چند خاطره از خبرنگار لشکر عاشورا به روایت مادر شهید مجید جباری
به گزارش سردبیر پرس، سردار اصغر عباسقلیزاده، جانشین فرمانده سپاه عاشورا و مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس به همراه تنی چند از پیشکسوتان جهاد و شهادت و نیز مسئول بسیج رسانه آذربایجان شرقی در این دیدار حضور داشتند. مادر معزز و اعضای خانواده این شهید والامقام خاطراتی از برهههای مختلف زندگی شهید […]
به گزارش سردبیر پرس، سردار اصغر عباسقلیزاده، جانشین فرمانده سپاه عاشورا و مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس به همراه تنی چند از پیشکسوتان جهاد و شهادت و نیز مسئول بسیج رسانه آذربایجان شرقی در این دیدار حضور داشتند.
مادر معزز و اعضای خانواده این شهید والامقام خاطراتی از برهههای مختلف زندگی شهید را نقل کردند که در نوع خود خواندنی و الهام بخش است.
مادر شهید نقل میکند که در ایام مبارزات منتج به پیروزی انقلاب اسلامی و در یکی از نخستین شبهایی که حکومت نظامی اعلام شده بود و پدر شهید بخاطر کشت و کشتار بیرحمانه عوامل رژیم، در را قفل کرده بود تا بچهها بیرون نروند، مجید روی پشت بام خانه رفت و شروع به فریاد الله اکبر و شعار دادن کرد و از پشت بام به کوچه پرید و هرطور شده رفت تا در مبارزات انقلاب اسلامی شرکت کند.
مادر میگوید مجید از اول هم اینطور روحیهای داشت و از کارهای خدایی باز نمیماند. جملهای که خاطره اولین مداحی مجید در روضه خانگی مادرش را به یاد برادر میاندازد و البته وساطتش برای گرفتن رضایت پدر به عضویت برادر بزرگتر در بسیج و سپاه و اعزام به جبهه.
برادر شهید خاطرهای را هم از خانواده یکی از شهدای تبریز نقل میکند که یک شب در ساعتهای نصفه شب مجید میهمان ناخوانده آنها برای ضبط برنامه رادیویی بود.
مادر بزرگوار شهید خاطره جالب دیگری هم نقل میکند. در سالهایی که مأموریت پاسداری مجید در سنگر صداوسیمای مرکز تبریز به عنوان مجری و گزارشگر متمرکز بود و حتی علاوه بر برنامه صدای پاسدار برنامه سیمای صنعت را هم اجرا میکرد؛ برخی زنان محله میگفتند مجید دیگر رزمنده نیست و به دنبال شهرت دنیا است که مجید وقتی این حرفها را شنید گفت حتماً با لباس پاسداری رفت و آمد میکنم تا همه بدانند تا آخر عمر بسیجی و رزمنده و عاشق شهادت هستم.
همان گونه که شهید مجید جباری شهیر در وصیت نامه خود نیز مینویسد که دیگر طاقت ندارم همرزمانم مجاهدانه جنگ کنند و من تنها دوربین و قلم به دست بگیرم و روایتگر این صحنهها باشم.
پس یک دست دوربین و یک دست اسلحه گرفت و شهادت را در آغوش گرفت تا الگویی جاودانه باشد برای آنان که رسانه را سنگر خود در جبهه انقلاب اسلامی میدانند.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰