سهل‌انگارانه فکر نکنیم؛ طراحی اسباب‌بازی یک شبه شکل نمی‌گیرد

به گزارش سردبیر پرس، قطعاً شخصیت‌های انسانی، منابع ادبی و حتی در ادبیات عامیانه ما سرشار هستند. داستان‌های محلی و منابع داستانی ما مملو از انواع شخصیت‌ها هستند که قابلیت به روز شدن دارند. کاراکترهای به ظاهر ساده‌ای مانند «حسن کچل»، «حسنی»، «قلقلی»، «فلفلی» و غیره که در داستان‌های ما به وفور دیده می‌شوند می‌توانند […]

به گزارش سردبیر پرس، قطعاً شخصیت‌های انسانی، منابع ادبی و حتی در ادبیات عامیانه ما سرشار هستند. داستان‌های محلی و منابع داستانی ما مملو از انواع شخصیت‌ها هستند که قابلیت به روز شدن دارند. کاراکترهای به ظاهر ساده‌ای مانند «حسن کچل»، «حسنی»، «قلقلی»، «فلفلی» و غیره که در داستان‌های ما به وفور دیده می‌شوند می‌توانند به شخصیت‌های موفقی در زمینه بازی و اسباب‌بازی تبدیل شوند. من معتقدم اگر شخصیت‌های به ظاهر ساده‌ای از این دست در هر فرهنگ پیشرو و جامعه توسعه یافته‌ای وجود داشت، انواع و اقسام کاراکترها از آن طراحی و ساخته می‌شد که می‌توانست داستان‌های جدید، فیلم‌ها و انیمیشن‌ها، بازی‌های رایانه‌ای و صنعت اسباب بازی را تغذیه کند.

نکته مثبت این نوع شخصیت‌ها آن است که داستان‌ها و حکایات مربوط به آن‌ها دارای ارزش تربیتی و آموزشی بوده و حکمت‌آموز هستند. بدون شک، استفاده از این نوع شخصیت‌های رایج می‌تواند به بومی‌سازی کاراکترهای گیم‌ها، اسباب‌بازی‌ها و دیگر اقلام صنایع فرهنگی کمک کند.

برای بازآفرینی شخصیت‌هایی که در متون کهن یا آثار تاریخی وجود دارند باید به دو مساله توجه داشت. نخست، پیشینه و زمینه‌های تاریخی، فرهنگی این شخصیت‌ها و دوم، مطالعه موارد استفاده‌ای که در طول تاریخ از این شخصیت‌ها شده است.

مطالعه شرایط کنونی و بازارسنجی در حوزه بازی و اسباب بازی بسیار مهم است. وقتی تصمیم می‌گیریم از عناصر یا شخصیت‌های تاریخی دارای محتوای فرهنگی برای اسباب‌بازی و بازی‌های رایانه‌ای یا حتی لوازم‌التحریر استفاده کنیم همواره باید بخشی از مطالعات‌مان معطوف به ریشه‌های تاریخی و کارکردهای فرهنگی آن باشد و بخشی دیگر، جنبه‌های خلاقانه و روزآمدی و کارآمدی آن‌ها را در بر بگیرد.

به‌روز رسانی و درک اقتضائات روز در طراحی کاراکتر خیلی مهم است. زمانی‌که از به‌روز رسانی حرف می‌زنیم باید توجه کنیم که شناخت و درک مفاهیم امروزی بسیار مهم است، زیرا شتاب تحولات در جهان زیاد است و ممکن است شاخص‌های جذابیت و اثرگذاری یک کاراکتر به سرعت تغییر کند. در ادامه گفت‌وگوی مهر با آیدین مهدی‌زاده، کارشناس و منتقد حوزه صنایع فرهنگی درباره ظرفیت‌های ادبی در خلق کاراکتر اسباب‌بازی می‌آید:

بسیاری از کارشناسان، منتقدان، طراحان تولیدکنندگان در حوزه صنایع فرهنگی تاکید بر بومی بودن شخصیت‌ها و کاراکترها دارند و زمانی که به آنان پیشنهاد داده می‌شود تا از شخصیت‌های ادبی و تاریخی در کاراکترسازی و قهرمان‌سازی بهره ببرند، استقبال می‌شود اما در عمل می‌بینیم که ترجیح‌شان بر تولید کپی‌هایی محصولات غربی است، یا اقتباس از اسباب‌بازی‌ها و بازی‌های فکری غربی! برای عملی ساختن بهره‌گیری شخصیت‌های ادبی چه راه‌کارهایی وجود دارد تا مسیر را به آن سمت سوق داد؟ پس شخصیت‌های موجود در متون ادبی ما قابلیت تبدیل شدن به کاراکترهایی برای بازی و اسباب بازی را دارند و می‌توانیم راه را برای این‌گونه شخصیت‌ها باز کنیم؟ و به نوعی به وجه مساله‌مند بودن آن‌ها توجه داشته باشیم؟

ظرفیت‌ها در این حوزه وجود دارد و ما مقداری به آشتی حوزه ادبیات و طراحی در زمینه اسباب‌بازی که اگر این اتفاق رخ دهد، پیش‌بینی من این است که خروجی خوبی داشته باشد. البته اگر به این هم فکر کنیم که این راه یک شبه یا چند ماه طی خواهد شد و به سرعت روال حرفه‌ای را طی می‌کند، اشتباه است. اینکه طراح در عرض یک روز کتاب ادبی بخواند و تا فردایش ۱۰ نمونه اسباب‌بازی بومی براساس ادبیات و تاریخ‌مان طراحی کرده، به‌نوعی نگاه سهل‌انگارانه است و باید بدانیم که انتقاد در این زمینه کمی منصفانه نیست. قطعاً این پروژه کاری سنگین است که نیازی به پژوهش و قدرت دارد هم طراح باید خیلی وقت بگذارد و هم نویسنده. به اعتقاد من این فعالیت با کار تیمی به سرانجام خواهد رسید که طراح اسباب‌بازی، نویسنده، پژوهشگر و… در کنار هم موضوع اقتباس کاراکتر ادبی را پیش ببرند.

ظرفیت‌ها در این حوزه وجود دارد و ما مقداری به آشتی حوزه ادبیات و طراحی در زمینه اسباب‌بازی که اگر ین اتفاق رخ دهد، پیش‌بینی من این است که خروجی خوبی داشته باشد

قرار گرفتن کارشناسان، منتقدان، طراحان، جامعه‌شناسان، انسان‌شناسان، روان‌شناسان کودک و… در کنار همدیگر و تشکیل اتاق فکر باید چگونه باشد، یا تشکیل این اتاق فکر بر عهده چه کسی یا چه نهادی باید باشد؟

به نظرم نهادهای دولتی و ارگان‌هایی که متولی این امر هستند، مثلاً کانون پرورش فکری در این زمینه فعالیت‌هایی را آغاز کرده و به اعتقاد من به سرانجام خوبی هم خواهد رسید. حالا این اتاق فکر در هر نهادی هم می‌تواند صورت بگیرد که نویسنده ادبی، طراح اسباب‌بازی، تصویرگر و گرافیست در کنار هم اگر قرار بگیرند این ظرفیت در کشور وجود دارد که تبدیل به محصولات خوبی شوند که من حتی نوید بازارهای جهانی هم خدمت دوستان خواهم داد.

مسئله‌ای که در تشکیل اتاق فکر ادبا، طراحان، جامعه‌شناسان و روان‌شناسان وجود دارد این است که این کار باید بر عهده ارگان یا نهادی باشد که متولی فرهنگ هستند، که بسیار هم در حوزه تولید اسباب‌بازی و حتی صنایع فرهنگی محدودند! بیشتر تولید اسباب‌بازی در کشور بر عهده تولیدکنندگانی است که نمی‌توانند در این راه هزینه‌های هنگفت داشته باشند و هزینه‌هایی را صرف طراح و کارشناس و منتقد کنند حتی برای انتخاب کاراکتر و شخصیت‌ها هم ترجیح می‌دهند کاراکترهایی همچون «فروزن»، «اسپایدرمن»، «بتمن»، «باب‌اسفنجی» را انتخاب کنند که آزمون و خطا شده‌اند و دارای محبوبیت و مقبولیت از سوی کودکان‌اند. با توجه به اینکه این پروژه باید همراه با پژوهش فراوان و هم‌اندیشی کارشناسان صورت بگیرد چه راه‌حلی در این زمینه دارید؟

اینکه درباره تولیدکننده گفتید در نگاه اول حق با تولیدکننده است و در این شکی نیست. زمانی‌که تولیدکننده محصولی را از سایت خارجی دانلود می‌کند در واقع با محصول شسته و رفته مواجه می‌شود این امر همانند فست‌فود عمل می‌کند. زیرا صرف دیدگاه اقتصادی به ما می‌گوید که در درجه اول کارهای شسته‌رفته شده را انجام دهیم ولی ما با ۳ حوزه مختلف مواجه هستیم که این مسئله از لحاظ اخلاقی نادرست است که تولیدکننده اسباب‌بازی‌های متنوع در دنیا را کپی کند و به خورد مردم دهد. بالاخره این نوع اسباب‌بازی‌ها که در خارج از کشور هم تولید می‌شوند سال‌های سال برای طراحی آن زحمت کشیدند، آزمون و خطا کردند، با ادیت‌ها، رفع اشکالات داشتند، در محافل مختلف آن محصول را شرکت دادند تا آن محصول به موفقیت رسیده است. این فکر خیلی سهل‌انگارانه است که بگوییم آن‌ها به راحتی طراحی می‌کنند ولی ما باید یکسال بر روی هر محصول بگذاریم، خیر! آن‌ها هم سال‌ها تلاش می‌کنند تا محصول با کیفیتی را ارائه دهند و حتی آن محصول جهانی شود. اما تولیدکننده ایرانی به‌راحتی به خود اجازه می‌دهد بدون درنظر گرفتن حق کپی‌رایت آن محصول را کپی کند.

زمانی‌که تولیدکننده محصولی را از سایت خارجی دانلود می‌کند در واقع با محصول شسته و رفته مواجه می‌شود این امر همانند فست‌فود عمل می‌کند. زیرا صرف دیدگاه اقتصادی به ما می‌گوید که در درجه اول کارهای شسته‌رفته شده را انجام دهیم

کلاً تولیدکننده‌ها به کپی‌رایت هیچ اهمیتی نمی‌دهند و آن را نادیده می‌گیرند! این حتی در برخی موارد به ضرر خودشان است که شاید در بازار خارجی محصولاتشان به همین بهانه مورد مقبولیت واقع نشود؟!

ما می‌بینیم که در نمایشگاه‌های خارجی نزدیک به ۱۰ هزار محصول اسباب‌بازی رونمایی شد. نکته دیگر اینکه اگر تولیدکننده تنها به بازار محدود خودش فکر می‌کند که حق هم دارد کپی کند و فقط از لحاظ اقتصادی پیشرفت کند. اما اگر بخواهیم به بازاری جهانی و حتی منطقه‌ای فکر کنیم دیگر این شیوه کپی‌کاری و یا به عبارت دیگر اقتباسی جوابگو نیست. یعنی باید به تولیدکننده توضیح داده شود که اگر بخواهد تولید بالنده و نویی داشته باشد برای شرکت در نمایشگاه جهانی باید هزینه طراح پرداخت کند. طراحی یک محصول آبروی برای تولیدکننده خواهد بود.