سرابِ برجام؛ «بایدن» چطور ایران را به دور باطل میاندازد؟
سردبیر پرس، گروه بینالملل- مریم خرمائی: چند روزی میشود که دموکراتها از چشمانداز سیاست داخلی و خارجی خود در دوره پساانتخاباتی آمریکا، رونمایی کردهاند- سندی که اگرچه هنوز در حد پیشنویس است اما دستکم در حوزه بینالمللی به ویژه آنجا که به سرفصل خاورمیانه و موضوع ایران مربوط میشود؛ سر و صدای زیادی بهپا کرده […]
سردبیر پرس، گروه بینالملل- مریم خرمائی: چند روزی میشود که دموکراتها از چشمانداز سیاست داخلی و خارجی خود در دوره پساانتخاباتی آمریکا، رونمایی کردهاند- سندی که اگرچه هنوز در حد پیشنویس است اما دستکم در حوزه بینالمللی به ویژه آنجا که به سرفصل خاورمیانه و موضوع ایران مربوط میشود؛ سر و صدای زیادی بهپا کرده است.
خبر داغ آنکه «آمریکای تحت رهبری جو بایدن- نامزد دموکرات انتخابات ۲۰۲۰- دیگر قصدی برای تغییر رژیم در ایران ندارد». بعضیها هم از این پیشتر رفته و برای آنکه حلاوت خبر را بیشتر کنند میگویند بایدن قصد دارد به طرح براندازی در ایران که پیشینه آن به کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بازمیگردد، خاتمه دهد.
خشونتزدایی از سیاست خارجی دموکراتها، دست پخت سندرز است که به ازای ریختن آرا خود در سبد انتخاباتی بایدن، اثرانگشتش را پای سند ۲۰۲۰ زد یعنی نه تنها باید باور کنیم که نامزد دموکراتها در پیمودن طریق صلح و دوستی از دونالد ترامپ رقیب جمهوریخواه پیش است، بلکه گوی سبقت را از دیگر اسلاف دموکرات خود هم ربوده و اصلاً قصد دخالت در امور دیگر کشورها را ندارد!
اما خبرهای دیگری هم هست مبنی بر اینکه در پشت پرده، جدال نفسگیری میان جو بایدن (نماد جریان میانهرو حزب دموکرات) و برنی سندرز (نماد جریان پروگرسیو یا چپگرا) وجود داشته تا به این ترتیب، دستورکار آتی حزب حتیالامکان در مقایسه با نسخه ارائه شده در ۲۰۱۶، عاری از خشونت باشد. به عبارت دیگر، خشونتزدایی از سیاست خارجی دموکراتها، دست پخت سندرز است که به ازای ریختن آرا خود در سبد انتخاباتی بایدن، اثرانگشتش را پای سند ۲۰۲۰ زد.
نکته قابل تأمل آنکه کشمکش درون حزبی در انتخابات ۲۰۱۶ علنی بود و ماجرای تبانی دموکراتها برای پشتپا زدن به سندرز و حذف او از گردونه رقابت، موجب شد تا طرفدارانش در دوراهی انتخاب میان هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ، به نفر دوم متمایل شوند. اما برای پرهیز از تکرار تاریخ، این بار دموکراتها اختلافاتشان را پشت درهای بسته حل و فصل کردند و نتیجه آن شد که رد پای سندرز در گوشههایی از سند ۲۰۲۰ که به «عدم مداخله در دیگر کشورها» و «مخالفت با تداوم شهرک سازی در کرانه باختری» میپردازد؛ به شدت قابل رؤیت است.
حال سوال این است که نرمخویی در پیشبرد رابطه آتی ایران-آمریکا تا کجا دوام میآورد و آیا با توجه به حقایق حاکم بر این رابطه، چنین خوشبینی جایز است؟
شگرد مذاکراتی بایدن؛ راهکار بازی با کلمات
جالب است بدانید در کل دستورکار ۸۰ صفحهای حزب دموکرات، فقط یک پاراگراف ۱۰ خطی به ایران اختصاص یافته و همه مانور رسانهای هم روی جملات ابتدایی یعنی کلیشه «بازگشت به برجام» و «عدم تغییر رژیم» به عنوان لطفی است که یک رئیس جمهور دموکرات در حق ایران انجام خواهد داد!
استنادشان هم به این است که اگرچه دولت ترامپ با راه انداختن کارزار فشار حداکثری، در ظاهر به دنبال تغییر رفتار ایران بود؛ اما با اتکا به افشاگریهای جان بولتون مشاور سابق امنیت ملی کاخ سفید؛ غرض اصلی براندازی و تغییر نظام است.
از ابتدا تا انتهای پاراگراف تاکید بر دیپلماسی هستهای، تنشزدایی و گفتگوی منطقهای است اما آیا باید آنچه را که دموکراتها «بازگشت متقابل به تعهدات هستهای» مینامند؛ به منزله ختم غائله بازگشت به برجام تلقی کرد؟
در پاسخ باید گفت آنچه رسانهها از شفافسازی درباره آن اجتناب میکنند، خطوط پایانی پاراگراف مربوط به ایران در سند ۲۰۲۰ است مبنی بر اینکه «توافق هستهای همیشه به منزله آغاز و نه پایان دیپلماسی آمریکا در قبال ایران بوده است. دموکراتها از تلاش جامع دیپلماتیک برای تشدید محدودیتهای مربوط به برنامه هستهای و پرداختن به دیگر فعالیتهای تهدیدکننده ایران ازجمله تهاجم منطقهای، برنامه موشکهای بالستیک و سرکوبهای داخلی، حمایت میکنند».
عبارت «آغاز و نه پایان دیپلماسی» و بلافاصله ارجاع آن به اقدامات منطقهای و داخلی ایران، به منزله عقبگرد به اصل آمریکایی «اجبار در تغییر رفتار» است که پیششرط همه مستأجران دموکرات و جمهوریخواه کاخ سفید، برای به سرانجام رساندن هرگونه مذاکره با ایران، محسوب میشود.
پیشتر «آنتونی بلینکن» مشاور ارشد کارزار انتخاباتی بایدن گفته بود که وی در صورت پیروزی در رقابت ۲۰۲۰ به دنبال «توافقی قویتر» با ایران است.
لحن به کار رفته در این ادعا برای مخاطب ایرانی بسیار آشنا است به این معنی که دولت ترامپ میگوید «برجام بد است و برای همین یک توافق جدید میخواهم»؛ دموکراتها میگویند «برجام خوب است اما در شکل فعلی کافی نیست». به عبارت دیگر میتوان هر دوی اینها را «گویش متفاوتی» از یک «تقاضای واحد» مبنی بر «نیاز به یک توافق جدید» تلقی کرد که همه رفتارهای به زعم آنها غیردوستانه ایران را پوشش دهد.
حتی «جان کری» وزیر خارجه دولت اوباما که نقشی پررنگ در حصول برجام داشت، دی ماه گذشته، با پیشبینی پیروزی بایدن مدعی شد: جو بایدن این موضوع را تشخیص میدهد و میداند که بازگشت به جایی که بودیم کافی نیست، زیرا وضعیت تغییر پیدا کرده است. موضوعات جدیدی در سه سال و نیم گذشته اضافه شدهاند. جو بایدن میداند که ما باید اطمینان یابیم که تمامی موارد را در این توافق مد نظر داشته باشیم.
تعدد میزهای مذاکره؛ افتادن به دور باطل
در این میان، اقدامات یک سال اخیر ترامپ برای پیچیده کردن روند بازگشت به برجام هم بهانهای دست رئیس جمهور آتی آمریکا (دموکرات یا جمهوریخواه) میدهد که عملاً برخورداری ایران از هر مزیتی را به پذیرش خواستههای طرف آمریکایی مشروط کند.
تحریم دوباره بانک مرکزی ایران که این بار ذیل عنوان مبارزه با تروریسم صورت گرفت و همچنین، تحریم مجدد شرکت خطوط کشتیرانی ایران ذیل برچسب «اشاعه تسلیحات کشتار جمعی»؛ حاکی از آن است که حتی با بازگشت به برجام هم، بسیاری از محدودیتهای ایران سر جای خود باقی است چون دیگر به چشم تحریمهای هستهای به آنها نگاه نمیشود.
دموکراتها زیر لایه بازی با کلمات، مذاکره را به صورت مرحلهای و در چارچوبهای «برجامی»، «موشکی»، «منطقهای» و «حقوق بشری» پیش خواهند برد حال آنکه برخورداری کامل از مزایای هر دور مذاکره، در گرو نشستن پای یک میز مذاکره جدید است این همان نکته قابل تأمل در نیمه دوم پاراگراف مربوط به ایران در سند ۲۰۲۰ حزب دموکرات آمریکا است مبنی بر اینکه برجام آغازگر دیپلماسی برای پرداختن به دیگر مسائل از جمله برنامه موشکی و مسائل حقوق بشری است.
به بیان ساده، بایدن به دنبال انداختن چرخه مذاکره با ایران به دور باطل است. در این چرخه، برخورداری ایران از مزایای گفتگو در باب مثلاً موضوع «برجام» به شرط نشستن پای میز مذاکره در باب موضوع دیگر، مثلاً «رفع دغدغهها در باب برنامه موشکی» یا حتی «رفع اتهامات حقوق بشری» است.
در این میان، تنها تفاوتی که بین راهکار جمهوریخواهان و دموکراتها وجود دارد؛ این است که ترامپ میگوید بیاید اول ذیل یک توافق هستهای جدید در باب همه مسائل مورد مناقشه، گفتگو کنیم و بعد به رفع تحریمها برسیم- موضوعی که با واکنش شدید ایران مبنی بر مشخص بودن همه خطوط قرمز نظام جمهوری اسلامی مواجه شده است.
اما، دموکراتها زیر لایه بازی با کلمات، مذاکره را به صورت مرحلهای و در چارچوبهای «برجامی»، «موشکی»، «منطقهای» و «حقوق بشری» پیش خواهند برد حال آنکه برخورداری کامل از مزایای هر دور مذاکره، در گرو نشستن پای یک میز مذاکره جدید است!
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰