است. یعنی کسی میخواهد فیلم سینمایی انیمیشنی تولید کند باید رضایت شوراهایی که از انیمیشن حمایت میکنند را داشته باشند و ناخودآگاه نظرات و عقاید آنان برایشان مهمتر میشود تا تولید یک انیمیشن با کیفیت. مثلاً من بخواهم یک انیمیشن بسازم قبل از اینکه فکر کنم این انیمیشن من یک فیلم کودک پسند و جذاب برای مخاطب باشد باید به این فکر کنم که آن مسئول در فلان شورا خوشش بیاید یا نظرش چیست که معمولاً آن مسئول هم در این زمینه صاحب نظر نیست این سوءمدیریت دولتی که در همه بخشهای فرهنگ آسیب رسانده به این بخش هم آسیب میرساند.
و گرنه فعالان در این حوزه ایدههای بسیار خوبی دارند و آثار خوبی هم تولید شده است اما انیمیشن سینمایی در ایران نزدیک به ۹۰ درصد دولتی و ارگانی است به همین خاطر هم اتفاق جذابی در آن رخ نمیدهد.
معمولاً تولید انیمیشن در ایران متأسفانه کار سفارشی است. یعنی کسی میخواهد فیلم سینمایی انیمیشنی تولید کند باید رضایت شوراهایی که از انیمیشن حمایت میکنند را داشته باشند و ناخودآگاه نظرات و عقاید آنان برایشان مهمتر میشود تا تولید یک انیمیشن با کیفیت
برای تجاریسازی محصولات جانبی چه راهکاری باید پیش گرفت؟ پرداختن به بحث کپیرایت در این راه میتواند مؤثر باشد؟
باید بحث کپیرایت را به صورت جدی دنبال کرد، مثلاً من به عنوان کارگردان آثاری که ساختهام را در خانه سینما ثبت میکنم و مجوز میگیرم ولی تولیدکنندهای که کالای فرهنگی کودک تولید میکند شخصیت السای دیزنی را خیلی راحت کپی میکند و بر روی محصولش درج میکند. این باعث میشود که کودک شخصیت «السا» بیشتر میشناسد تا شخصیت «شهرزاد» آخرین داستان، خب چرا تولیدکننده به سراغ شخصیت انیمیشن من نمیآید؟ زیرا باید درصدی را پرداخت کند از همین رو، شخصیتهایی که برایش رایگان هستند کپی و استفاده میکند. چرا باید با من انیمیشنساز در تعامل باشد و شخصیت کارتونی من را تجاریسازی کند که درصدی هم به من تعلق بگیرد؟! قطعاً تولیدکننده اسباببازی چنین کاری را نمیکند و به سمت شخصیتهای همچون بتمن، سوپرمن و باباسفنجی میرود. وقتی هیچ نظارتی بر روی محتواهایی که در زمینه اسباببازی تولید میشود، وجود ندارد (مگر اینکه اورجینال باشد) منظورم کالاهای زیرزمینی است که بیزنساش هم این امر را ایجاب میکند هیچکس جلوی فعالیتش را نمیگیرد. ما هم در برابر آنها زوری نداریم که کاری کنیم، اگر بگویم چرا چنین کاری میکنی و از شخصیت خارجی استفاده میکنی! در جواب میگویند: رایگان شخصیتها را استفاده میکنیم و جواب هیچکسی را در این زمینه هم قرار نیست بدهیم بیشتر هم سود میکنیم. پس چرا از این شخصیتها استفاده نکنیم.
وقتی صحبت از حق کپی رایت میشود این توجیه را میآورند که چون کودکان ما شخصیت السا را میشناسند قطعاً این شخصیت در مرحله آزمون و خطا پذیرفته شده و مخاطب السا را بیشتر از کاوه آهنگر، رستم و سهراب یا شهرزاد می شناسند چه بسا بچهها اصلاً این شخصیتهای ایرانی را نمیشناسند! این توجیهی است که وجود دارد یعنی بیشتر تولیدکنندگان در حال ذائقهشناسی هستند نه ذائقهسازی! آنها باید شهرزاد، رستم، سهراب و کاوه آهنگر را به کودکان بشناساند؟!
دقیقاً مشکل همینجاست. اینکه السا را برمیدارند بر روی محصولات استفاده میکنند اگر کپیرایت داشت و هزینه هنگفتی را بابت حق کپیرایت پرداخت میکرد هیچوقت از این شخصیت استفاده نمیشد ولی چون مجانی است این کار را انجام میدهند. مثلاً تولیدکنندهای بخواهد شخصیت السا را بر روی محصولاتش بزند باید کلی پول به سازنده و طراح السا بدهد. شما فکر کنید کل ایران هم شخصیت «شهرزاد، آخرین داستان» را بشناسد اما اگر تولیدکننده باید به سازنده این مجموعه پول بدهد باز هم کاراکتری که مجانی است را استفاده میکند این ربطی شناخته شدن شخصیت یا کاراکتر ندارد.
البته این معضل فقط در حوزه محصولات جانبی هم نیست کسانی که ویاودی و تلویزیون اینترنتی دارند بدون هیچ پرداختی انیمیشن خارجی را دانلود میکنند و در خروجی قرار میدهند، کودکان و نوجوانان هم آن انیمیشن را میبیند، از طرفی دیگر تولیدکننده لوازمالتحریر هم عکس شخصیت آن انیمیشن را به راحتی دانلود میکند و بر روی محصولاتش استفاده میکند در آخر هم کودکان و نوجوانان به سمت چنین شخصیتهای میروند
مسئله جدیتر اینکه این افراد هم کلی در ساختار فرهنگی نقش دارند و بر روی لوازمالتحریر یا اسباببازی باید شخصیت ایرانی را استفاده کنند اما چنین کاری نمیکنند این افراد میتوانند در شناخته شدن شخصیتهای ایرانی کمک خوبی کنند. من فکر میکنم همه آدمها شخصیتهای شاهنامه را میشناسند همین که اسمی از شخصیت شاهنامه یا هزار و یک شب آورده شود کافی است حتی خود کودک کنجکاو میشود که سراغ شخصیتها برود و آنان را بیشتر بشناسد و پرسوجو کند! پس ببینید هر حرفی که زده میشود مبنی بر استفاده نکردن شخصیتهای ادبی و تاریخی ایرانی همه بهانه است.
البته این معضل فقط در حوزه محصولات جانبی هم نیست کسانی که ویاودی و تلویزیون اینترنتی دارند بدون هیچ پرداختی انیمیشن خارجی را دانلود میکنند و در خروجی قرار میدهند، کودکان و نوجوانان هم آن انیمیشن را میبیند، از طرفی دیگر تولیدکننده لوازمالتحریر هم عکس شخصیت آن انیمیشن را به راحتی دانلود میکند و بر روی محصولاتش استفاده میکند در آخر هم کودکان و نوجوانان به سمت چنین شخصیتهای میروند. اما اگر تلویزیون اینترنتی بخواهد انیمیشن من را پخش کند باید به من پول بدهد و هم آن تولیدکننده لوازمالتحریر و اسباببازی اگر بخواهد از شخصیتهای انیمیشنی من استفاده کند به همین دلیل میبینیم همین افراد ما را کنار میگذارند زیرا که مجانی نیستیم.
چه محصولاتی از انیمیشن «آخرین داستان» تولید شده است؟
پوشاک، لوازمآرایشی، اکسسوری و لوازمالتحریر تولید شده و بازی رومیزی آن در حال تولید است. اما به شدت مجموعه هورخش از تولیدکنندگان محصولات جانبی جهت همکاری در این زمینه استقبال میکند.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰