از کم‌کاری نویسنده تاجسور نبودن طراحان؛ شکست کاراکتردر اسباب‌بازی

خبرنگار سردبیر پرس – گروه فرهنگ، آیدین مهدی‌زاده، پژوهشگر صنایع فرهنگی و فعال حوزه اسباب‌بازی، درباره ظرفیت‌های ادبی در خلق کاراکتر ادبی معتقد است که دیدگاه‌هایی که در این حوزه از صنایع فرهنگی (اسباب‌بازی و پرورش شخصیت‌ها و کاراکتر) وجود دارد بیشتر درباره فرصت‌سوزی و استفاده نکردن از ظرفیت‌های موجود است اما برخی از پژوهشگران […]

خبرنگار سردبیر پرس – گروه فرهنگ، آیدین مهدی‌زاده، پژوهشگر صنایع فرهنگی و فعال حوزه اسباب‌بازی، درباره ظرفیت‌های ادبی در خلق کاراکتر ادبی معتقد است که دیدگاه‌هایی که در این حوزه از صنایع فرهنگی (اسباب‌بازی و پرورش شخصیت‌ها و کاراکتر) وجود دارد بیشتر درباره فرصت‌سوزی و استفاده نکردن از ظرفیت‌های موجود است اما برخی از پژوهشگران و طراحان وارد این موضوع شدند و سعی دارند از ظرفیت‌های ادبی غنی استفاده درستی داشته باشند. او می‌گوید، ادبیات کشورمان، بسیار غنی و پربار است، مخصوصاً در حوزه شخصیت‌پردازی و داستان‌سرایی. اما مشکلی که وجود دارد این است که این شخصیت‌ها بسیار کهن هستند و هنوز پرداخت لازم برای استفاده در داستان‌ها را ندارند. به عنوان مثال وقتی به مجموعه کلیله و دمنه مراجعه کنیم پر از داستان‌های پندآموز است اما بخش بزرگی از این داستان‌ها موضوعاتی دارند که نمی‌توانیم برای کودکان بیان کنیم. اما نویسندگان ما می‌توانند با آسان‌سازی این متون کمک بزرگی را در عرصه صنایع فرهنگی کنند. ما در اروپا بازی‌هایی را با «تم شرقی» می‌بینیم که هیچ‌کدام از آن طراحان ایرانی نیستند بازی‌هایی همچون شهرزاد و نبرد قندهار که طرفداران زیادی در دنیا دارند. در ادامه گفت‌وگو آیدین مهدی‌زاده، پژوهشگر صنایع فرهنگی با خبرنگار سردبیر پرس می‌آید.

آقای مهدی‌زاده، با توجه به آثار ادبی غنی و پربار در کشورمان و اسطوره‌هایی که در ادبیات‌مان آمده است همچنان در خلق کاراکترسازی در حوزه ادبیات بسیار ضعیف هستیم و نتوانستیم آنگونه که شایسته و بایسته است اسطوره‌هایمان را به کودکان معرفی کنیم، این ضعف نپرداختن به ظرفیت‌های ادبی در خلق کاراکتر اسباب‌بازی از کجا ناشی می‌شود؟

بگذارید در ابتدای امر، به مواردی اشاره کنم که خیلی از منتقدان و کارشناسان و فعالانی که در این حوزه هستند آن را مطرح نکرده‌اند یا اگر مطرح شده هم خیلی به آن نپرداختند. معمولاً تمامی دیدگاه‌ها انتقادی است که می‌گویند ظرفیت‌هایی وجود دارد و یا مثلاً برخی مسائل خیلی دیده نشده است یا تنها فرصت‌سوزی شده و از این دست صحبت‌هایی که در قالب نقد بیان می‌شود و دوباره رها می‌شود.

اما واقعیت این است این موضوعی که شما به‌عنوان پرونده تحلیلی _خبری راه‌اندازی کردید، ما از دو سال پیش اقتباس ادبی برای کاراکتر اسباب‌بازی و به‌خصوص بازی‌های رومیزی و سرگرمی را با همکاری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شروع کردیم تا بر روی ادبیات متمرکز شویم و این مسیری را که شروع کردیم به خوبی پیش می‌رود. اما این پروژه نقاطی را برای من روشن کرده که قصد دارم به آن‌ها اشاره کنم.

اید بگویم که ادبیات کشورمان، بسیار غنی و پربار است، مخصوصاً در حوزه شخصیت‌پردازی و داستان‌سرایی. اما مشکلی که وجود دارد این است که این شخصیت‌ها بسیار کهن هستند و هنوز پرداخت لازم برای استفاده در داستان‌های را ندارند

باید بگویم که ادبیات کشورمان، بسیار غنی و پربار است، مخصوصاً در حوزه شخصیت‌پردازی و داستان‌سرایی. اما مشکلی که وجود دارد این است که این شخصیت‌ها بسیار کهن هستند و هنوز پرداخت لازم برای استفاده در داستان‌های را ندارند. به عنوان مثال وقتی به مجموعه کلیله و دمنه مراجعه کنیم پر از داستان‌های پندآموز است اما بخش بزرگی از این داستان‌ها موضوعاتی دارند که نمی‌توانیم برای کودکان بیان کنیم اگر به عنوان مصداقی به این‌ها اشاره کنم مثلاً درباره شکار حیوانات موضوعاتی در این داستان‌ها وجود دارد که با پدیده محیط زیستی امروز ما مطابق نیست و نمی‌توانیم این موضوعات را برای کودکان روایت کنیم. یا مباحث پندآموز خیلی دغل‌بازانه و حالت‌های خاصی هست که روایت‌گری سختی را می‌طلبد و باید مجموعه‌ای از نویسندگان با مشاورت و هم‌اندیشی این فعالیت‌ها را جلو ببرد و موضوعات را تبدیل به داستان‌های امروزی برای کودکان کنند. زیرا این داستان‌های کهن به‌قدری متون سنگین دارند که حتی تعریفش برای بزرگسالان هم سخت است چه برسد کودکان.

اما در اروپا می‌بینیم که در این تجربه بسیار موفق بودند و اقتباس‌های خوبی را انجام دادند که در جهان محبوب شده و طرفداران زیادی هم دارد!

بله! اگر بخواهم از تجربیات اروپایی بگویم خدمتی که «برادران گریم» به ادبیات آلمان کردند نه تنها برای آلمان بلکه برای جهان باعث افتخار است آن‌ها داستان‌های همانند سفید برفی، زیبای خفته و… را که داستان‌هایی بودند که ظرفیت داستانی برای کودکان را نداشتند اما آن‌ها تبدیل به داستان امروزی کردند که برای کودکان ۵ ساله قابل روایت است اما زمانی‌که ما از رستم حرف می‌زنیم برای کودکان ما کاملاً گنگ و مبهم است. یا داستان هفت‌خوان رستم را هم اگر ببینیم به‌حدی خشن است و نکات دارد که اگر این داستان‌ها را برای کودکانمان تعریف کنیم نه تنها ارتباط برقرار نمی‌کنند بلکه امکان ترسیدنشان هم زیاد است. از همین‌رو این داستان‌ها باید به‌روز شود.

مسئله این است که کدام متولی فرهنگی در این زمینه باید ورود کند؟ داستانی کهن و ادبیات غنی ما را به‌روز کند! تا راهی برای خلق کاراکتر ادبی در صنایع فرهنگی، اسباب‌بازی و… باز شود؟

ببینید، کسی که در مقام طراح قرار می‌گیرد باید تمام موضوعات اولیه و مواد لازم را دریافت کند تا آن را به محصولی همچون اسباب‌بازی تبدیل کند. به اعتقاد من خلق یا پدید آوردن کاراکتر ادبی برای اسباب‌بازی کار طراح اسباب‌بازی نیست بلکه کار یک ادیب است که تمام این موارد را پرداخت امروزی داشته باشد البته ما نمونه‎‌هایی در تاریخ داشتیم همانند والت دیزنی که اوایل فعالیت‌هایشان از ادبیات‌شان بهره بردند اما در میانه راه با خلاقیت موضوعات جدید و کاراکتر و شخصیت‌های به‌روزی را خلق کردند یا در داستان‌ها دخل و تصرفی ایجاد کردند. ما متأسفانه این جسارت را نه در نویسنده‌ها جست‌وجو کردیم و نه در طراحان.

کسی که در مقام طراح قرار می‌گیرد باید تمام موضوعات اولیه و مواد لازم را دریافت کند تا آن را به محصولی همچون اسباب‌بازی تبدیل کند. به اعتقاد من خلق یا پدید آوردن کاراکتر ادبی برای اسباب‌بازی کار طراح اسباب‌بازی نیست بلکه کار یک ادیب است

ادبیات ایران به‌قدر فاخر و موضعی شده که عملاً طراحان جرأت نمی‌کنند به سمت این موضوعات بروند زیرا کسانی هم که به این سمت رفتند و ادبیات را با دخل و تصرف امروزی کردند خیلی‌ها بر او هجمه وارد کردند که چرا به اصالت ادبی آن تجاوز کردند. ما از سمت و سوی نویسنده کم‌کاری داریم و از سمت طراحان هم مشکلمان این است که جرات‌ورز نیستند یعنی در خودشان اعتماد به نفس نمی‌بینند زیرا ممکن است وارد این حوزه شوند و به شخصیت‌ها دست بزنند و باعث نقد تند و منفی قرار می‌گیرند.

گویی نوعی از خودبیگانگی درون فعالان این حوزه وجود دارد؟

بله! از خودبیگانگی است ما زمانی‌که راجع به ادبیات کهن حرف می‌زنیم ذهنمان به سمت شاهنامه، کلیله و دمنه و دیگر متون سنگین می‌رود در حالی‌که می‌توان به متون و داستان‌های سبک‌تر و آسان‌تر رجوع کرد همانند قابوس‌نامه که نثر آسان‌تری دارد. متأسفانه ما از این متون هم بیگانه هستیم و به‌عنوان مواد اولیه در آتلیه طراحی و دیزاین استفاده نمی‌شود که این موضوعات بزرگ‌ترین چالش‌ها است که البته چالش خیلی پیچیده‌ای هم نیست به محض اینکه این موانع برداشته شود و طراحان از ادبیات بهره ببرند و به سمت روزمره برویم، قطعاً موفق عمل خواهیم کرد.

البته به نکته خیلی مهمی هم اشاره کنم که در نمایشگاه آلمان در حوزه بازی‌های رومیزی و سرگرمی سال گذشته برگزار شد ما شاهد خیلی از بازی‌های رومیزی بودیم که «تم شرقی» ایرانی به دنیا معرفی شد و جالب است که بگویم که طراح هیچ‌کدام از این بازی‌ها ایرانی نیست. یکی از همین بازی‌های معروف که جایزه هم گرفته اسمش بازی «شهرزاد» است اما باز هم ایرانی نیست و مرتبط به داستان هزار و یک شب است اما ما ایرانی‌ها درباره داستان هزار و یک شب واقعاً کم‎‌لطفی کردیم و خیلی کم به آن پرداختیم. یکی دیگر از این موارد بازی «نبرد قندهار» است که ما در این زمینه هیچ‌خبری نداریم اما در اروپا بسیار مورد استقبال قرار گرفته و فروش خوبی هم دارد، تمام این موارد نشان دهنده این است که ظرفیت قطعاً وجود دارد و ما نیاز به آشتی در حوزه ادبیات و طراحی داریم که اگر این اتفاق رخ دهد قطعاً اتفاقات خوبی در پس آن ایجاد خواهد شد.