رسانه و مساله‌مند کردن «مکتب سلیمانی»

سردبیر پرس، گروه فرهنگ و اندیشه – مرتضی بریری *: امروز برابر با نخستین سالگرد شهادت سردار رشید اسلام، حاج قاسم سلیمانی است. فرمانده مجاهدی که به دست بدترین انسان‌ها و شقی‌ترین دشمنان بشریت شهید شد. امام خامنه‌ای پس از شهادت این سردار سرافراز اسلام فرمود: «به شهید حاج قاسم سلیمانی به چشم یک فرد […]

سردبیر پرس، گروه فرهنگ و اندیشه – مرتضی بریری *: امروز برابر با نخستین سالگرد شهادت سردار رشید اسلام، حاج قاسم سلیمانی است. فرمانده مجاهدی که به دست بدترین انسان‌ها و شقی‌ترین دشمنان بشریت شهید شد. امام خامنه‌ای پس از شهادت این سردار سرافراز اسلام فرمود: «به شهید حاج قاسم سلیمانی به چشم یک فرد نگاه نکنیم؛ به چشم یک مکتب، یک راه و یک مدرسه درس‌آموز نگاه کنیم.»
این کلام رهبری نشان دهنده آن است که باید زندگی حاج قاسم سلیمانی بدل به «مساله» و موضوعی مهم در زندگی ما شود. برای مساله شدن مولفه‌ای، باید برای خود سوالات بسیاری نسبت به آن طرح کنیم. نخستین و بدیهی‌ترین سوال نیز این است که چرا سردار به دست آمریکایی‌ها ترور شد و به شهادت رسید؟ چرا آنها باید برای به زعم خود از میان برداشتن حاج قاسم دست به طراحی عملیاتی پیچیده بزنند؟ پاسخ به همین تک سوال مهم و پراهمیت ما را به دقت و تحقیق در زندگی، سلوک و مجاهدت‌های سردار خواهد کشاند. اما نکته حائز اهمیت این است که ما برای این تحقیق، مساله و پرسشی را به همراه داشته باشیم.
شاید رفتن سراغ تحقیق درباره زندگی و مجاهدت‌های سردار بدون این سوالات، ما را به بیراهه کشانده و دست‌مان را از «مکتب سلیمانی» کوتاه کند. نکته دیگر این است که به هر حال پژوهشگران و دغدغه‌مندان این عرصه با بضاعت فکری خود سمت این مساله و موضوع پژوهشی خواهند رفت و شاید مجموع این پژوهش‌ها بتواند راهی به سمت نشانه‌های مکتب سلیمانی روشن کند.
احتمالاً پس از آغاز بحران سوریه و عراق بود که نام حاج قاسم سلیمانی آرام آرام در رسانه‌ها مطرح شد؛ در این سال‌های منتهی به شهادت نیز چند کتاب با موضوع و محوریت مجاهدت‌های سردار به کتابفروشی‌ها راه پیدا کردند. با شدت گرفتن جنگ در سوریه و عیان شدن حضور حماسی او و نیروهایش به عنوان مدافعان حرم حضرت زینب کبری (س) و به شهادت رسیدن برخی از دلاور مردان به دست تروریست‌های تکفیری که به طرزی سبعانه صورت گرفت و امتداد خط سرخ سلوک شیعه را یادآور شد، نگاه مردم و رسانه‌ها را به سمت مجاهدت‌های سردار و یارانش کشاند. مجاهدت‌هایی که در جهت پاسداری از اسلام، دفاع از مرزهای جهان اسلام و البته دفاع از میهن اسلامی ما – البته خارج از مرزهایش – بود.
به نوعی می‌توان گفت که تا سال‌های پیش از شهادت، کار رسانه‌ها در تبیین علت حضور سردار در منطقه ضعیف بود. رسانه‌های ایران قافیه را به حجم تبلیغات دروغین رسانه‌های بیگانه باخته بودند. شاهد مثال هم آن است که صداهای مخالفی در کشور بلند شده بود که: «سوریه را رها کن / فکری به حال ما کن» این شعار مستقیماً از تبلیغات سو رسانه‌های بیگانه اقتباس شده بود؛ چرا که رسانه‌های ایرانی نتوانسته بودند تبیین کنند که سردار و همراهانش اتفاقاً به جهت تفکر نسبت به وضعیت ایرانیان بود که در منطقه حضور داشتند.
رسانه‌های داخل باید آن تبلیغات سو رسانه‌های بیگانه را خنثی می‌کردند؛ اما نتوانسته بودند همان جریانی را که موجب نابسامانی اقتصاد ایران شده بود، بله درست همان جریان را که با تجهیز و علم کردن گروه‌های تروریستی تکفیری ناامن کردن ایران را در دستور کار داشت، بی اثر کنند. هرچند که در این میان شخص سردار میان ایرانیان بویژه نوجوانان و جوانان محبوبیت ویژه‌ای داشت.
پس از شهادت این سردار بلندآوازه اکثر رسانه‌های کشور درباره زندگی و شهادت او نوشتند و اخبار متنوع مناسبی را منتشر کردند. آرام آرام گزارش‌های خبری متعددی درباره زندگی حاج قاسم و تاریخ شفاهی حضور این فرمانده و نیروهایش در منطقه منتشر شد، هرچند در حکم نوشداروی پس از مرگ سهراب بود، اما تأثیر خود را گذاشت. ترجمه این اخبار توسط رسانه‌های فرا مرزی ایران و همچنین انتشار در بخش غیرفارسی رسانه‌ها نیز موجب شد تا خاورمیانه با نقش سردار در تحولات جغرافیای سیاسی منطقه و تقویت جریان مقاومت بیشتر آشنا شود، هرچند که بلای کرونا سبب شد تا اندکی اخبار سردار در حاشیه قرار بگیرد.
اگر چه باید از رسانه‌ها در پیگیری اخبار مربوط به سردار تقدیر کرد، اما کماکان یک کمبود مهم به چشم می‌خورد و آن این است که چقدر رسانه‌ها توانسته‌اند در مساله‌مند کردن «مکتب سلیمانی» برای ایرانیان موفق عمل کنند؟ اینکه رهبری پس از شهادت سردار فرمودند که به ایشان باید به چشم یک مکتب انسان ساز نگاه کرد، نکته کمی نیست و دقیقاً مسیر اصلی پژوهش‌ها را مشخص می‌کند.
به نظر رسانه‌ها می‌توانستند با پیگیری پرونده‌های موضوعی پیرامون مکتب سلیمانی در راه مساله‌مند کردن این موضوع برای مردم قدم‌هایی بردارند. اما متأسفانه کمتر به این مهم پرداخته شده و جای خالی چنین پرونده‌هایی حس می‌شود. خبرنگاران حوزه‌های اندیشه و کتاب باید در گفت‌وگو با اندیشمندان برجسته کشور و متخصصان حوزه‌های مختلف، با طراحی پرونده‌ها و مجموعه گفت‌وگوهایی به صورت میان رشته‌ای، تبیین مکتب سلیمانی را در دستور کار قرار دهند. به یقین چنین کاری در مساله‌مند کردن این موضوع گامی مفید خواهد بود و نسبت اولیه ما با «مکتب سلیمانی» را مشخص خواهد کرد.
*کارشناس حوزه ارتباطات، فرهنگ و حقوق