ناگفته‌های «هناس» از فجر تا اکران/ ما را از سینما اخراج نکنید!

سردبیر پرس – گروه هنر- محمد صابری: فیلم سینمایی «هناس» هر چند دومین تجربه کارگردانی کارگردان جوانش یعنی حسین دارابی محسوب می‌شود اما به اندازه تجربه نخست او اثری ملتهب و بحث‌برانگیز است که فارغ از ارزش‌های سینمایی، به سختی می‌توان آن را در ویترین تولیدات سینمای ایران نادیده گرفت. حسین دارابی در مقام کارگردان، […]

سردبیر پرس – گروه هنر- محمد صابری: فیلم سینمایی «هناس» هر چند دومین تجربه کارگردانی کارگردان جوانش یعنی حسین دارابی محسوب می‌شود اما به اندازه تجربه نخست او اثری ملتهب و بحث‌برانگیز است که فارغ از ارزش‌های سینمایی، به سختی می‌توان آن را در ویترین تولیدات سینمای ایران نادیده گرفت.
حسین دارابی در مقام کارگردان، پس از فیلم سینمایی «مصلحت»، یک بار دیگر با پشتوانه محمدرضا شفاه در مقام تهیه‌کننده، سوژه‌ای متفاوت را در دست گرفت تا ثابت کند نگاهی متفاوت به فیلمسازی و سینما دارد و قصد دارد بیش از هر چیز دغدغه‌هایش را به تصویر در آورد.
پیش از این و همزمان با ایام برگزاری جشنواره چهلم فیلم فجر، به بهانه رونمایی از «هناس» در این رویداد، میزبان حسین دارابی و محمدرضا شفاه در سردبیر پرس بودیم تا روایت آن‌ها از شکل‌گیری ایده فیلم و مصائب مرتبط با فرآیند ساخت آن را ثبت و ضبط کنیم و حالا به بهانه آغاز اکران عمومی این فیلم بار دیگر با این کارگردان و تهیه‌کننده به گفتگو نشستیم تا بخش دیگری از ناگفته‌ها و درددل‌های خود را روایت کنند.
«واکنش همسر شهید رضایی‌نژاد به «هناس» / سیمرغ خود را گرفته‌ایم» عنوان گفتگوی قبلی سردبیر پرس با حسین دارابی و محمدرضا شفاه درباره «هناس» است و آنچه در ادامه می‌خوانید، مشروح بخش نخست گفتگویی است که به بهانه اکران عمومی این فیلم با این دو هنرمند داشته‌ایم.
نسخه ویدئویی این گفتگوی صریح را می‌توانید اینجا تماشا کنید.
* پیش‌تر و در ایام منتهی به جشنواره فیلم فجر، زمانی که هنوز «هناس» با مخاطبان بالقوه خود ارتباط برقرار نکرده بود، گفتگوی مشروحی درباره شکل‌گیری ایده و فرآیند تولید این فیلم داشتیم. بد نیست این گفتگو را از نقطه پایان آن گفتگو، آغاز کنیم. در ایام رونمایی فیلم در جشنواره فیلم فجر و روزهای بعد از آن تا به امروز که حدود یک هفته از آغاز اکران عمومی آن هم سپری شده است، چه بر «هناس» گذشته و چه بازخوردهایی از مخاطبان فیلم دریافت کرده‌اید؟
محمدرضا شفاه: پاسخ به این سوال مفصل است اما اگر بخواهم از نقطه پایان گفتگوی قبلی آغاز کنم، باید سراغ اختتامیه فجر برویم. آن روزها روزهای ناراحت‌کننده‌ای برای من بود. طبیعتاً زمانی که با فیلم «هناس» در جشنواره شرکت کردیم، مانند هر فیلم دیگری، این فیلم هم موافقان و مخالفانی داشت اما در همین فرآیند اتفاق خوبی برای فیلم ما افتاد. فیلم در فرآیند اخذ آرای مردمی در روزهای ابتدایی جشنواره در رتبه ۱۲ قرار داشت اما هرچه به روزهای پایانی نزدیک شدیم، به فیلم‌های صدرنشین جدول نزدیک‌تر شد تا جایی که در آخرین روزی که این آرا به‌طور کامل از جشنواره حذف شد، فیلم «هناس» هفتمین فیلم مخاطبان بود و داشت به رتبه ششم می‌رسید. ما تقریباً هر روز یک فیلم را پشت‌سر می‌گذاشتیم و از معدود فیلم‌های جشنواره بودیم که چنین روندی را طی می‌کرد. این برای ما بسیار جذاب بود و ما متوجه شدیم طیفی از مخاطبان فیلم با سطح رضایت قابل‌قبولی دارند از فیلم حمایت می‌کنند…
حسین دارابی: آن هم بدون هیچ برنامه ویژه‌ای برای حضور عوامل در اکران‌های مردمی که به دلیل مشغله‌های آقای شعیبی و خانم زارعی برای‌مان میسر نشد.
شفاه: این حضور عوامل هم بسیار بر آرای مردمی فیلم‌ها تأثیر داشت. فیلم‌هایی که چنین برنامه‌هایی را داشتند، شوک‌های سینوسی در نمودار آرای مردمی خود ایجاد می‌کردند و ما به دلیل شرایط بازیگران نمی‌توانستیم از این شوک‌ها بهره‌مند شویم. از شانس خوب ما هم در ایام جشنواره و هم امروز در زمان اکران، نمایش فیلم آقای شعیبی همزمان با فیلم ما شده است به همین دلیل از همراهی ایشان محروم مانده‌ایم. البته از آنجایی که فیلم «بدون قرار قبلی» را خیلی دوست دارم، خوشحالم که این فیلم ساخته شده و در حال اکران است. ساخت این فیلم به‌دلیل خوبی‌های بهروز شعیبی به او عنایت شده است.
شفاه: به شوخی به برخی مدیران جشنواره می‌گفتم «ما فیلم خود را درست به جشنواره ارسال کرده بودیم؟ نکند در جشنواره دیگری شرکت داشتیم! مگر می‌شود فیلم ما در هیچ رشته‌ای نامزد نشده باشد؟» در جواب می‌گفتند، بالاخره نظر داوران اینگونه بوده است. در جشنواره فیلم فجر شاهد یک بی‌اعتنایی مطلق نسبت به «هناس» بودیم در مجموع ما امکان این دست تبلیغات را هم در ایام جشنواره نداشتیم، با این حال شاهد چنین اتفاق خوبی در آرای مردمی برای فیلم «هناس» بودیم. واکنش‌ها نسبت به فیلم به خصوص از طرف مخاطبان عادی و خانم‌ها به‌گونه‌ای بود که انتظار داشتیم در بخش داوری هم فیلم دیده و لااقل در برخی رشته‌ها بتواند نامزد شود. فکر می‌کردیم حتی در برخی رشته شانس جایزه هم داشته باشیم اما روزی که فهرست اولیه نامزدهای بخش‌های مختلف منتشر شد، من با ذره‌بین به‌دنبال اسم «هناس» می‌گشتم!
به شوخی به برخی مدیران جشنواره می‌گفتم «ما فیلم خود را درست به جشنواره ارسال کرده بودیم؟ نکند در جشنواره دیگری شرکت داشتیم! مگر می‌شود فیلم ما در هیچ رشته‌ای نامزد نشده باشد؟» در جواب می‌گفتند، بالاخره نظر داوران اینگونه بوده است. در جشنواره فیلم فجر شاهد یک بی‌اعتنایی مطلق نسبت به «هناس» بودیم. شخصاً خیلی معتقد به دخالت سیاست در فضای فرهنگ و یا جشنواره نیستم اما در این حد می‌توانیم انتظار داشته باشیم که یک فیلم استراتژیک را با لگد بیرون نکنند! نمی‌گوییم سیمرغ بهترین فیلم را به این فیلم می‌دادید اما لااقل اخراج‌مان نمی‌کردید!
* یعنی شما معتقد به یک «تعمد» در این مواجهه با فیلم «هناس» هستید؟
شفاه: نه، من نمی‌دانم پشت این اتفاق چه بود.
* وقتی معترض این رویکرد هستید یعنی اعتراض خود را ناظر به یک عمل تعمدی مطرح می‌کنید…
شفاه: من به نتایج اعتراض دارم اما این به معنای آن نیست که بگویم عمداً می‌خواستند چنین رفتاری با فیلم من داشته باشند. من تنها می‌دانم که فیلم را نادیده گرفته‌اند اما برای حکم دادن بیشتر از این باید از پشت‌صحنه‌ها خبر داشته باشم تا بتوانم قضاوت کنم. ما می‌گوئیم جشنواره‌های جهانی اعتبار خود را از عملکرد حرفه‌ای خود کسب می‌کنند. مثلاً در جشنواره کن می‌بینیم که به خانم زر امیرابراهیمی که آخرین تجربه بازیگری‌اش یک سریال ۹۰ شبی در ایران بوده و سطح بازیگری‌اش هم مشخص است، برای فیلمی که در آرای مردمی جشنواره رتبه آخر را کسب کرده و به نقل از آن‌ها که فیلم را دیده‌اند اساساً اثر مهمی هم نیست، بالاترین جایزه بازیگری خود را اهدا می‌کنند. اسمش هم این می‌شود که کن حرفه‌ای رفتار می‌کند، اما ما اینجا در جشنواره فجر خودمان به گونه‌ای دیگر رفتار می‌کنند.
تأکید می‌کنم ما این فیلم را برای جایزه جشنواره نساخته بودیم اما سیاستگذار فرهنگی ما باید بگوید که اگر چنین فیلمی ساختید ما از آن حمایت می‌کنیم؛ در این حد که دیگر جشنواره فجر تکلیف دارد. حتی اگر قبول کنیم که «هناس» فیلم بدی شده است، بازهم آنقدر بد نیست که هیچ بخش از آن را در داوری نتوان دید. واقعاً این فیلم اینقدر بد بود که در هیچ رشته دیگری جز موسیقی نمی‌توانست کاندیدای دریافت جایزه شود؟ من نمی‌گویم چرا از ما حمایت نکردید، می‌گویم چرا ما را بیرون کردید؟ رفتاری که با فیلم «هناس» شد در شأن جشنواره‌ای در این سطح نبود، به خصوص در شرایط پیچیده‌ای که بدنه سینما هم اقبالی به این جنس آثار ندارد و می‌دانند رفتن سراغ این آثار نه خیر دنیایی دارد نه خیر اخروی به معنای توجه در جشنواره‌ها!
وقتی همه می‌دانند از این آثار حمایتی نمی‌شود، با خود می‌گویند چرا باید سراغ چنین آثاری برویم؟ در این شرایط وقتی یک گروه چنین فیلمی می‌سازد، جشنواره هم نظر همان اکثریت را تأیید می‌کند و به گونه‌ای رفتار می‌کند که متوجه شویم نباید چنین فیلمی می‌ساختیم! جشنواره فجر هم به ما بگوید بروید همان فیلم‌هایی را بسازید که عرف امروز سینمای ایران است؛ عرفی که هم کمدی سخیف دارد و هم کمدی خوب، هم اجتماعی سیاه دارد و هم اجتماعی تمیز، اما بازار سینمای ایران همین است. این بازار یک سری کمبودهایی دارد آن وقت سیاستگذار به‌جای تشویق آن کسی که این کمبودها را دیده است، هیچ توجهی به آن نمی‌کند، گویی که اصلاً نیازی به این فیلم‌ها ندارند! انگار می‌گویند همان بازار با همان کمبودهایی که دارد جزو سیاست‌گذاری‌های ماست. من اگر بخواهم فیلم‌های معمول در سینمای ایران را بسازم، اهالی سینما هم راحت‌تر پای کار می‌آیند اما وقتی سراغ فیلمی می‌روم که پیش‌تر نمونه آن ساخته نشده است، اگر سیاسی و امنیتی و یا حتی فانتزی باشد، اول همه می‌پرسند آیا می‌توانی آن را بسازی؟

چرا کن جایزه اصلی بازیگری خود را به زهرا امیرابراهیمی می‌دهد؟
* یعنی باید همه را برای تولید آن مجاب کنید.
شفاه: بله باید مجاب کنیم و همه این نبردها را که می‌کنیم، می‌رسیم به این مرحله که سیاست‌گذار هم به من می‌گوید اشتباه کرده‌ای چنین فیلمی ساخته‌ای! اتفاقی که در اختتامیه جشنواره فجر برای فیلم «هناس» افتاد را از این جنس می‌دانم.
* آقای دارابی حس و حال شما در اختتامیه فجر چگونه بود؟
حسین دارابی: واقعیت این است که وقتی شما می‌خواهید وارد فضایی شوید که پیش‌تر فیلم‌های زیادی درباره آن ساخته نشده و فضای آن مبهم است، عوامل سخت آن را می‌پذیرند. به‌خصوص من که فیلم دوم خود را می‌سازم، شاید اگر کارگردان باسابقه و استخوان‌خردکرده‌ای بود، راحت‌تر اعتماد می‌کردند. من باید عوامل را مجاب می‌کردم و به همین دلیل وارد یک چالش سخت شدیم. ساختن یک فیلم سینمایی خوب، تنها کارگردان و تهیه‌کننده خوب نمی‌خواهد، نیاز به یک کار گروهی خوب دارد. حتی اگر یک قسمت از کار گروه بلنگد، خروجی کار خوب نمی‌شود. همه اجزا در باکیفیت شدن یک فیلم مؤثر هستند. الحمدلله ما تیم خوبی داشتیم که شکر خدا به ما اعتماد کردند. شما تصور کنید به جای خانم زارعی در این فیلم یک بازیگر کم‌تجربه‌تر اما پرانگیزه را می‌آوردم…
دارابی: ۱۰ سال از این اتفاق عجیب می‌گذرد که اگر نمونه آن در جای دیگر دنیا بود و یک دانشمند غیرنظامی را اینگونه جلوی چشم همسر و فرزندش ترور می‌کردند، گوش دنیا را بابت آن کر می‌کردند! ما اما ۱۰ سال درباره آن سکوت کردیم. من دغدغه‌اش را دارم که درباره این دست موضوعات در سینما فیلم بسازم شفاه: که به راحتی هم شدنی بود…
دارابی: اما فیلم با مغز به زمین می‌خورد. از این منظر فیلمسازی یک کار یک و صفری است، یا درمی‌آید، یا درنمی‌آید. با همه این مسائل سراغ این فیلم رفتیم. در سینما فیلم‌های خوب و بد داریم اما حرف من این است که چرا این همه موضوع را سال‌ها در سینما سراغ‌شان نرفتیم؟ ۱۰ سال از این اتفاق عجیب می‌گذرد که اگر نمونه آن در جای دیگر دنیا بود و یک دانشمند غیرنظامی را اینگونه جلوی چشم همسر و فرزندش ترور می‌کردند، گوش دنیا را بابت آن کر می‌کردند! ما اما ۱۰ سال درباره آن سکوت کردیم. من دغدغه‌اش را دارم که درباره این دست موضوعات در سینما فیلم بسازم، باید هم بابت آن سختی بیشتری بکشم و اعتمادزایی بیشتری بکنم. جشنواره فجر در این زمینه چقدر مؤثر است؟
وقتی جشنواره‌ها به یک فیلم توجه می‌کنند یعنی به فیلمسازان دیگر آلارم می‌دهند که اینگونه فیلم بسازید. طبیعی است که من هم می‌خواهم به‌عنوان یک فیلمساز دیده شوم. این نکته مهمی است. هر جشنواره‌ای قطعاً سیاسی دارد و نگاهی را دنبال می‌کند، اگر نمی‌توانند اینگونه عمل کنند، حق ندارند جشنواره را در دست بگیرند. من نمی‌خواهم ادعا کنم که فیلم ما هیچ ایرادی نداشته است اما بخش‌هایی از کار مانند کار خانم زارعی در ایفای نقش اصلی واقعاً نباید نادیده می‌ماند اما حتی نامزد بهترین بازیگری هم نشدند! صداگذاری، تدوین، تصویربرداری و طراحی صحنه فیلم و دیگر اجزا هم واقعاً پرزحمت بود و تعجب می‌کنم چطور کار این بخش‌ها نادیده ماند.
البته امثال بنده و آقای شفاه دغدغه‌هایی داریم که برمبنای همان دغدغه‌ها هرچند سخت کار می‌کنیم اما وقتی کار به سرانجام می‌رسد تا آخر عمر لذت آن را فراموش نمی‌کنیم. با همه ایرادهایی که فیلم دارد، وقتی فیلم «هناس» را بر پرده می‌بینم، با همه سختی‌هایش می‌گوید خدایا شکر که این فیلم ساخته شد. این فیلمی بود که همه عوامل با تمام وجود برای آن کار کردند. اگر همه دنیا ما را فحش بدهند و یا تحسین کنند، خیال خودم ته دلم راحت است که تمام تلاشم را کرده‌ام و این فیلم را با جان و دل ساخته‌ام.
شفاه: واقعیت هم همین است و اینگونه نیست که ما به طمع جشنواره و جایزه فیلم ساخته باشیم.
دارابی: زمانی که «مصلحت» را می‌ساختم، حدس هم نمی‌زدم که در جشنواره فجر پذیرفته شود. بالاخره داورها در هر دوره از جشنواره سلایقی دارند. من در ته دلم راضی هستم و هنوز که هنوز است ترجیح می‌دهم آن‌گونه‌ای فیلم بسازم که دغدغه‌اش را دارم و امیدوارم این راه ادامه پیدا کند.

برای کار جهادی باید هزینه بدهیم؛ هم من فیلمساز و هم مدیر
* اتفاقاً اصلی‌ترین پیش‌شرط داشتن یک «سینمای استراتژیک» داشتن همین «دغدغه» است. وقتی چند دهه گذشته را مرور می‌کنیم، هر جا که توانسته‌ایم آثار موفقی ذیل عنوان «سینمای استراتژیک» داشته باشیم، محصول یک دغدغه فردی بوده است و کمتر شاهد دغدغه‌ای سیستماتیک پشت این آثار هستیم. چرا این دغدغه سیستمی وجود ندارد؟
شفاه: چند روز پیش این حرف را به حسین دارابی می‌گفتم؛ عده‌ای فیلم‌هایی شبیه ما را با دندان‌های برهم فشرده، آثاری «سفارشی» خطاب می‌کنند. حرفم به حسین این بود که اگر این بار کسی بگوید شما فیلم سفارشی ساخته‌اید، ما باید حرف او را تأیید کنیم. واقعاً «هناس» یک فیلم سفارشی است اما سفارش ما به حاکمیت است نه برعکس. ما بودیم که رفتیم به حوزه هنری و گفتیم می‌خواهیم چنین فیلمی بسازیم، آیا پای کار می‌آیید؟ پنج سال بود که ما این ایده را در ذهن خود داشتیم.
خاطرم هست یکی دو روز بعد از شهادت شهید فخری‌زاده بود که در دفتر جمع شدیم و با ناراحتی به هم می‌گفتیم، چرا این فیلم را نمی‌سازیم!؟ چقدر باید مظلومیت در حوزه ترور را تجربه کنیم و حتی یک فیلم هم درباره آن نساخته باشیم؟ شاید چند فیلم ساخته شده باشد اما به نسبت حجم این اتفاق باید تولیدات به روز و مستمر در این حوزه داشته باشیم. ما بودیم که سفارش این کار را به حوزه هنری دادیم و آن‌ها هم مردانه پای کار آمدند. تا همین امروز که فیلم در حال اکران است، حوزه هنری با یک انرژی ویژه پای کار است. بله «هناس» از این جهت یک فیلم سفارشی است. سوال شما این است که سیستم و ساختار چرا به این موضوع فکر نمی‌کند؟ من یک گام عقب‌تر می‌روم و می‌گویم نیازی نیست سیستم فرهنگی ما به این موضوعات فکر کند، لااقل جلوی آن را نگیرد! تمام معادلات چیده شده در سینمای ما، شما را به سمت ساخت فیلم‌های «بفروش» هدایت می‌کند…
شفاه: واقعاً «هناس» یک فیلم سفارشی است اما سفارش ما به حاکمیت است نه برعکس. ما بودیم که رفتیم به حوزه هنری و گفتیم می‌خواهیم چنین فیلمی بسازیم، آیا پای کار می‌آیید؟ پنج سال بود که ما این ایده را در ذهن خود داشتیم * یا به تعبیری به سمت ساخت «فیلم خنثی» هدایت می‌کند…
دارابی: البته که اصل سینما «فروش» است و ما باید فیلم‌هایی بسازیم که بفروشد اما منظور جنس دیگری از فیلم است…
شفاه: فیلم‌هایی که باید به آن‌ها «برفوش» بگوییم! سیستم مدام شما را به سمت ساخت فیلم «برفوش» هدایت می‌کند؛ فیلمی که هیچ دغدغه‌ای نمی‌خواهد و تنها می‌خواهد با دستاویز قرار دادن هر موضوع اخلاقی و غیراخلاقی، مخاطب خود را بخنداند. بالاخره جنسی از مخاطب هم در این فضا اهلی شده و اقتصاد این سینما را تأمین می‌کند. حرف ما اما این است که ما مخاطبان دیگر را هم می‌توانیم در این سینما فعال کنیم. می‌توانیم سراغ مضامین دیگری برویم که طیفی از مخاطبان به آن علاقه دارند و اگر بدانند فیلمی درباره آن‌ها ساخته می‌شود، به سینما می‌آید. در جواب ما اما می‌گویند کار سخت نکنید! همین کارهای راحت را انجام دهید. اینگونه است که تمام معادلات سینما ما را به سمت یک جنس خاص از فیلمسازی هدایت می‌کند. چقدر فیلمسازان معتبری می‌شناسیم که کارشان به ساختن فیلم‌های شونه تخم‌مرغی کشیده است؟
* اتفاقاً نمونه‌های آن کم هم نیست!
شفاه: کارگردان سراغ داریم که حاضر به بازی در فیلم شونه تخم‌مرغی شده است! کارگردانی که زمانی فیلم خوب ساخته و فیلم خوبش فروش خوبی هم در دوره خودش داشته اما حالا مجبور است از این جنس فیلم‌ها بسازد تا دیده شود! این‌ها یک بخش از ماجراست. وقتی شما صحبت از سینمای استراتژیک می‌کنید احتمالاً فیلم‌هایی مثل «هناس» و «بادیگارد» را در ذهن دارید که درباره مسئله‌های کلان و دغدغه‌های دست بالای نظام هستند اما من معتقدم سینمای استراتژیک شامل تمام آن سوژه‌هایی می‌شود که وقتی برای گرفتن مجوز آن‌ها اقدام می‌کنید، سریع می‌گویند این خطرناک است! در حالی که همه این سوژه‌ها از نظر من سوژه‌هایی استراتژیک برای کشور هستند.
امروز ساختن فیلم درباره مسئله «عدالت اجتماعی» مصداق سینمای استراتژیک است و این سینمای استراتژیک امروز ممنوع است! اصلاً مگر شما می‌توانید درباره «عدالت» فیلم بسازید!؟ من دو فیلم تا به امروز ساخته‌ام، می‌خواهید از همان‌ها برای‌تان بگویم؟ فکر می‌کنید چرا دیگر سراغ این موضوع نمی‌روم؟ انگار همه می‌گویند این کار را نکن!
* اشاره‌تان به «دیدن این فیلم جرم است» و «مصلحت» است.
شفاه: بله. البته فیلم «مصلحت نظام» که حتی در عنوان هم اجازه ندادند کلمه «نظام» را استفاده کنیم. باور کنید اسم این فیلم «مصلحت نظام» است. خاطرم هست در نشست خبری فیلم در جشنواره تحت شدیدترین فشارها بودم، به دلیل مشکلات فیلم «دیدن این فیلم جرم است» بودم که تازه اکران شده بود و اختلاف با مسئولان وقت وزارت ارشاد که به‌شدت با من زاویه پیدا کرده بودند و نمی‌دانستم باید چه کنم؟ در همان مقطع به من گفته بودند در اسم فیلمت نباید کلمه «نظام» باشد و تنها باید عنوانش «مصلحت» باشد. اینگونه با من شرط کرده بودند!
در آن نشست خبری وقتی از من درباره تغییر اسم فیلم پرسیدند، جوابی دادم که الان که آن را می‌بینم تعجب می‌کنم، از بس که تحت فشار بودم ناخواسته اعلام کردم من از اسم «مصلحت» راضی هستم! انگار حتی می‌ترسیدم بگویم من نمی‌خواستم اسم فیلمم این باشد و اسم واقعی فیلم من «مصلحت نظام» است. چرا باید بابت اسم یک فیلم احساس نگرانی کنند؟ فقط هم درباره «عدالت» اینگونه نیست. کافی است شما در فیلم اجتماعی خود، سراغ دغدغه‌های سطح بالا بروید، احتمالاً باز هم برای گرفتن مجوز با مسائلی مواجه می‌شوید.

* شاخص عجیبی را برای معرفی «سینمای استراتژیک» معرفی کردید؛ معتقدید هر آن فیلمی که در مرحله درخواست مجوز نسبت به آن احساس «خطر» می‌کنند، استراتژیک است!
شفاه: و اتفاقاً همین فیلم‌ها نیاز امروز کشور هستند. در حوزه امنیت ملی دو نگاه در کشور وجود دارد که نمایندگانشان در همه دستگاه‌ها هستند؛ گروهی می‌گویند برای حفظ امنیت، هیچ نگویید و این گروه بسیار هم قدرتمند هستند. در فیلم «مصلحت» مفصل درباره این گروه صحبت کرده‌ایم! گروه دوم اما معتقدند اگر مشکلی وجود دارد، اجازه دهید آن را مطرح کنیم. کسانی که این موضع دوم را دارند، خودشان دو دسته هستند.
عده‌ای می‌خواهند این مسائل مطرح شود تا چهره حکومت اسلامی را تخریب کنند تا ثابت کنند دین نمی‌تواند! طبیعتاً من هم با این نگاه مخالفم و اگر در فیلمنامه‌ای آن را ببینم، می‌گویم باید این نگاه اصلاح شود. اما نگاه درست می‌گوید درباره این مسائل صحبت کنیم اما از این منظر که اگر حکومت واقعاً دینی باشد، این مشکلات درآن رخ نمِی‌دهد. بیایید ببینیم کجا دینی عمل نکرده‌ایم که اینگونه شده است. تأکید می‌کنم گروهی با نگاه خدمت به دموکراسی غربی می‌خواهند این مسائل را مطرح کنند تا بگویند زودتر تسلیم شوید، اما نگاه دیگر آن است که می‌گوید مگر آرمان ما در سال ۵۷ انقلاب اسلامی نبوده است؟ مسیری که امام خمینی (ره) و حضرت آقا نشان داده‌اند مگر وجود ندارد؟ باید طبق همان پیش برویم.
شفاه: خود حضرت آقا در بیانیه گام دوم مفصل درباره این موضوع که ما در زمینه «عدالت اجتماعی» عقب هستیم، صحبت کرده‌اند اما همین حرف را در سینما نمی‌گذارند مطرح کنیم! من طرفدار این نگاه در حوزه امنیت ملی هستم که می‌گوید اجازه ندهید آنچه دچار مسئله شده است، در زیر پنهان بماند خود حضرت آقا در بیانیه گام دوم مفصل درباره این موضوع که ما در زمینه «عدالت اجتماعی» عقب هستیم، صحبت کرده‌اند اما همین حرف را در سینما نمی‌گذارند مطرح کنیم! من طرفدار این نگاه در حوزه امنیت ملی هستم که می‌گوید اجازه ندهید آنچه دچار مسئله شده است، در زیر پنهان بماند. باید درباره‌اش حرف بزنیم تا رو بیاید. اگر در زیر بماند تبدیل به ناراحتی، نارضایتی و سرانجام خشم و اقدام می‌شود. همین مسائل تبدیل به آتش‌های زیر خاکستر می‌شود. همه کشورهایی که به درستی اداره می‌شوند، درباره مسائل اساسی خود حرف می‌زنند. شاید در سال‌های ابتدایی بعد از انقلاب، که اصل نظام مورد تهدید بود، به‌درستی برخی دعوت به سکوت می‌کردند اما این سکوت نباید تبدیل به یک روش می‌شد. سکوت حتی در حوزه مسائل یک خانواده هم روش درستی نیست. مشاوران خانواده به همه همسران می‌گویند درباره مشکلات خود حرف بزنید و اجازه ندهید تبدیل به جدایی و نفرت شود؛ جدایی حکومت و مردم، به مراتب خطرناک‌تر از جدایی یک زن و شوهر در یک خانواده است.
* آقای دارابی شما فیلمساز بلندپروازی هستید و فکر می‌کنم دو فیلمی که تا به امروز ساخته‌اید، بخش کوچکی از دغدغه‌های شما را نمایندگی می‌کنند؛ چقدر از نزدیک این «احساس خطر» ی که آقای شفاه به آن اشاره کردند را در فرآیند درخواست مجوز برای آثارتان تجربه کرده‌اید و این ملاحظات چقدر جلوی دست و پای شما را برای پرداختن به سوژه‌های استراتژیک بسته است؟
دارابی: این ملاحظات چیزی نیست که تنها ما با آن مواجه بوده باشیم. سال‌های سال است که این ملاحظات وجود دارد. شما وقتی کار سخت را انتخاب می‌کنید، با این دشواری‌ها هم مواجه می‌شوید، کمااینکه آوینی هم زمانی که حرف‌های متفاوت می‌زد، خیلی او را اذیت و آزار می‌کردند. ابراهیم حاتمی‌کیا چقدر در این سال‌ها مورد حمله و فشار قرار داشته است…؟
* آقای حاتمی‌کیا آنقدر این فشار را تجربه کرده بود که زمانی از مقام معظم رهبری درخواست «درجه» کرد تا بتواند خودش کارها و دغدغه‌هایش را پیگیری کند!
دارابی: دقیقاً. من زمانی حرف‌های ابراهیم حاتمی‌کیا را می‌شنیدم و تعجب می‌کردم اما امروز به عینه دارم آن را تجربه می‌کنم. خیلی هستند که حتی می‌گویند چه حرف‌های خوبی، اما ولش کنید و نزنید. باور کنید برای اصلاح و کار جهادی، باید هزینه پرداخت کنیم. هم من به‌عنوان فیلمساز باید هزینه پرداخت کنم، اما فلان مدیر؛ بله ممکن است بابت برخی کارها چهارتا فحش هم به ما بدهند یا فلان مدیر توبیخ هم بشود، اما باید اجازه دهیم این حرف‌ها مطرح شود. این‌ها تنها دیدگاه من به‌عنوان یک فرد هم نیست. فیلم‌هایی مانند «مصلحت» و یا همین «هناس» بالاخره یک پیشینه به نام حوزه هنری را پشت خود دارد. چطور می‌شود این همه مدیر و کارشناس در بدنه این نهادهای فرهنگی به درستی یک ایده رسیده‌اند و آن را تأیید کرده‌اند، اما همان فیلم برای اکران با مشکل مواجه می‌شود؛ چرا؟ آیا می‌توان گفت همه شما اشتباه کرده‌اید و تنها همین یک نگاه که ما آن را قبول داریم درست است؟
شفاه: نگاه حاکم بر فرآیند اکران سینماها در ایران، شگفت‌آور است! مگر غیر از این است که آدم‌ها برای صدور مجوز برای یک فیلم ملاحظات مختلفی دارند؟ اگر وزارت ارشاد را به‌عنوان مسئول نهایی در این زمینه تعیین کرده‌ایم، چرا جامعه پزشکان هم نظر می‌دهد؟ پلیس چرا باید نظر بدهد؟ قوای دیگر مثل مجلس و قوه قضائیه چرا باید نظر بدهند؟ مگر می‌شود اینگونه فیلم ساخت؟ اگر قرار است همه درباره یک فیلم نظر بدهند اساساً چرا وزارت ارشاد و شورای پروانه ساخت و نمایش هست؟ از ابتدا پروانه ساخت و نمایش ندهید، بگویید هر کس هر چه خواست بسازد و بعد هم برود یک به یک با نهادهای مختلف کارش را چک کند! درباره فیلم «مصلحت» دقیقاً قصه همین است!
* این مسئله به تعبیری همان گم شدن نقش حاکمیتی وزارت ارشاد در حوزه فرهنگ است که آقای اسماعیلی در همان اوایل دوران وزارت خود تأکید داشتند که این نقش باید احیا شود و ارشاد باید تصمیم‌گیر نهایی باشد…
شفاه: کارهایی هم دارد صورت می‌گیرد. چند وقت پیش هم صحبت‌هایی با آقای خزاعی داشتم که می‌گفت دارم کاری می‌کنم که اگر مجوزی دادیم، فرد دیگری نتواند آن را نقض کند. این برای سینما لازم است.
دارابی: بالاخره ما پیشینه‌ای داریم و خط و ربط‌مان در سینما مشخص است. وقتی پای کاری می‌آییم هم نمی‌گوییم که ما عقل کل هستیم. حتماً برای هر کاری با افراد متعدد مشورت می‌گیریم اما باز هم معتقد نیستیم که کارمان بدون اشکال است، تنها دیکته نانوشته است که غلط ندارد! اما معتقدیم این فیلم‌ها باب گفتگوی تازه‌ای را باز می‌کنند. فیلم «هناس» همین گونه است کمااینکه فیلم‌هایی مثل «لباس شخصی» و یا فیلم‌های دیگر هم همین گونه هستند. حرفم این است که وقتی ما دغدغه‌ای داریم، این دغدغه تبدیل به تمام زندگی‌مان می‌شود. ما برای این فیلم یک سال فکر کردیم، کار کردیم، مشورت گرفتیم، مطالعه کردیم و همین اندازه هم بلد بودیم. ان‌شاءالله ما انگیزه‌مان کم نمی‌شود اما کاش به ما اعتماد کنند. ما هم نمی‌خواهیم تک روی کنیم. همین فیلمنامه «هناس» را به افراد مختلفی دادیم تا بخوانند و نظر بدهند. نمی‌گوییم اگر کسی به ما اصلاحیه داد هم دارد ما را سانسور می‌کند، چرا که قائل به هم‌فکری هستیم. در این شرایط اعتماد کردن بسیار مهم است. اجازه دهید انرژی امروز ما به جلو برود، ما شاهدیم فیلمسازانی را که زمانی با انرژی کار می‌کردند اما به مرحله‌ای رسیدند که دیگر ادامه ندادند…
* فیلمسازانی که از این شرایط خسته شدند…
دارابی: بله، آدم‌ها بالاخره خسته می‌شوند.
این گفتگو ادامه دارد…

منبع : مهر نیوز