کرونا پیروزی مجدد ترامپ را با تردید مواجه ساخته است
پایگاه خبری سردبیر – گروه بین الملل: بازگشت به ناسیونالیسم و راست گرایی افراطی در اروپا و آمریکا در سالهای اخیر به معضل بزرگی برای این کشورها مبدل شده است. این معضل به عنوان میراث پایدار اتحادیه اروپا علاوه بر تبعات و پیامدهای ناخوشایند، نگرانیهای جدی را در کشورهای عضو این بلوک سیاسی و اقتصادی […]
پایگاه خبری سردبیر – گروه بین الملل: بازگشت به ناسیونالیسم و راست گرایی افراطی در اروپا و آمریکا در سالهای اخیر به معضل بزرگی برای این کشورها مبدل شده است. این معضل به عنوان میراث پایدار اتحادیه اروپا علاوه بر تبعات و پیامدهای ناخوشایند، نگرانیهای جدی را در کشورهای عضو این بلوک سیاسی و اقتصادی برانگیخته است.
از سوی دیگر خیزش چین به عنوان قدرتی بزرگ در منطقه و جهان، قدرت هژمون ایالات متحدۀ امریکا را به چالش کشیده است. بنابراین میتوان گفت یکی از مشکلات اساسی آمریکا در حال حاضر و در آینده چین است. در اسناد مختلف امنیتی غربی از جمله در بیانیه کنفرانس امنیتی مونیخ چین به همراه روسیه به عنوان تهدید مطرح شدهاند. سوال اینجاست که آیا واشنگتن قادر به مهار چین است؟
علاوه بر مسائل فوق، مسئله مهم جهانی در حال حاضر نحوه مقابله با ویروس کرونا و کاهش پیامدهای اقتصادی آن است. شیوع ویروس کرونا این نکته را یادآور شد که تهدیداتی وجود دارند که در سایه همکاری کشورها راحت تر قابل حل هستند.
خبرنگار سردبیر پرس در گفتگو با اندیشمندان بین المللی به بررسی این موضوعات پرداخته است که در ادامه می آید.
*پروفسور «مهران کامروا» رئیس مرکز مطالعات بین المللی و منطقهای دانشگاه جرج تاون آمریکا است. وی دکترای خود را در علوم اجتماعی و علوم سیاسی از دانشگاه کمبریج اخذ کرده و صاحب مقالات و کتابهای زیادی است. کتابهای «قطر؛ کشور کوچک، سیاست بزرگ»، «خاورمیانه معاصر، تاریخ سیاسی پس از جنگ جهانی اول» و «انقلاب فکری ایران» از جمله آثار وی به شمار میرود.
*پروفسور «ریچارد فالک»، استاد حقوق بین الملل دانشگاه پرینستون امریکا است. «ریچارد فالک» گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل در مورد وضعیت حقوق بشر در فلسطین در سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۴ نیز بوده و بالغ بر ۲۰ کتاب از وی منتشر شده است.
*پروفسور «پل پیلار» از اساتید دانشگاه «جرج تاون» آمریکا است و تاکنون مسئولیتهای متعددی را بر عهده داشته که از جمله آنها میتوان به ریاست واحد تحلیل عملیاتهای سیا در شرق نزدیک، خلیج فارس و جنوب آسیا اشاره کرد. پیلار همچنین سابقه حضور در شورای اطلاعات ملی آمریکا را به عنوان یکی از اعضای اصلی این شورا در کارنامه فعالیت خود دارد.
*مهمترین دلایل اقبال به راستگرایان و ناسیونالیستها در اروپا و آمریکا چیست؟
مهران کامروا: ظهور جناح راست در ایالات متحده آمریکا و اروپا حاصل تلاقی چندین تحول است. در وسیعترین سطح، ما واکنشهای ملی و محلی نسبت به جهانی سازی داریم. تبادلات جهانی و وابستگیهای متقابل همیشه وجود داشته است.
اما در سالهای اخیر، با گسترش رسانههای اجتماعی و دسترسی فوری به اطلاعات خام و فیلتر نشده از هر نقطه از جهان، شاهد واکنشهای محلی نسبت به تحولات جهانی یا حداقل درک و یا برداشتهای غلط از تحولات جهانی هستیم.
این مهم زمینه گستردهتر ظهور سیاستمداران پوپولیست را تسهیل کرده است کسانی که بر موج ترس و اضطراب محلی سرمایه گذاری کردهاند و این ترسها و اضطرابها با تضعیف مداوم شرایط اقتصادی، قدرت خرید، اشتغال واقعی و چشم انداز آینده پررنگتر شدهاند. همه این عوامل با هم جمع شدهاند تا منجر به ظهور جناح راست در ایالات متحده و اروپا شوند.
ریچارد فالک: گمانه زنیهای بسیاری وجود دارد مبنی بر اینکه چرا این تحولات غیر منتظره در طول سالهای اخیر رخ داده است. شکی نیست که یک توضیح اصلی، بیگانگی گسترده ناشی از اثرات جهانی شدن نئولیبرال است. به نظر میرسد نئولیبرالیسم مزایای رشد اقتصادی را ناعادلانه توزیع میکند و این باعث میشود که ثروتمندان بسیار غنیتر شوند و وضعیت اکثر افراد جامعه بدتر شود.
چنین الگوی سیستمی وجود دارد اگرچه ترکیبی از دلایل بسته به شرایط ملی متفاوت است. مجموعه دوم توضیحات مربوط به جریانات پناهندگان و مهاجران ناشی از درگیریهای طولانی در سوریه، یمن و عراق است که به نظر میرسد انسجام اجتماعی و قومی بسیاری از جوامع اروپایی را به چالش می کشند.
این مهاجران که به دنبال دستیابی به زندگی قابل تحمل با حرکت به کشورهای مرفهتر هستند، باعث میشود مقاومت در این کشورها بر اساس فشار کار برای حفظ شغل و نگه داشتن دستمزدها در سطوح بالاتر تقویت شود.
با این شرایط، بخش فزاینده ای از مردم در اروپا و آمریکای شمالی آماده هستند از رهبرانی حمایت کنند که قول میدهند از منافع شهروندان سرزمینی محافظت کنند و جهانی سازی اقتصادی را به علت شغلهای از دست رفته و نابرابریهای درآمد مقصر بدانند زیرا سیاستهای جهانی سازی اقتصادی به جریان و کارایی سرمایه بیش از رفاه مردم اهمیت میدهد.
بنابراین به نظر میرسد اکثر افراد در این جوامع به توضیحات مربوط به پریشانی خود توسط رهبران با دیدگاههای بسیار ناسیونالیستی علاقمند هستند و به نظر میرسد ترجیح میدهند از رهبران مستبدی که حقوق بشر را نقض میکنند و ارزشهای دموکراتیک را کنار میگذارند حمایت کنند. این الگو نه تنها در غرب بلکه در سایر نقاط جهان از جمله هند، برزیل و فیلیپین نیز قابل مشاهده است.
پل پیلار: ظهور ناسیونالیسم راست گرایانه -به عنوان مثال، راهپیمایی ملی در فرانسه، گزینه جایگزین برای آلمان در آلمان و کل پدیده ترامپ در ایالات متحده -عمدتا احساس ناامنی و تهدید از دست دادن در بین شهروندان سفیدپوست بومی – مخصوصاً مردان طبقه متوسط را نشان میدهد.
یک عامل اقتصادی بزرگ برای این امر وجود دارد که متکی به ترس از دست دادن شغل و امنیت مالی است. آنها تقصیر ضرر شغلی را گردن مهاجران و سایر خارجیها میاندازند حتی اگر اتوماسیون ارتباط بیشتری با چنین ضررهایی داشته باشد. با این حال ترس و جذابیت ناسیونالیسم بیگانه هراسی فراتر از اقتصاد میرود و شامل ترس عمومیتر از دست دادن قدرت و جایگاه برای افراد، نژادها و قومیتهای مختلف نیز میشود.
*یکی از مهمترین مسائل مرتبط با تحولات خاورمیانه اعلام آمریکا مبنی بر خروج نیروهایش از این منطقه بود. ولی در عمل این موضوع رخ نداده است. به نظر شما آمریکا در چه صورتی نیروهای خود را از منطقه خارج میکند؟
مهران کامروا: مانند بسیاری از کشورها، وقتی صحبت از سیاست خارجی میشود، یک دیدگاه رسمی در ایالات متحده وجود ندارد. وقتی صحبت از حضور نظامی امریکا در خاورمیانه میشود، سه دیدگاه کلی در ایالات متحده آمریکا وجود دارد.
اول دیدگاه کسانی که پایان تدریجی به درگیریهای گران قیمت و دشوار نظامی آمریکا در خاورمیانه و حتی اروپا را ترجیح میدهند. در حال حاضر، این تمایل توسط «دونالد ترامپ» نشان داده شده است.
دوم افرادی که به دفاع از حضور نظامی سنگین ایالات متحده امریکا ادامه میدهند و معتقدند حضور نظامی واشنگتن برای کمک به متحدین ایالات متحده در منطقه – یعنی اسرائیل و عربستان سعودی – و همچنین مقابله با تهدیدات علیه منافع آمریکا، به ویژه از سوی ایران و متحدان غیر دولتی آن ضروری است. این دیدگاه که توسط مایک پومپئو و بسیاری دیگر از جمهوریخواهان در کنگره ایالات متحده ارائه میشود، حتی از تقابل نظامی با ایران حمایت میکند.
سوم، کسانی هستند که از یک دیدگاه میانه دفاع میکنند، یعنی ادامه وضع موجود، یعنی حضور طولانی مدت پایگاهها و سربازان آمریکایی در سراسر منطقه به منظور محافظت از منافع و متحدان ایالات متحده آمریکا در صورت لزوم. این تفکر تقریباً همه دمکراتها است.
در حال حاضر، من این احتمال را نمیدهم که ایالات متحده آمریکا نیروهای خود را از خاورمیانه خارج کند. این امر در آمریکا از لحاظ سیاسی بسیار گران است، به خصوص در فصل انتخابات.
تنها راهی که نیروهای آمریکایی از این منطقه خارج میشوند این است که ترامپ موفق شود مردم آمریکا را متقاعد کند که انجام این کار به نفع آنها است. اکثر افراد در حزب جمهوریخواه و اکثریت قریب به اتفاق دموکراتها با این نظر موافق نیستند. بنابراین نیروهای آمریکایی احتمالاً برای آینده قابل پیش بینی در منطقه خواهند ماند.
ریچارد فالک: به نظر میرسد که خروج نظامی از منطقه خاورمیانه هدف اصلی سیاست ترامپ و وعده اصلی مبارزات انتخاباتی وی در سال ۲۰۱۶ است اما در واشنگتن اصطکاکی از نیروهای اصلی کنترل سیاست خارجی آمریکا از سال ۱۹۴۵ وجود دارد، آنچه که من به آن سه ستون می گویم: وال استریت، پنتاگون و اسرائیل.
تأثیر این اصطکاک بر زمان و خروج از منطقه احتمالاً به عوامل بسیاری بستگی دارد از جمله آشکارتر شدن بحران فعلی سلامت و اینکه آیا سیگنالهای تقابل یا سازش از جانب ایران است یا خیر. پیش بینی در این مرحله دشوار است، مگر اینکه ناآرامیهای منطقهای غیرمنتظره ای وجود داشته باشد که عدم موفقیت ارتش را نشان دهد و انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده ممکن است روند را تسریع کند.
سیاست استقرار مجدد نظامیان آمریکایی در سه پایگاه در عراق پس از حملات موشکی اخیر، اگرچه نمونهای از خروج نیست، اما به نظر میرسد در جهت خلع سلاح اتخاذ شده است.
پل پیلار: بین آنچه که عموم مردم آمریکا در مورد خروج ارتش آمریکا از خاورمیانه میخواهند و اینکه چگونه مسائل خاص و تهدیدات درک شده در آن منطقه از لحاظ سیاسی نقش بازی میکنند ناهماهنگی وجود دارد.
بیشتر آمریکاییها از دخالت کمتر ایالات متحده در جنگها در خاور میانه حمایت میکنند و دونالد ترامپ به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری از این مضمون و شعار استفاده کرد. اما هنوز هم در گفتمان سیاسی آمریکا این حس قوی وجود دارد که ایالات متحده باید در صورت لزوم بتواند مشکلات آن منطقه و هر منطقه دیگر را با نیروی نظامی حل کند.
سیاستمداران آمریکایی تمایلی به عقب نشینی ندارند – اگر فرصتی وجود داشته باشد که مخالفان سیاسی آنها را برای اتفاقات بدی که متعاقباً در هر کشوری که از آن خارج میشوند رخ دهد مقصر بدانند.
بنابراین ایالات متحده حتی از لحاظ نظامی از خاورمیانه خارج نمیشود، علی رغم آنچه ترامپ یا هر نامزد دیگری ممکن است باعث شده رأی دهندگان این انتظار را داشته باشند.
*یکی از مشکلات اساسی آمریکا در حال حاضر و در آینده چین است. در اسناد مختلف امنیتی غربی از جمله در بیانیه کنفرانس امنیتی مونیخ چین به همراه روسیه به عنوان تهدید مطرح شدهاند. آمریکا چگونه قادر خواهد بود چین را مهار کند؟ آیا سیاست مهار جواب خواهد داد؟
مهران کامروا: پاسخ به این سوال دشوار است زیرا بخش اعظم آن به سیاستهای خاصی بستگی دارد که هر طرف اتخاذ میکنند. راه مبارزه این دو قدرت از طریق تجارت است و در حال حاضر به نظر میرسد واشنگتن همچنان به عنوان یک ابرقدرت اقتصادی در مقایسه با چین در موقعیت قویتری قرار دارد – اگرچه ایالات متحده تسلط جهانی که در گذشته داشته است را از دست میدهد.
بنابراین اساساً، در یک جنگ تجاری باید دید طرف تا چه حد حاضر به تحمل درد است تا دیگری را به زانو درآورد. مشخص کردن این کار دشوار است. به نظر من در آینده قابل پیش بینی، تنشهای تجاری بین دو طرف همچنان ادامه دارد.
ریچارد فالک: آینده روابط ایالات متحده آمریکا / چین، چالش برانگیزترین مسئله ژئوپلیتیکی زمان ما است. این دو کشور دارای دیدگاههای متمایز نسبت به تمدن هستند. من ایالات متحده آمریکا و چین را «کشورهای جهانی» مینامم که نقشه و حتی حضور آنها را نمیتوان با مرزهای سرزمینی ارزیابی کرد.
هر دو این کشورها سطحی جهانی دارند که هیچیک از بازیگران سیاسی دیگر از آن برخوردار نیستند، اما آنها هیچ شباهتی با هم ندارند. ایالات متحده آمریکا در درجه اول به تواناییهای نظامی خود جهت مجازات و اجبار آن کشورهایی که مخالف اهداف جهانی واشنگتن هستند، وابسته است.
ایران و ونزوئلا دو قربانی رویکرد فشار حداکثری بر اساس تهدیدات و تحریمهای تنبیهی هستند. در مقابل، چین با تکیه بر ابزارهای غیر نظامی، از جمله تجارت، سرمایه گذاری و کمکهای خارجی نفوذ و رونق خود را افزایش داده است. این دو کشور جهانی نمونهای از برخورد بین سیاست خارجی مبتنی بر قدرت سخت و نرم را نشان میدهد و باعث ایجاد رقابتی منحصر به فرد در تاریخ روابط بین الملل شده اند. این رقابت خطرات یک جنگ سرد جدید یا حتی جنگ به معنای نبرد مسلحانه را ایجاد میکند.
بر اساس تاریخ، وقتی یک قدرت صعودی بازیگر سیاسی مسلط را تهدید میکند، همانطور که اکنون چین ایالات متحده امریکا را تهدید میکند، به جنگ ختم میشود زیرا دولت مسلط در تلاش برای شکست دادن چالشگر است در حالی که هنوز هم به نظر میرسد دست بالا را دارد. البته چشم انداز جنگ با سلاحهای هستهای منجر به احتیاط بیشتر رهبران نسبت به گذشته میشود، اما این اطمینان را به ما نمیدهد که رهبران فعلی تحت فشار بحران، یا در صورت درک یک تهدید، محتاطانه و منطقی عمل کنند.
من اطمینان ندارم که آیا سیاست مهار مربوط به پاسخ غربیها به چالش چین است یا خیر. مهار، دکترینی بود که برای جلوگیری از گسترش نظامی علیه اتحاد جماهیر شوروی ایجاد شد. این سیاست در واقع در شرایط ژئوپلیتیکی اتخاذ شد که در آن دو دولت قدرتمند پیشرو هم از نظر اقتصادی و هم ایدئولوژیکی در سراسر جهان با یکدیگر رقابت میکردند. سیاست مهار کشور جهانی دارای قدرت نرم مانند چین به شکل جنگهای تجاری و تلاشهایی را برای محدود کردن نفوذ آن در بازارهای خارجی میباشد. متأسفانه این نوع رویاروئی در دوره ریاست جمهوری ترامپ سرعت گرفته، که با اتخاذ سیاست ملی گرایی و معامله گر تقویت شده است.
پل پیلار: لازم به یادآوری است که سیاست اصلی مهار همانطور که در مورد اتحاد جماهیر شوروی اعمال میشد مبتنی بر ایده خرید زمان، تا زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از تضادهای داخلی خود بود.
سیستم شوروی سرانجام فرو ریخت، اما هنوز مشخص نیست که آیا چیزی قابل مقایسه با سیستمی که حزب کمونیست چین برپا کرده است رخ خواهد داد یا خیر.
بنابراین سیاست مهار ممکن است به همان روش کار نکند. در این میان، احتمالاً چین نیز باید بر مواردی از جمله حفظ ناوبری در دریاها در منطقه شرق آسیا و اقیانوس آرام تمرکز کند، بدون تلاش برای ادعای تسلط بر آن منطقه توسط ایالات متحده آمریکا.
سیاست ایالات متحده و سیاست دیگر کشورهای غربی نیز باید در جهت تشویق چین جهت اینکه پکن به عنوان یک قدرت بزرگ جهانی بازیگری مسئول و سازنده باشد – موقعیتی که قدرتش به آن داده است – باشد.
*شیوع ویروس کرونا این نکته را یادآور شد که تهدیداتی وجود دارند که در سایه همکاری کشورها راحت تر قابل حل هستند. آیا جامعه جهانی از آسیبهای ناشی از شیوع این ویروس درس خواهد گرفت و آیا شاهد افزایش همکاری بین المللی برای رفع تهدیدات جهانی خواهیم بود؟
مهران کامروا: گفتن اینکه کرونا ویروس چه درسهایی به انسانها داده و آنچه در هر صورت بازیگران جهانی باید از آن فرا گیرند، خیلی زود است. تاکنون، پاسخ هر کشور بستن مرزهای خود و محدود کردن ورود از خارج از کشور بوده است.
ما میبینیم کشتیهای دریایی از ورود مسافران به بندر خودداری میکنند و مسافران اجازه ندارند سوار هواپیماها شوند. بسیاری از کشورها صادرات کالاها و تجهیزات پزشکی را ممنوع کردهاند تا بتوانند در داخل کشور از آنها استفاده کنند.
بنابراین در این بحران همه گیر جهانی، انگیزه تقریباً در همه جا محافظت از منافع ملی بوده است و چه پوپولیست ها در بیشتر نقاط جهان در قدرت باشند یا تأثیرگذار باشند، کمبود رهبری اصولی وجود دارد که میتواند برای مقابله با این همه گیری در همکاریهای بین المللی شرکت کند. فعلاً حداقل، من امکان همکاری بهتر را نمی بینم.
ریچارد فالک: ممکن است انگیزه همکاری جهانی به پوشش نقرهای چالش COVID-19 تبدیل شده باشد. حتی برای ملی گرایانه ترین دیدگاهها آشکار شده است که ما با کمک به دیگران به خودمان کمک میکنیم و با صدمه زدن به دیگران خودمان را آزار میدهیم. فقط با همکاری با حسن نیت میتوان به پاسخهای سازنده در گسترش این ویروس دست یافت.
آنچه در رابطه با همه گیری کرونا ویروس صادق است، در مورد سایر موضوعات در حوزه جهانی نیز صادق است: فقر شدید، تغییرات آب و هوایی، مهاجرت جهانی، تنوع زیستی، نظامی گری و تسلیحات هستهای. گسترش تجربه و همکاری در رابطه با سیاستهای بهداشت و درمان با سایر حوزههای سیاست ممکن است چندان آسان نباشد.
اگر مزایای همکاری ناهموار، کمتر فوری و انتزاعیتر باشد، همکاری میان حوزه بهداشت با سایر حوزهها دشوار یا غیرممکن است. هر زمان که منافع ویژه ای در ساختارهای اداری و بخش خصوصی تعبیه شده باشد احتمالاً شاهد مقاومت دولت نیز خواهیم بود. این مقاومت تا حدی ناشی از دیدگاه واقع گرایی روابط بین الملل (بازی با حاصل جمع جبری صفر) است نه عرصهای که در آن به دنبال نتایج پیروزی / پیروزی و سود پایدارتر برای همه باشد.
پل پیلار: این ویروس مطمئناً به لزوم همکاری بین المللی در پاسخ به چنین تهدیدهای جهانی اشاره دارد و میتوان امیدوار بود که در این رابطه درسهایی فرا گرفته شود. متأسفانه برخی از پاسخها به این بیماری همه گیر مناسب نیست زیرا اقدامات بهداشت عمومی ممکن است نگرشها را در جهت مخالف سوق دهد. ناسیونالیستهای بیگانه هراس به این ویروس به عنوان یک تهدید خارجی که از مرزهای بین المللی عبور میکند و باید مرزها بسته شود نگاه میکنند.
*آثار اقتصادی ناشی از ویروس کرونا بر اقتصاد جهانی چه خواهد بود؟ این موضوع چه تأثیری بر انتخابات آینده آمریکا خواهد داشت؟
مهران کامروا: در پی شیوع ویروس کرونا بخش عمدهای از تجارت جهانی به سرعت متوقف شده است. هواپیمایی در حال پرواز نیست، مسافران مسافرت نمیکنند و جریان بین المللی کالا و تجارت به طور جدی مختل شده است. همچنین، اقتصادهای محلی عملکردی ندارند. اکثر فروشگاهها تعطیل است، مردم خانه را ترک نمیکنند، رستورانها، مشاغل کوچک و انواع بسیاری از تجارت تعطیل است. بورسهای محلی و جهانی بطور جدی کاهش یافتهاند، اما گفتن اینکه همه اینها چه تأثیری بر اقتصاد جهانی خواهد داشت، سخت بوده و بهبودی این مسئله در طی چند سال بسیار دشوار و دشوار خواهد بود.
در مورد تأثیر آن بر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، پیش بینی این مسئله بسیار دشوار است. موفقیت بزرگ ترامپ افزایش شدید بازار سهام آمریکا بوده و این دستاورد تقریباً در دو هفته گذشته ناپدید شده است. اگر این نزول ادامه یابد و اگر «جو بایدن» یک کارزار هوشمندانه را مدیریت کند، ترامپ در زمینه انتخاب مجدد خود با مشکلات اساسی روبرو خواهد شد.
ریچارد فالک: خیلی زود است که بگوییم اثرات اقتصادی کرونا ویروس چه خواهد بود، اما به نظر میرسد این تأثیرات هم برای اقتصاد جهان و هم برای اقتصاد ملی شدید خواهد بود و به آسیب پذیرترین نقاط جامعه ضربه محکمی خواهد زد.
بسته به منابع، نظم جوامع مختلف و مهارت مقامات دولتی تأثیر اقتصادی کرونا ویروس از دولتی به دولت دیگر متفاوت خواهد بود. به نظر میرسد اکنون اقتصاد جهانی رکود قابل مقایسه با وضعیتی که باعث رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰ شد و به شیوع فاشیسم و جنگ جهانی دوم کمک کرد، را تجربه میکند.
چالش فعلی کرونا ویروس به طرق بی سابقهای در حال آشکار شدن است و ارزیابیهای ما باید به عنوان اقدام آزمایشی و به طور مکرر به روز شود، زیرا در قلمرو ناشناختهای حرکت میکنیم. همین نگرش احتیاط آمیز پاسخ من به تأثیرات آن بر انتخابات نوامبر ایالات متحده آمریکا را شکل میدهد.
به نظر میرسد تأثیرات اقتصادی کرونا ویروس به شانس انتخاب مجدد ترامپ آسیب میرساند زیرا از نظر رأی دهندگان رهبر کشور، مسئول رکود است خواه مقصر باشد یا خیر. اگر اقتصاد به خوبی پیش رود، رئیس جمهور فعلی مزایایی را به دست میآورد، خواه شایسته باشد یا نه، در حالی که اگر اقتصاد عملکرد بدی داشته باشد، رهبران فعلی مسئولیت آن را بر عهده دارند خواه مقصر باشند یا نباشند.
علاوه بر این، این تفسیر با این واقعیت تقویت میشود که بسیاری از آمریکاییها، از جمله جمهوری خواهان معتقدند ترامپ این چالش را به طور بد مدیریت کرده است به خصوص در مراحل اولیه بسیار مهم و نسبت به جدی بودن شیوع چنین بیماری بی اعتنا بوده و در نتیجه اقدامات اساسی برای کاهش سرعت شیوع بیماری را به تعویق انداخته است.
اما از اکنون تا زمان انتخابات ناشناختههای زیادی وجود دارد. اگر اوضاع بهتر نشود، یا بدتر شود، به راحتی میتوان وضعیتی را تصور کرد که انتخابات مطابق با شرایط اضطراری به تعویق افتد، در حالی که اگر اوضاع به طور غیر منتظره بهبود یابد، ممکن است ترامپ به راحتی برنده مجدد انتخابات شود، به خصوص اگر با نامزد ضعیفی مانند جو بایدن روبه رو باشد.
پل پیلار: از قبل مشخص بود که رکود اقتصادی ناشی از آن شدید خواهد بود، احتمالاً در مقیاس رکود سالهای ۲۰۰۸-۲۰۰۹. معمولاً چنین رکود اقتصادی خبرهای بدی برای رهبران سیاسی فعلی است و از این نظر رکود اقتصادی علیه انتخاب مجدد ترامپ مؤثر خواهد کرد.
با این حال، آنچه رأی دهندگان آمریکایی به آن واکنش نشان میدهند، جهت تغییر در وضعیت اقتصادی آنها است. اگر رکود اقتصادی در تابستان سال ۲۰۲۰ شکوفا شود و بهبود اقتصادی تا زمان انتخابات در ماه نوامبر آغاز شود، ممکن است وضعیت سیاسی ترامپ از گذشته بهتر به نظر برسد.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰