روایت خسرو معتضد و صادق زیباکلام از دموکراسی شاه/ دروغ دوست داشت!

به گزارش سردبیر پرس، مستند «دموکتاتور» از تولیدات مرکز مستند سفیرفیلم، روز شنبه ۱ مرداد در سالن مهر حوزه هنری با حضور علاقه مندان به مستندهای سیاسی تاریخی رونمایی شد. پس از رونمایی از این مستند ۵۰ دقیقه‌ای، حسین محمدی واله نویسنده و کارگردان این اثر با برشمردن مسائل و مشکلات بر سر راه تولید […]

به گزارش سردبیر پرس، مستند «دموکتاتور» از تولیدات مرکز مستند سفیرفیلم، روز شنبه ۱ مرداد در سالن مهر حوزه هنری با حضور علاقه مندان به مستندهای سیاسی تاریخی رونمایی شد.
پس از رونمایی از این مستند ۵۰ دقیقه‌ای، حسین محمدی واله نویسنده و کارگردان این اثر با برشمردن مسائل و مشکلات بر سر راه تولید این مستند گفت: ما بیش از ۱۵ ماه برای تولید این مستند وقت صرف کردیم و حتی به خانم فرح دیبا نیز ایمیل زدیم اما ایشان نپذیرفتند که در مستند ما حضور داشته باشند و صحبت کنند. هدف من از ساختن این مستند نقد گذشته و حال بود و اینکه باید به رای و نظر مردم اهمیت داد و از گذشته عبرت گرفت. من زمانی این مستند را ساختم که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ بودیم و احساس می‌کردم باید از گذشته درس و عبرت بگیریم.
پس از سخنان حسین محمدی، مراسم رونمایی از پوستر مستند و تقدیر از عوامل این مستند برگزار شد و پس از آن خسرو معتضد و صادق زیباکلام با همراهی سیدمهدی دزفولی، به نقد و بررسی مستند پرداختند.
در ابتدای این بخش دزفولی با بیان اینکه این مستند از تولیدات دوره آموزشی شهید باقری «سفیرفیلم» بوده است بیان داشت که این مسیر ادامه دارد و در ماه‌های آینده نیز مستندهای دیگر این دوره آموزشی، رونمایی و اکران خواهند شد و این مستندها به موضوعات مختلف تاریخی سیاسی، اجتماعی و حتی حوزه تعلیم و تربیت می‌پردازند.
در ادامه خسرو معتضد با تشکر از عوامل سازنده این مستند بیان داشت که این مستند به مطالب خوب و دقیق تاریخی اشاره داشت و از آرشیوهای خوب تاریخی نیز بهره برده است و جای تقدیر و تشکر دارد اما برخی از موارد آن جای بحث دارد. مثلاً من قائل به این نیستم که ناصر عامری را در زمان شاه ترور کردند و کشته شد. خیر اصلاً این طور نبود. عامری اصلاً آدمی نبود که شاه بخواهد برای کشته شدن او نقشه بکشد. عامری واقعاً بر حسب تصادف مرد و آدم برجسته‌ای هم نبود. تا همین ۲۰-۳۰ سال قبل در جاده‌های شمال ما گاوها رها بودند و بارها پیش می‌آمد که ماشینی به آنها برخورد کند و افراد مصدوم و یا کشته شوند. در مساله عامری هم همین اتفاق رخ داد و چیز غیر طبیعی نبود. اما در کل مستند تلاش داشت که به حقیقت وفادار باشد و مصاحبه‌های خوبی هم با کارشناسان مختلف گرفته شده بود.

پس از خسرو معتضد، صادق زیباکلام نیز به بیان نکاتی درباره مستند و حزب رستاخیز پرداخت. زیباکلام با بیان اینکه پرداختن به این موضوعات تاریخی اهمیت ویژه‌ای برای امروز دارد ابراز امیدواری کرد تا سفیر فیلم درباره مسائل امروز و حال حاضر جامعه ما نیز مستندهایی را تولید کند.
وی با بیان اینکه واقعاً در زمان شاه دموکراسی وجود نداشت بیان کرد: شاه به عنوان یک دیکتاتور دوست داشت صرفاً تملق بشنود و واقعیت‌ها را به او نگویند. اساساً همه دیکتاتورها هم همین هستند و دوست دارند صرفاً حرف‌هایی بشنوند که برای آنها مطلوب و شنیدنی است. اینکه شاه اگر حکومتش ادامه پیدا می‌کرد ممکن بود در زمان خودش و یا پسرش دموکراسی در ایران ایجاد شود حرف باطلی بیش نیست و اصلاً چنین چیزی نبود. شاه حتی تا آخر عمر معتقد بود هیچ کار اشتباهی انجام نداده است و هر کاری کرده است درست و دقیق بوده است.
وی در پاسخ به این پرسش که شاه در کتاب «پاسخ به تاریخ» می‌گوید تشکیل حزب رستاخیز اشتباه بود و به اشتباهات دیگر خود هم اشاره می‌کند و یا اینکه تیمسار منوچهر هاشمی در خاطراتش می‌گوید که شاه می‌خواست حکومت به پسرش منتقل شود و بعد دموکراسی ایجاد شود گفت: اینها حرف‌هایی بود که شاه سعی می‌کرد بزند تا بگوید مثلاً واقع بین شده است در صورتی که اصلاً به این حرف‌ها اعتقادی نداشت و قطعاً اگر حکومتش هم ادامه پیدا می‌کرد باز همان مسیر را ادامه می‌داد. شاه حتی تا دی ماه ۱۳۵۷ فکر می‌کرد جریان امام خمینی جریانی سطحی است و می‌گفت خمینی از این مملکت چه می‌خواهد و فکر می‌کرد حکومتش باقی می‌ماند و جریان امام سرکوب می‌شود. اما این طور نبود و زمانی با واقعیت مواجه شد که دیگری خیلی دیر شد.
زیباکلام با نقل خاطره‌ای از غلامحسین صدیقی که به شاه گفته بود حکایت شاه و این انقلاب حکایت پدر و پسر است، گفت: دکتر صدیقی می‌گفت پدر یعنی رضاشاه، به شدت مخالف دروغ بود و از شنیدن دروغ بدش می‌آمد اما پسر یعنی محمدرضا شاه دوست داشت فقط دروغ و تملق بشنود و از شنیدن واقعیت و حقیقت متنفر بود. به همین دلیل هم به آن وضع دچار شد و سلطنتش فروپاشید. همه به شاه دروغ می‌گفتند. هویدا دروغ می‌گفت، علم دروغ می‌گفت، آموزگار دروغ می‌گفت و همین‌ها باعث شدند آن سرنوشت برای شاه رقم بخورد. چون واقعیت‌های جامعه ایران و کشور را به او نمی‌گفتند.
زیباکلام در آخر بیان داشت اگر حقایق به شاه گفته می‌شد و اجازه فعالیت‌های احزاب داده می‌شد قطعاً اوضاع به گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد.
در پایان مراسم هر دو سخنران با ابراز امیدواری که از این دست مستندها در آینده بیشتر تولید شود از برگزار کنندگان مراسم تقدیر و تشکر کردند.

منبع : مهر نیوز