علم دینی، علم بومی و علم اسلامی؛ محال اندیشی یا دوراندیشی
به گزارش سردبیر پرس به نقل از روابط عمومی پژوهشکده تحول و ارتقا علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه شیراز، جدیدترین اثر علی پایا با عنوان علم دینی، علم بومی و علم اسلامی: محال اندیشی یا دوراندیشی به زودی توسط مرکز نشر دانشگاهی منتشر میشود. این اثر مجموعه مقالاتی درباره پروژههای ایدئولوژیک تولید علم به همراه […]
به گزارش سردبیر پرس به نقل از روابط عمومی پژوهشکده تحول و ارتقا علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه شیراز، جدیدترین اثر علی پایا با عنوان علم دینی، علم بومی و علم اسلامی: محال اندیشی یا دوراندیشی به زودی توسط مرکز نشر دانشگاهی منتشر میشود.
این اثر مجموعه مقالاتی درباره پروژههای ایدئولوژیک تولید علم به همراه نقد دیدگاه دو صاحب نظر ایرانی درباره علم است که به کوشش علی پایا تهیه و تنظیم شده است و به همت مرکز نشر دانشگاهی به زودی منتشر میشود.
علی پایا فیلسوف ایرانی و از روشنفکران دینی معاصر است. آثار او عمدتاً در حوزه فلسفه تحلیلی نشر یافتهاست. پایا، دانشیار مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور و در سابق استاد مدعو دانشگاه وستمینستر انگلستان و محقق ارشد دانشکده علوم سیاسی و روابط بینالملل، در مدرسه علوم اجتماعی و انسانی و زبانها در این دانشگاه بوده است.
پایا معتقد است: علوم انسانی و اجتماعی با علوم فیزیکی و زیستی، بر این نکته تأکید میشود که علوم انسانی و اجتماعی دارای خصلتی دوگانهاند: این علوم از یکسو «علم» محسوب میشوند و از سوی دیگر «فناوری» به شمار میآیند. این خصلت دوگانه موجب میشود که امکان عام تولید فناوریهای انسانی – اجتماعیای بومی و حتی دینی موجود باشد. اما این نکه در عین حال در بردارنده دو نتیجه بسیار مهم است. نخست آنکه «علم دینی» یا «علم بومی» مفاهیمی سازگار نیستند. دیگر آنکه استفاده از امکان عامل تولید «فناوریهای انسانی – اجتماعی بومی و یا احیاناً دینی» به منظور دستیابی به محصولات و فرآوردههای خاص، نیازمند شناخت دقیق از ظرفیتها و استعدادهای محیطها و زمینههای معین است و در غیاب این درک دقیق، این احتمال قوت مییابد که کوششهایی که در این قلمرو صورت میگیرد و سرمایهگذاریهایی که به انجام میرسد، ضایع و تباه گردد، یا نتایج نامطلوب و خلاف انتظار ببار آورد.
عدم تفکیک بین معنای علم و تکنولوژی ابهامات مفهومی زیادی در جامعه ما به بار آورده است. داستان جامعه ما و فهم از علم، داستان آن اعرابی است که با همسرش در بیابان زندگی میکرد و همسرش به او گفت که مشک را پر از آب باران کن و پیش خلیفه ببر. خلیفه ما را بینیاز میکند و …. پارادایم پوزیتیویستی علم در غرب، از بین رفته است. علم و تکنولوژی اگر چه بسیار به هم نزدیکاند؛ اما به لحاظ نظری باید از هم تفکیک شوند، چون اگر تفکیک نشوند، تعارضاتی به دنبال خواهند داشت. وظیفه علم (به معنای معرفت) پاسخگویی به نیازهای معرفتی انسان است؛ اما وظیفه تکنولوژی پاسخگویی به نیازهای غیرمعرفتی انسان و جهان. تکنولوژیها چون به نیازهای غیرمعرفتی پاسخ میدهد و چون نیازهای غیر معرفتی حدی ندارند، تکنولوژی هم حدی ندارد. علم تلاش میکند به تشریح گزارههایی که واقعیت جهان است، در حوزه برساختههای اجتماعی بپردازد. ملاک قبول گزاره عملی واقعیت آن با عالم است؛ اما در تکنولوژی ملاک قبول، کفایت است.
ملاک پذیرش تکنولوژی کاملاً پراگماتیستی است. یک تفاوت دیگر بین علم و تکنولوژی گزارههای علمی کلیاند و به عرف و زمینه وابسته نیستند. قوانین پدیدارشناسانه و بنیادی ما علمیاند و تکنولوژی به عکس، به ظرف و زمینه وابسته است. هر تکنولوژی وابسته به زمینه خودش است و تا تکنولوژی بومی نشود، کار نمیکند. ملاک پیشرفت در علم، نزدیک شدن موفقیت است؛ اما در تکنولوژی کارایی و کاربردی شدن بیشتر است.
یک تفاوت عمده علم و تکنولوژی این است که تکنولوژی برساخته میشود برای رفع نیاز ما و مخترعان تکنولوژی، خواه ناخواه ارزشهای خود را به محصولش منتقل میکنند. محصولات تکنولوژی خالی از ارزش نیستند و برای کارکردن باید بومی شوند؛ اما در آدمی در علم خود و در هر مخلوقی که خلق میکند، ارزشهای خود را منتقل میکند؛ اما در علم به این صورت نیست. در فرضیه علمی، انسان هر اندازه که تلاش کند، نمیتواند خود را از ظرف و زمان پیشینهاش جدا کند. کار عالم این است که واقعیت را بشناسد و نه ارزشهای خود را. کار عالم، شناخت «کما هو حقه» است. او نمیخواهد ارزشی را که سنتش به او داده بشناسد. اگر میخواهد ارزشهای سنتیاش را بشناسد، آن خود موضوع تحقیقی جداگانه است. بنابراین عالم، با حرکت به سمت عینیت، این مشکل را حل میکند و فرضیه خود را در بوته نقد دیگران قرار میدهد. در سیر تاریخی علم، این واقعیت وجود دارد که در ارزشهای سنتی، عینیت و واقعیت وجود دارد. علم ایدئولوژیک علم نیست، در واقع نمیتوانیم علم دینی داشته باشیم؛ اگر داشته باشیم، یعنی آدمها را به آدمها و غیر آدمها تقسیم کنیم که این امر تبعات بسیار مخربی به همراه دارد.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰