ریشه حکمت‌ها و ضرب‌المثل‌های فارسی در قصه‌های جورواجور

به گزارش خبرنگار سردبیر پرس، کتاب «قصه‌های جورواجور؛ بهترین قصه‌های ایرانی» با گردآوری و تدوین محمود پوروهاب به‌تازگی توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر و راهی بازار نشر شده است. محمود پوروهاب نویسنده این‌کتاب، متولد ۱۳۴۰ و یکی از قدیمی‌های ادبیات کودک و نوجوان کشور است. او می‌گوید هدفش از بازنویسی یا بازآفرینی «قصه‌های جورواجور»، انتقال […]

به گزارش خبرنگار سردبیر پرس، کتاب «قصه‌های جورواجور؛ بهترین قصه‌های ایرانی» با گردآوری و تدوین محمود پوروهاب به‌تازگی توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر و راهی بازار نشر شده است.
محمود پوروهاب نویسنده این‌کتاب، متولد ۱۳۴۰ و یکی از قدیمی‌های ادبیات کودک و نوجوان کشور است. او می‌گوید هدفش از بازنویسی یا بازآفرینی «قصه‌های جورواجور»، انتقال تجربه‌های گذشتگان در قالب و زبانی نو به آیندگان است. پوروهاب همچنین در این‌مجموعه تلاش کرده قصه‌ها را از منابع اصیل انتخاب و در قالبی جدید، با زبان و زاویه دید تازه ارائه کند. او ۳ نوع قصه انتخاب کرده است؛ قصه‌هایی بر مبنای آموزشی، تربیتی و اخلاقی؛ قصه‌هایی با درون‌مایه‌های کاملا مذهبی؛ قصه‌های طنزآمیز.
عناوین قصه‌های مندرج در این‌کتاب به این‌ترتیب است:
چاخان، حساب جدا بخشش جدا، شهادت درخت، خیاط هم…، عموقوزی، دوستی خاله‌خرسه، داستان باورنکردنی، بهترین هدیه، اسب سیاه، حکمت و هنر واقعی، گدای نابینا، حق مهمان، بدآموزی، هم خوب و هم بد، مشکل اصلی، دعای عجیب، من پیامبرم، قدر پدر، قدر آسایش، دزد و شاعر، دروغی که از راست بهتر بود، نمک، شوخی پیامبر، نابرده رنج، گردن بند گران‌قیمت، برو خوش باش!، روباه و گرگ مغرور، حکایت ابرام غزل خون، حکایت مرد کلک، فسنجان زرنگیس، نفرین، شاگرد زرنگ خیاط، دانشمند مغرور، درد ریش، موذن بدصدا، آرزوی بزرگ یک کفاش، بهترین خر جهان، گردنبند قلابی، گرگ سیاه بدجنس، حکایت مرد خسیس، دیگی که زایید، آواز بی‌موقع، ناتوان‌های واقعی، آقای نانوا ببخشید، صدنفر بودیم تنها، حکایت روباه و خر، نقشه خرگوش، دجله خوبی، تا نگردید کودک حلوافروش…، خانه تاریک، دباغ در بازار عطاران، گربه بی‌گناه، آقای پر از روشنی، با اجازه خدا، مهمان عجیب پیامبر، درس مهم، کمترین و با ارزش‌ترین، خدمتکاری به نام همه کاره، وقتی کسی پست و حقیر باشد…، کبک‌های شاهد، هرکاری راهی دارد، آیا می‌شود عشق را فروخت؟
تصویرگری قصه‌های این‌کتاب توسط سیدرسول نبوی انجام شده است.
قصه «خیاط هم …» یکی از داستان‌های این‌کتاب است که منبع آن «قابوس‌نامه» اثر عنصرالمعالی کیکاووس است. در ادامه، این‌داستان را می‌خوانیم:
در زمان‌های خیلی خیلی دور، نزدیک دروازه یک شهر، چند مغازه کنار هم قرار داشت. هرکس که در آن شهر می‌مرد، جنازه‌اش را از جلوی این‌مغازه‌ها عبور می‌دادند و در قبرستانی که در بیرون شهر قرار داشت، به خاک می‌سپردند.
یکی از این‌مغازه‌ها، دکان خیاطی بود و خیاطِ آن، آدم بامزه و جالبی بود. او کوزه‌ای را بالای در دکانش آویخته بود و هر جنازه‌ای را که می‌بردند، سنگی در کوزه می‌انداخت، نام آن مرده را می‌بُرد و می‌گفت: «فلانی هم در کوزه افتاد.» این‌طوری حساب همه مرده‌ها را داشت. سرِ هر ماه نیز کوزه را خالی می‌کرد، آن را می‌شمرد و در دفتری یادداشت می‌کرد.
سال‌ها می‌گذشت و او همین‌طور آمار مرده‌ها را می‌گرفت. همه کاسب‌ها و مغازه‌دارهای اطراف، از کارش باخبر بودند. گاهی این کارش باعث خنده و شوخی همسایه‌ها می‌شد؛ گاهی هم خودش دفترش را به همسایه‌ها نشان می‌داد و مثلا می‌گفت فلان ماه، تعداد مرده‌ها از همه ماه‌ها کمتر بود، یا فلان ماه بیشتر.
تا اینکه یک روز صبح، جوانی در حالی که پارچه‌ای را زیربغل زده بود، سراغ خیاط رفت ولی دکان خیاطی بسته بود. به این‌سو و آن‌سو نگاه کرد. جز دکان خیاطی، همه مغازه‌ها باز بودند. آقای جوانی از مرد بقال که کنار خیاطی مغازه داشت، پرسید: «سلام آقا! این خیاط کجاست؟»
بقال دستی به ریش خود کشید و با آه و افسوس گفت:‌ «بالاخره خیاط هم در کوزه افتاد.»
این‌کتاب با ۲۷۲ صفحه مصور، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۱۳۵ هزار تومان منتشر شده است.

منبع : مهر نیوز