نقش تکنولوژی در ارتباطات سازمان‌های رسانه‌ای

سردبیر پرس- فرهنگ و اندیشه: در ایران و در بسیاری از کشورهای جهان، زندگی میلیون‌ها نفر به سازمان‌های گوناگون از جمله سازمان‌های رسانه‌ای، گره خورده است؛ به‌طوریکه یا این میلیون‌ها نفر در این سازمان‌ها مشغول به کار هستند و یا اینکه به نوعی از وجودِ این سازمان‌ها تاثیر می‌پذیرند. درواقع می‌توان گفت کم و کیفِ عملکرد […]

سردبیر پرس- فرهنگ و اندیشه: در ایران و در بسیاری از کشورهای جهان، زندگی میلیون‌ها نفر به سازمان‌های گوناگون از جمله سازمان‌های رسانه‌ای، گره خورده است؛ به‌طوریکه یا این میلیون‌ها نفر در این سازمان‌ها مشغول به کار هستند و یا اینکه به نوعی از وجودِ این سازمان‌ها تاثیر می‌پذیرند. درواقع می‌توان گفت کم و کیفِ عملکرد سازمان‌هایی نظیر سازمان‌های رسانه‌ای، بر کار، زندگی و نگرشِ سایر افراد نیز اثرگذار است. در این میان عوامل مختلفی نیز نظیر فرهنگ سازمانیِ حاکم، ارتباطات بین کارکنان، ارتباطات بین کارکنان و مدیران، شبکه‌های قدرت و … بر نحوه‌ی فعالیت و عملکردِ سازمان‌ها اثر می‌گذارند. علاوه بر این موارد، عامل مهم دیگری تحت عنوان «تکنولوژی‌های مورد استفاده در سازمان» نیز بر کم و کیف فعالیت‌ها تاثیرات چشم‌گیری دارند. حال باید دید منظور از «تکنولوژی» چیست؟
اساسا درخصوص فهمِ «تکنولوژی[۱]» و چیستیِ ماهیت آن ابهامات زیادی وجود دارد. به عنوان مثال بسیاری از افراد بر این گمان‌اند که تکنولوژی صرفا به یک سری ابزار آلات فنی-مهندسی و صنعتی نظیر ربات‌، کامپیوتر، موشک و … اطلاق می‌شود. درواقع این دسته از افراد تکنولوژی را صرفا به یک نوعِ پیشرفته از انواعِ مختلف آن تقلیل می‌دهند. این درحالیست که هر آن چیزی که در اطراف ما وجود دارد، می‌تواند به عنوان یک تکنولوژی قلمداد شود؛ به عنوان مثال خودکاری که با آن امضا می‌کنید، لباسی که بر تن می‌کنید، حتی دیوارهایی که اتاق‌های منزل یا محل کار خود را با آن مجزا می‌سازید، همگی نوعی از تکنولوژی به حساب می‌آیند؛ اگرچه به پیشرفتگیِ تکنولوژی‌های دسته‌ی اول نیستند.
اهمیتِ درکِ ماهیت و سرشتِ تکنولوژی صرفا در دو قرن اخیر با آراء و نظرات افرادی همچون هایدگر[۲] برجسته شده است. از آن زمان تاکنون رشته‌ای تحت عنوان «فلسفه‌ی تکنولوژی» در برخی دانشگاه‌های دنیا ظهور و بروز پیدا کرد که در آن به چیستیِ تکنولوژی و ماهیت آن پرداخته می‌شود. علاوه بر این، با توجه به نقش و تاثیر غیر قابل انکارِ تکنولوژی بر جامعه و فرهنگ، «فلسفه‌ی تکنولوژی‌ از منظر علوم انسانی» ابداع شد که با علوم اجتماعی و علوم انسانی پیوند دارد (فرانسن و همکاران، ۱۳۹۵).
با توجه به این مباحث، در این نوشتار سعی بر آن است تا به نقش و تاثیر تکنولوژی‌های گوناگونِ سازمان‌های رسانه‎‌ای در ارتباطات درون سازمانی و عملکرد بخش‌های مختلف آن پرداخته شود.
به همین منظور ابتدا تعریف اجمالی از تکنولوژی و فلسفه‌ی آن صورت می‌گیرد؛ بعد از آن منظور از سازمان رسانه‌ای شرح داده می‌شود و در نهایت به تاثیرات گسترده‌ی تکنولوژی بر ارتباطات سازمانی پرداخته می‌شود.
تکنولوژی چیست؟
به‌طور کلی تکنولوژی از منظر اندیشمندان مختلف، به گونه‌های متفاوتی تعریف و تبیین شده است. بسیاری از متفکران، تکنولوژی را ابزاری در خدمت بشر قلمداد می‌کنند. به عنوان مثال طارق خلیل، رئیس انجمن بین‌المللی مدیریت تکنولوژی، در کتاب مدیریت تکنولوژی خود، این پدیده را اینگونه تعریف می‌کند :«تکنولوژی را می‌توان کلیه دانش‌هـا، فرآینـدها، ابزارهـا، روش‌هـا و سیسـتم‌هـای بـه کاررفتـه در سـاخت محصولات و ارائه خدمات، تعریف کرد. در بیانی ساده‌تر، تکنولوژی روش انجام کار و ابزاری است که توسط آن به اهـداف خـود نائل می‌شویم» (خلیل، ۱۳۸۱ نقل شده در ولی‎‌زاده و اکبری، ۱۳۸۹، ص ۳). آلبرت روبرت اشتاین[۳]، استاد مدیریت تکنولوژی در آمریکا، نیز تکنولوژی را «گسـتره وسـیعی از فعالیـت‌هـا و اقدامات لازم برای تولید دانش فنی، مواد، فرایند و فرآورده‎های نوین» می‌داند (روبرت اشتاین، ۱۹۸۹ نقل شده در ولی‌زاده و اکبری، ۱۳۸۹، ص ۳).
در این میان فیلسوفانی همچون هایدگر با نگرشی فلسفی به تکنولوژی، تعاریف قبلی را درست اما سطحی و انسان‌مدار می‌دانند و معتقدند که تکنولوژی ورای این تعاریفِ ابزارگرایانه، نوعی انکشاف است. به‌عنوان مثال هایدگر با رجوع به ریشه‌ی یونانیِ کلمه‌ی تکنولوژی، یعنی تکنیکون[۴]، به این مهم اشاره می‌کند که این کلمه از «تخنه» می‌آید و به معنای زیر و زبر چیزی را دانستن، به چیزی معرفت داشتن، است (علی زمانی، ۱۳۷۹). با توجه به این تعریف، تکنولوژی نیز (اعم از تکنولوژی‌های جدید و قدیم) به نحوی موجب رفع استتار و انکشاف می‌شوند. علاوه بر این، هایدگر با رویکردی انتقادی نسبت به تکنولوژی معتقد است که این انکشاف، انکشافی تعرض آمیز است که درنهایت باعث پیدایش رابطه‌ای خاص میان انسان و طبیعت می‌شود. این نگاه خاص، طبیعت را به‌منزله‌ی تامین‌کننده‌ی انرژی می‌پندارد و انسان را به تصرف و تعرض به طبیعت سوق می‌دهد (علی زمانی، ۱۳۷۹). این نگرش انتقادی نسبت به تکنولوژی و تاثیرات اجتماعی-فرهنگیِ آن در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، صرفا مختص به هایدگر نبود. در آن زمان بیشترِ صاحب‌نظران و فلاسفه‌ای که درخصوص تکنولوژی، ماهیت و فلسفه‌ی آن اظهارنظر می‌کردند، از تعلیم‌دیدگانِ رشته‌های علوم انسانی و علوم اجتماعی بودند (نظیر هایدگر، گونتر آندرس[۵]، اندرو فینبرگ[۶]، هانس یوناس[۷] و…). به عنوان مثال ارنست کپ، اولین نویسنده‌ای که در متن خود اصطلاح «فلسفه تکنولوژی» را استفاده کرد، متخصص فقه اللغه و مورخ بود (فرانسن و همکاران، ۱۳۹۵). بر این اساس، می‌توان گفت این افراد با رویکرد خاص و متفاوتی که به این پدیده داشتند، زمینه‌سازِ شکل‌گیری فلسفه‌ی تکنولوژی از منظر علوم انسانی شدند.
فلسفه‌ی تکنولوژی
در فلسفه‌ی تکنولوژی دو دیدگاه رایج پیرامون تکنولوژی وجود دارد: دیدگاه اول حاکی از خودمختاریِ تکنولوژی و دیدگاه دوم حاکی از وسیله و ابزار پنداشتن تکنولوژی است. دیدگاه اول تکنولوژی را پدیده‌ای مستقل و مجزا از انسان می‌پندارد که حتی به نوعی بر انسان سلطه دارد اما دیدگاه دوم، برخلاف رویکرد قبلی، انسان را مسلط بر تکنولوژی می‌داند. این دو رویکرد همچون دو سر طیف هستند که در میانشان، رویکردهای دیگری نیز جای می‌گیرند. هر یک از این رویکردها ترکیبی از دو یا چند نظریه‌ی پایه در فلسفه‌ی تکنولوژی هستند. این نظریه‌ها عبارتند از: اراده‌باوری، جبرباوری، ذات‌انگاری و ابزار انگاری (شریف‌زاده و مقدم حیدری، ۱۳۹۴). نظریه‌های اراده‌باوری و جبرباوری از چگونگی بوجود آمدن تکنولوژی سخن می‌گویند و نظریه‌های ذات‌انگاری و ابزارانگاری به میزانِ تاثیر متقابل انسان و تکنولوژی می‌پردازند.
اراده‌باوری[۸]: این نظریه حاکی از قدرت انسان در ساخت تکنولوژی است. به بیان دقیق‌تر این نظریه راجع به این موضوع صحبت می‌کند که «در چهارچوب محدودیت‌های تکنیکی و فیزیکی این انسان است که تعیین می‌کند که یک ماشین چه طرح و کارکردی داشته باشد» (همان، ص۳۱).
جبرباوری[۹]: این نظریه از منطقی جبرگونه در ساخت و تغییر و تحولات تکنولوژی‌ها حکایت می‌کند. درواقع نظریه‌ی جبرباوری معتقد است که تکنولوژی‌های گذشته، تکنولوژی‌های آینده را مشخص می‌کنند و در این میان، انسان همانند ابزار یا وسیله‌ای است که این تحولات تکنولوژی را واقعیت می‌بخشد (همان). منطق هایدگر، که پیش از این راجع به آن صحبت شد، جبرگرایانه است؛ چراکه او معتقد است تکنولوژی، نگاهی خاص میان انسان و طبیعت را ایجاد می‌کند و درنهایت باعث تصرف و تعرضِ انسان از منابع طبیعی می‌شود.
ابزارباوری[۱۰]: این نظریه، انسان را مسلط بر تکنولوژی می‌داند. بر اساس این نظریه، تکنولوژی ابزاری در اختیار انسان است که هیچگونه ارزش یا هویتی به خودیِ خود ندارد.
ذات‌باوری[۱۱]: این نظریه مقابل نظریه ابزارباوری قرار دارد. نظریه ذات‌باوری، از ماهیت، ارزش و هویت تکنولوژی‌ها سخن می‌گوید و آن‌ها را توانمند در تغییر معادلات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی می‌پندارد (همان). هایدگر علاوه بر اینکه درخصوصِ چگونگیِ ایجاد تکنولوژی، جبرگراست، از لحاظ میزان تاثیر انسان و تکنولوژی بر یکدیگر نیز ذات‌باور است؛ یعنی او بر این باور است که انسان در خدمت تکنولوژی است و تکنولوژی نیز برای خود ذات و ارزشی مستقل از انسان دارد.
در این میان لاتور بر این باور است که تکنولوژی و انسان، هر یک، بخشی از دیگری را تشکیل می‌دهند؛ این بدین معناست که «تکنولوژی و انسان در طول تاریخ همدیگر را ساخته‌اند و می‌سازند. به همین علت لاتور به تکنولوژی و انسان موجوداتی اجتماعی‌فنی[۱۲]می‌گوید که اجتماعی اشاره دارد به جنبه‌های (رگه‌های) انسانی (فرهنگی، سیاسی، سمبلیک، و …) و فنی اشاره دارد به جنبه‌های تکنولوژیکی این موجودات» (همان، ص ۳۶). به بیان بهتر می‌توان گفت انسان‌ها، تکنولوژی‌ها و تاریخِ هر یک از این دو، قابل تفکیک و تمایز از یکدیگر نیستند. تاریخ جهان اجتماعی به پیشرفت‌ها و نوآوری‌های تکنولوژیک گره خورده است. با توجه به این رویکرد، تکنولوژی دیگر یک وسیله‌ی صرف به حساب نمی‌آید؛ بلکه واسطه‌ای است که می‌تواند معنا یا عناصرِ انتقالیِ خود را تغییر دهد یا ترجمه، تعدیل و تحریف کند (لاتور، ۲۰۰۵ نقل شده در (شریف‌زاده و مقدم حیدری، ۱۳۹۴، ص ۴۰).
سازمان رسانه‌ای
به‌طور کلی سازمان‌های مختلف در هر یک از جوامع را می‌توان بر اساس ماهیتِ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به گروه‌های گوناگون دسته‌بندی کرد؛ اما سازمان‌های رسانه‌ای در تمام جهان، پدیده‌ای چندبُعدی هستند. این بدان معناست که تمامیِ سازمان‌های رسانه‌ای توأمان ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را شامل می‌شوند. به بیان دیگر «رسانه‌ها در عین حال که یک نهاد اقتصادی‌اند، یک نهاد فرهنگی- اجتماعی نیز به‌شمار می‌روند؛ در عین حال یکی از ابزارهای تبلیغاتی حکومت‌ها نیز هستند. صنعت رسانه به‌لحاظ سودآوری، بعد از صنعت انرژی، خودرو و توریسم، چهارمین صنعت سودآور دنیاست. همچنین سهام رسانه‌ها نیز در بازارهای بورس جزء سهام‌های باارزش و پرتقاضاست» (روشندل اربطانی، ۱۳۹۴، ص ۸). بنابراین به دلیل این چند جانبگیِ سازمان‌های رسانه‌ای و همچنین نیاز به به‌روز بودن و در اغلب اوقات انجام کارهای فوری و ناگهانی توسط کارمندان، نیاز است شش ویژگی زیر در این نوع سازمان‌ها مورد توجه قرار گیرد:
۱- توانایی استفاده از پلتفرم‌های گوناگون و متنوع رسانه‌ای
۲- بازارسازی از طریق گسترش تنوع و تمایز: این ویژگی به این مهم اشاره دارد که سازمان‌های رسانه‌ای برای گسترش بازار کار خود و رقابت با سایر رسانه‌ها، لازم است به متنوع‌سازی محتوا[۱۳] و متنوع‌سازی عقیده[۱۴] توجهی ویژه داشته باشند (خجسته باقرزاده، ۱۳۹۴، ص۲۸).
۳- جامعه‌سازی یا رسانه‌ی جامعه‌ساز[۱۵] با کمک فناوری‌های دیجیتال و رسانه‌های الکترونیک: این ویژگی تا اندازه‌ای مشابه ویژگی قبلی است؛ در این ویژگی نیز سازمان‌های رسانه‌ای باید در حد امکان، با کمک فناوری‌های نوینی که در اختیار دارند، جوامع‌ گوناگونی از مخاطبان را برای خود تشکیل دهند؛ جوامعی که از حالتی عام خارج شده و جای خود را به مخاطب تفکیک شده یا موزاییکی می‌دهد (خجسته باقرزاده، ۱۳۹۴، ص۲۸).
۴- عمل کردن مانند کارگرانی برای معدن اطلاعات
۵- جامع‌ترین و جذاب‌ترین بودن در امر خبررسانی
۶- اندیشیدن همچون کارآفرین: این بدان معناست که سازمان‌های رسانه‌ای و خبری، باید همچون یک کارآفرین بیاندیشند تا بتوانند مزیت‌های جدیدی را همراه با نوآوری‌هایی، برای خود و سازمان موردنظر خود ایجاد کنند (خجسته باقرزاده، ۱۳۹۴).
نقش تکنولوژی در سازمان‌های رسانه‌ای
با توجه به مباحثی که پیش از این گفته شد، می‌توان دریافت که تا چه‌اندازه‌ای تکنولوژی اعم از تکنولوژی‌های رسانه‌ای و غیر رسانه‌ای در ارتباطات درون سازمانی و عملکرد بهتر سازمان‌های رسانه‌ای موثر است. برای شرح بهتر این نکته، می‌توان از مثالی ساده استفاده کرد؛ به‌عنوان مثال در بسیاری از سازمان‌ها از جمله سازمان‌های رسانه‌ای علاوه بر استفاده از تکنولوژی‌های رسانه‌ایِ پیشرفته‌ای همچون رایانه‌ها، تبلت‌ها، گوشی‌های تلفن همراه هوشمند و …، از تکنولوژی‌های غیررسانه‌ای ساده‌ای نیز همچون اتاقی بزرگ بدون هیچگونه دیواری، با کف‌پوشِ موکت استفاده می‌کنند. در این مثال، همانطور که پیش از این نیز توضیح داده شد، عدم وجود دیوار یا حائل میان بخش‌های مختلف کارکنان و موکت بودن کل محیط، به‌مثابه‌ی تکنولوژی‌هایی هستند که در عملکرد بهتر کارمندان اثرگذارند؛ چراکه این سیستم علاوه بر ایجاد حس راحتی و آسودگی در افراد، موجب مشارکت بیشتر آنان و همفکری‌های گروهی نیز می‌شود.
در این میان، چنانچه سازمان‌های رسانه‌ای بخواهند در بازار رقابتی، به دو اصل تنوع‌سازی محتوا و تنوع‌سازیِ عقیده بپردازند، استفاده از چنین تکنولوژی‌های ساده و در عین حال مهمی می‌تواند کمک‌کننده باشد؛ چراکه در این محیط، زمینه‌ای برای مشارکت حداکثری افراد فراهم می‌شود و همین، عاملی خواهد بود برای تنوع بخشیدن به محتواها و دخیل کردنِ عقاید گوناگون در فعالیت‌های سازمان‌های رسانه‌ای.
بنابراین، طبق گفته‌ی لاتور می‌توان اینطور نتیجه گرفت که تکنولوژی و انسان دو پدیده‌ی مجزا از هم یا مسلط بر یکدیگر نیستند؛ بلکه هر یک به مثابه‌ی موجوداتی اجتماعی‌فنی، قابلیت و تواناییِ پیشرفت و بهبود عملکرد در دیگری را دارد. به بیان دیگر، همانطور که انسان‌ها با ارتقای علم و دانش خود می‌توانند موجباتِ پیشرفت‌های تکنولوژیکی را فراهم کنند، تکنولوژی‌ها نیز تواناییِ بهبود بخشیدن به کنش‌ها و عملکردهای انسان‌ها را دارند. البته در بعضی موارد به علت استفاده‌ی نابه‌جا یا نادرست از تکنولوژی‌ها ممکن است آن‌ها موجب تاثیرگذاری منفی بر عملکردها نیز بشوند. به عنوان نمونه هنگامی که یک سازمان رسانه‌ای، میان اتاق سردبیر، اعضای هیئت تحریریه، عکاس، گرافیست و … دیوارکشی می‌کند و اتاق مجزایی برای هرکدام اختصاص می‌دهد، یا اینکه دفتر مدیران و صاحب منصبان سازمان را در طبقه‌ای جداگانه قرار می‌دهد و ارتباط میان مدیران و کارکنان را در اغلب اوقات محدود به یک سری فایل‌های اشتراکی در کامپیوترهای سازمان می‌کند، این حس را در کارکنان خود به‌وجود می‌آورد که یک نظام طبقاتی در سازمان حاکم است و امکان ارتباط‌گیری و همفکری با مدیران و مسئولان به راحتی میسر نیست. این درحالیست که به‌تازگی برخی از سازمان‌های رسانه‌ای و سازمان‌های دانش بنیان، بر تاثیر منفی چنین فضاهایی پی برده و با برداشتن دیوارها و مجزا نکردن اتاق صاحب منصبان از کارمندان، باعث افزایش حس برابری و همدلی در شرکت، دسترسی راحت‌تر به مدیران، ارتقای مشارکت کارمندان و بهبود عملکرد آنان شده‌اند. 
در نتیجه، صرفِ استفاده از آخرین تکنولوژی‌های روز در سازمان‌های رسانه‌ای، موجب ارتقای آن سازمان نمی‌شود؛ بلکه استفاده‌ی درست و به‌جا از انواع تکنولوژی‌های رسانه‌ای و غیررسانه‌ای، ساده و پیشرفته و تاثیری که این تکنولوژی‌ها بر ارتباطات درون سازمانی می‌گذارد، است که می‌تواند زمینه‌ی پیشرفت سازمان‌ها و بهبود ارتباطات درون سازمانی را فراهم کند.
منابع
خجسته باقرزاده، ح. (۱۳۹۴). تفاوت سازمان‌های رسانه‌ای با سازمان‌های صنعتی. رسانه و فرهنگ، ۵(۲)، ۲۱-۳۷٫
روشندل اربطانی، ط. (۱۳۹۴). چیستی سازمان‌های رسانه‌ای. رسانه، ۲۶(۴)، ۵-۱۸٫
شریف‌زاده، ر. و مقدم حیدری، غ. (۱۳۹۴). خروج از دوگانگی تکنولوژی خودمختار و تکنولوژی به مثابه‌ی وسیله صرف؛ براساس دیدگاه برونو لاتور. فلسفه‌ی علم؛ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۵(۱)، ۲۹-۵۱٫
علی زمانی، ا. (۱۳۷۹). ماهیت تکنولوژی از دیدگاه هایدگر. نامه مفید، ۶(۳)، ۱۹۷-۲۲۲٫
فرانسن، م.، یان لوکهورست، گ. و ایبو وان د، پ. (۱۳۹۵). فلسفه تکنولوژی؛ دانشنامه‌ی فلسفه استنفورد ۶۴٫ (م. هاشمیان، مترجم) تهران: ققنوس.
ولی‎‌زاده، م. و اکبری، ز. (۱۳۸۹). انتقال تکنولوژی و راهکارهای موفقیت آن در کشورهای در حال توسعه. چهارمین کنفرانس ملی مدیریت تکنولوژی ایران. ۴، ص. ۱-۱۳٫ تهران: چهارمین کنفرانس مدیریت تکنولوژی ایران.
[۱] Technology