حرمت خاص قرقیزها برای لباس/۱۷ نکته در باب لباس عشایر

به گزارش خبرنگار سردبیر پرس، پارچه در فرهنگ عشایر همواره یک محصول ارزشمند به شمار می‌رفت زیرا قرقیزها حرمت خاصی به پوشش و لباس داشته‌اند. نمی‌توان تصور کرد که فرد لباس‌هایش را روی زمین بگذارد یا روی قالپاق (کلاه) خود بنشیند! قرقیزها احترام ویژه به لباس مردانه داشته‌اند. زنان به خود اجازه نمی‌دادند از روی […]

به گزارش خبرنگار سردبیر پرس، پارچه در فرهنگ عشایر همواره یک محصول ارزشمند به شمار می‌رفت زیرا قرقیزها حرمت خاصی به پوشش و لباس داشته‌اند. نمی‌توان تصور کرد که فرد لباس‌هایش را روی زمین بگذارد یا روی قالپاق (کلاه) خود بنشیند! قرقیزها احترام ویژه به لباس مردانه داشته‌اند. زنان به خود اجازه نمی‌دادند از روی لباس همسرشان رد شوند چه رسد به اینکه پایشان را به لباس او بگذارند. در فرهنگ قرقیزی جایز نیست لباس‌های زنانه بالاتر از لباس‌های مردانه قرار گیرد. در این گزارش ضمن معرفی لباس‌های مردانه عشایر قرقیز ۱۷ مورد جذاب در خصوص آن ارائه‌شده است.

منجوق را به لباس کودکان می‌بستند

در کل لباس پسربچه‌ها هیچ تفاوتی با لباس مردان بزرگسال نداشته است. البته نوع دوخت پیراهن پسربچه‌ها مخصوص بوده است. پیراهن پسربچه‌ها روی شانه دکمه داشت. درحالی‌که دکمه‌های لباس مردان روی گردن قرار داشت.

علاوه بر آن مادران منجوق را به لباس، گردن یا مچ فرزندان پسر خود می‌بستند. آنان اعتقاد داشتند که منجوق چشم‌شور را دفع می‌کند. در دوران نوجوانی منجوق را برمی‌داشتند اما سایر آویزها را در طول عمر خود داشته‌اند.

روی عکس فستان مخملی ویژه کودکان آمده است. منجوق را به پشت این فستان می‌بستند. مادران اعتقاد داشتند که این منجوق نقش آویز را داشته کودک را از سخنان بد و چشم‌زخم حفظ می‌کند.

پدران و مادرانی که مدت‌ها در آرزوی داشتن فرزند پسر بودند، موهای فرزند خود را به حالت‌های غیرعادی کوتاه می‌کردند. معمولاً موهای پسربچه‌های خردسال را به‌طور کامل کوتاه می‌کردند؛ اما اگر مدام بچه مادری سقط می‌شد موهای این پسر بچه را به حالت گیسو در قسمت پشت سر و یا یک‌تکه موهای کوتاه در قسمت پیشانی نگه می‌داشتند و بقیه موها را با تیغ می‌زدند.

زمانی که بچه بزرگ‌تر می‌شد، موهای او را با تیغ می‌زدند. معمولاً این کار را دایی بچه انجام می‌داد؛ اما در بعضی موارد پسربچه‌ای را مخصوصاً به مزار یا یک مکان مقدس دیگر برای عشایر می‌بردند.

روی عکس بالا کلاه «تبتئی» با لبه‌هایی از پشم گوسفند و پارچه مخمل خواب‌دار در قسمت بالای آن نشان داده‌شده است. در فصل سرما و زمستان این کلاه گرما را به‌خوبی نگه می‌دارد.
مردان بر خود شرم می‌دانستند که بدون کلاه در جمع مردم حاضر شوند. در گزارش قبلی ما در خصوص پوشش ملی زنان قرقیز گفته‌ایم که در گذشته دخترهای قرقیز نیز نمی‌توانستند بدون روسری یا کلاه جلو مردم حاضر شوند. این قاعده در خصوص مردان نیز صدق می‌کرد! کلاه را هرگز بر زمین نمی‌گذاشتند و بر هیچ‌کس جایز نبود که کلاه را وارونه سر کنند و یا از آن به‌عنوان متکا یا بالش استفاده کنند.

قالپاق، کلاه مردانه قرقیزی را هرگز به غریبان اهدا نمی‌کردند. گم کردن آن علامت شوم بوده است. مردم اعتقاد داشتند که فردی که قالپاقش را گم کند، بلا و بدی در انتظار او خواهد بود.

کودکان قرقیز تا سن ۶-۵ سالگی پیراهن را با دکمه‌های روی شانه می‌پوشیدند. معمولاً این پیراهن‌ها را از پارچه سفید می‌دوختند. در فرهنگ قرقیزی مرد یا پسر مجاز نبود با یک پیراهن بر تن بیرون از خانه برود.

آقایان «جِگده»، پیراهنی گشاد از پارچه زمخت نخی می‌پوشیدند. طول این پیراهن تا زانو می‌رسید. مردان قرقیز نمی‌توانستند با تنها یک پیراهن بر تن جلو مردم حاضر شوند. آنان باید حتماً یک لباس دیگری روی آن می‌پوشیدند. در سال‌های ۱۹۳۰ میلادی آقایان قرقیز دیگر «جگده» نمی‌پوشیدند. «ماسی» چکمه خانگی از چرم نرم طبیعی است که همراه با گالش می‌پوشیدند. داخل این چکمه پشمین بود.

قالپاق‌های اولیه را بدون هیچ درزی می‌دوختند

در فصل گرما آقایان قالپاق را سر می‌کردند. کلاه‌های اولیه قرقیزی از نمد تهیه می‌شد. این‌گونه کلاه‌ها بدون درز دوخته می‌شد. این کلاه «اویوتما» یا «تویوک قالپاق» (قالپاق یکدست / یکپارچه) نام داشت. اکنون نمونه این‌گونه کلاه در موزه دولتی تاریخ قرقیزستان نگهداری می‌شود. با گذشت زمان قالپاق قرقیزی با درزهایی دوخته می‌شده است. کلاه‌ها از دو یا چهار عنصر تهیه می‌شد. برخی افراد قالپاق‌ها را در فصل زمستان نیز سر می‌کردند. این‌گونه کلاه‌ها از نمد ضخیم‌تر دوخته می‌شد.

خانم‌های خیاط قرقیز کلاه «تویوک قالپاق» را بدون هیچ درزی تهیه می‌کردند. کلاهی که روی عکس فوق نشان داده‌شده است از نمد سفید با پارچه قهوه‌ای‌رنگ برای تزئین آن تهیه‌شده است.

کلاه زمستانه مرد قرقیز نشانگر ثروت و وضع مالی وی بود

در فصل سرما عشایر قرقیز کلاه تبتئی یا تلپک را سر می‌کردند. خانم‌های مجرد قرقیز نیز کلاه تبتئی داشتند اما قسمت بالای این کلاه با پارچه‌ای به رنگ قرمز بود. مردان در قسمت بالای کلاه زمستانه خود پارچه‌ای تیره‌رنگ: سرمه‌ای، سیاه یا زرشکی داشتند. علاوه بر آن کلاه تبتئی زنانه با پوست شنگ و کلاه مردانه با پشم گوسفند تزئین می‌شد. افراد ثروتمند کلاه تبتئی را از پوست روباه یا وشق اوراسیایی می‌دوختند. پوست حیوانات کمیاب و گران‌قیمت وجه تمایز اعیان و اشراف از رعیت بود. کلاه «تلپک» را نیز در فصل زمستان سر می‌کردند. این کلاه کمی پایین‌تر از «تبتئی» بود و این کلاه را معمولاً قشر عادی از عشایر مانند چوپان‌ها می‌پوشیدند. کلاه تلپک بسیار پرکاربرد است. مردان تلپک را سر می‌کردند و کار سنگین را انجام می‌دادند.

پارچه ضخیم مخصوص شلوار را از پشم تهیه می‌کردند. این شلوار بسیار سنگین اما محکم و بادوام بود. قیمت بعضی شلوارهای خوب با قیمت یک اسب برابر بود. شلوار عشایر بسیار گشادتر از شلوار امروزی بود. این شلوار را هیچوقت روی تن عریان نمی‌پوشیدند. مردان عشایر زیرشلواری به نام «دامبال» داشتند. شلوار را از پشم گوسفند یا پشم بز می‌دوختند. شلوار پشم بز بسیار محکم و راحت بوده است. مردان از این شلوارها برای شکار یا بازی‌های ملی مانند بزکشی استفاده می‌کردند؛ اما شلوار پشم بز بسیار گران بود. قیمت شلوار بز برابر با قیمت یک رأس اسب بود.

شلوار معمولی تهیه‌شده از پشم گوسفند به‌عنوان لباس روزمره استفاده می‌شد. پشم آن به‌عنوان آستر استفاده می‌شد. این شلوار در قسمت کمر گشاد و در قسمت پاچه تنگ بود.

چکمه «اوتوک» از چرم اسب یا گاو نر دوخته می‌شد. کف این چکمه‌ها از چرم نرم و خام تهیه‌شده است. در روز عروسی داماد کمربند مخصوصی داشت.

داماد در روز عروسی همیشه لباس نو می‌پوشید. مهمترین عنصر پوشش کمربند چرمین با سگک نقره‌ای تزئین می‌شد که مخصوصاً برای این مناسبت توسط پدر داماد تهیه می‌شد.

عشایر دو نوع پیراهن: بلند (با یقه گشاد) و بلند داشتند. ثروتمندان حتماً ابتدا یک پیراهن کوتاه و سپس پیراهن بلند می‌پوشیدند. مردان شکارچی تیرهای کمان خود را در قسمت ساقه چکمه‌های خود نگهداری می‌کردند. شکارچیان را به‌سختی می‌توانستند از روی ظاهر تشخیص بدهند زیرا آنان محصولات چرمین و پشمین داشتند. آنان کمربند مخصوص داشتند که لوازم شکار ازجمله چاقو، سنگ چخماق و … را می‌بستند. همچنین شکارچیان چکمه‌های بلند را ترجیح می‌دادند زیرا در قسمت ساقه آن تیرهای خود را می‌بردند.

«قاری جن چاپان»، یک سفتان سبک و آستین‌دار است که مخصوص مردان منطقه تالاس بود. آستین این لباس پایین‌تر از آرنج بود. این سفتان را هم مردان و هم زنان می‌پوشیدند.
اخلاق و خلق‌وخوی مرد قرقیز را می‌توانستند از روی کمربند آن بفهمند.

به پسر قرقیز که به سن ۱۲ سالگی می‌رسید کمربند می‌بستند. جوانان کمربندهای رنگی و افراد مسن معمولاً کمربندهای سفیدرنگ داشتند. در مناطق جنوبی کشور مردان کمربندهایی از نخ‌های رنگین ترجیح می‌دادند و گاهی روسری را به‌جای کمربند استفاده می‌کردند. جالب این است که سبک و روش بستن کمربند نشانگر اخلاق بوده است. اگر کمربند را سفت می‌بستند صاحب آن مرد جدی و باوقار بود. اگر کمربند شل بسته می‌شد صاحب آن خلق‌وخوی نرم داشته است.

این قالپاق با استفاده از پوست پیاز رنگ‌شده است. عشایر اغلب از مواد طبیعی برای رنگ کردن لباس استفاده می‌کردند. کمربند نقش جیب‌ها را ایفا می‌کرده است.ایلگیچ، کمربند چرمین است که کمر صاحب آن را دو بار دور کمر خود می‌بست. این‌گونه کمربند را جوانان ترجیح می‌دادند. ایلگیچ نقش نگهداری لوازم موردنیاز ازجمله چاقو، سنگ چخماق، کیسه نمکدان را داشت.

ایلگیچ، کمربندی مخصوص شکارچیان و مردان میانسال بود. مردان عشایر کمربند مخصوص برای جشن داشتند. «کمر کور» مخصوص مناسبت‌های ویژه بود. این کمربند چرمین از چرم خام و نرم تهیه می‌شد و با سگک‌های نقره‌ای مختلف الشکل تزئین می‌شد. در سمت چپ کمر کور چاقویی بسته می‌شد که نه به‌عنوان سلاح بلکه به‌عنوان آویز استفاده می‌شد. این «کمر کور» از مخمل تهیه‌شده و با سگک‌های نقره‌ای تزیین‌شده است. در قسمت چپ این کمربند چاقویی با دستگیره نقره‌ای بسته می‌شد. مردان ثروتمند قرقیز لباس‌هایی از پشم شتر داشتند.

در فصل سرما عشایر «چاپان» و چپکن می‌پوشیدند. چاپان پالتویی از پارچه ضخیم و آستر نمدی یا پنبه‌ای بود. این لباس گرم آستین‌های فوق‌العاده بلندی داشت. آستین‌های این لباس ۲۰ سانتیمتر بلندتر از سرانگشت بود. چپکن از نمد دوخته می‌شد و گشادتر و بلندتر از چاپان بوده سات. دو نوع چپکن به نام‌های پیازی و باسما وجود داشت. پیازی چپکن را فقط ثروتمندان می‌پوشیدند و آن را از پشم شتر می‌دوختند. باسما چپکن از پشم گوسفند تهیه می‌شد و هر کس می‌توانست آن را بخرد.

«جِلِک» لباس گرم مردانه است. معمولاً به آستر این سفتان ها برای گرمایش بیشتر پنبه یا نمد (مانند چاپان) اضافه نمی‌شد. خانم‌های قرقیز “جلک” را از مخمل خواب‌دار مشکی می‌دوختند.
کفش عشایر قرقیز نیز عنصر مهم در پوشش کلی بود. از روی کفش می‌توانستند از وضع مالی صاحب آن قضاوت کنند. عشایر چند نوع کفش ازجمله چکمه، پایچک، چوکوی و چاریق داشتند. چوکوی (چکمه نرم نمدی با کف چرمین) مال افراد فقیر مانند چوپان‌ها بود. پایچک نیز کفش فقرا و رعیت بود. این نوع کفش را از چرم تهیه می‌کردند و با باند به پا می‌بستند. چاریق کفش افراد ثروتمند بود. این چکمه بلند تهیه‌شده از پوست اسب یا گاو نر بود. در قرن نوزدهم قرقیزها کفش را از اقوام دیگر خریداری می‌کردند. عشایر از کف سفت و پاشنه این کفش راضی بودند. برخی از قرقیزها روش ساخت این نوع کفش‌ها را یاد گرفتند.

شلوار گشاد روی عکس معمولاً از پارچه‌های تیره‌رنگ دوخته می‌شد زیرا پارچه‌های رنگی را به‌مرورزمان به سرزمین قرقیزها وارد می‌کردند. اعیان و اشراف قرقیز نیز لباس‌های مخصوص داشتند. قرقیزهای اشرافی و اصیل را به‌راحتی می‌توانستند شناسایی کنند. افراد ثروتمند با استفاده از لباس‌های مخصوص بر وضع و جایگاه بالای اجتماعی خود تأکید می‌کردند. مثلاً برخی از آن‌ها قالپاق تزیین‌شده با پوست سمور سیبری تزئین می‌کردند. یک نمونه از آن در موزه دولتی تاریخ قرقیزستان نگهداری می‌شود. سفتان پشمی یا نیمه پشمی از پشم گوسفند تهیه می‌شد. این سفتان فوق‌العاده بادوام بوده و به‌خوبی گرما را نگه می‌دارد. اشرافیان قرقیز پوستین‌هایی از پوست پلنگ کوهی و وشق اوراسیایی داشتند.

مردان و زنان در فصل زمستان پوستین داشتند. ثروتمندان پوستین‌های تهیه‌شده از پوست پلنگ کوهی یا وشق اوراسیایی داشتند. امروزه قیمت پوستینی از وشق اوراسیایی حدوداً ۵۰ هزار دلار می‌باشد. قیمت پوست پلنگ کوهی در بازار سیاه ۱۰ هزار دلار می‌باشد. عشایر عادی پوستین‌هایی از پشم گوسفند داشتند. مردان گاهی کمنتای را می‌پوشیدند. کمنتای پالتویی از نمد فشرده به رنگ سفید است. آستین و یقه آن با مخمل مشکی تزیین‌شده است.

پوستینی از پوست گرگ روی عکس نشان داده‌شده است. این پوستین مخصوص ثروتمندان قرقیز بوده است. آنان نیز این لباس را فقط برای مناسبت‌های خاص و میهمانی می‌پوشیدند. بزرگان قبیله و افراد محترم کلاه‌های مخصوص داشتند. ریش‌سفیدان مسن‌ترین و خردمندترین اعضای جامعه عشایر بوده‌اند. آنان زیر کلاه تبتئی خود کلاهی مانند عرق چین به نام توپو به رنگ سفید داشتند. خیاط ماهر قرقیز می‌توانست این کلاه را بدون درز بدوزد! زمانی که مرد از دنیا می‌رفت لباس‌های او را به فرزندان وی می‌دادند. این رسم تاکنون در برخی مناطق قرقیزستان حفظ‌شده است؛ اما کلاه‌های قدیم را هرگز به کسی هدیه نمی‌دادند. طبق رسم قدیم این کلاه‌ها را در روغن فروبرده به آتش می‌انداختند. اکنون کمتر کسی در زندگی روزمره خود لباس ملی می‌پوشد؛ اما عده‌ای هستند که با علاقه و احترام خاص این‌گونه لباس‌ها را جمع می‌کنند. از برکت حضور چنین افراد یادی از عشایر قرقیز در تاریخ حفظ خواهد شد.شغل زرگری در جامعه عشایر بسیار موردنیاز بود. قرقیزها زیورآلات حجیم و سنگین نقره‌ای مانند کمربندی روی عکس را ترجیح می‌دادند.