دعوت محسن تنابنده به چالش «قضاوت»/ «قسم» چرا شکست خورد؟
به گزارش خبرنگار سردبیر پرس، «سینمای شیشهای» عنوان بستهای روزانه است که در نظر داریم در قالب آن ضمن مرور مهمترین فیلمهای تولید و اکران شده در سال ۹۸، در هر شماره به معرفی هر یک از آنها برای تماشا در خانهها در ایام نوروز ۹۹ بپردازیم. در شماره ششم سراغ فیلم سینمایی «قسم» به […]
به گزارش خبرنگار سردبیر پرس، «سینمای شیشهای» عنوان بستهای روزانه است که در نظر داریم در قالب آن ضمن مرور مهمترین فیلمهای تولید و اکران شده در سال ۹۸، در هر شماره به معرفی هر یک از آنها برای تماشا در خانهها در ایام نوروز ۹۹ بپردازیم.
در شماره ششم سراغ فیلم سینمایی «قسم» به کارگردانی محسن تنابنده میرویم.
حتماً اولین چیزی که از محسن تنابنده به یادتان میآید نقشآفرینی او در سریال «پایتخت» است. این روزها هم نامش را دوشادوش سیروس مقدم کارگردان و الهام غفوری تهیهکننده «پایتخت» به عنوان طراح و سرپرست تیم نویسندگان در تیتراژ و تیزرهای تبلیغاتی این اثر میبینید، بازیگری که با فیلمهای کمدی مطرح شد و در این قالب جا افتاد و از همان ابتدا بدش هم نمیآمد که پا به عرصه کارگردانی بگذارد. سودای کارگردانی او را در سال ۹۳ به ساخت فیلم کمدی «گینس» کشاند که در آن سالها بالغ بر ۳ میلیارد تومان فروخت، فروشی که البته قابل توجه بود.
فعالیتهای محسن تنابنده اما محدود به آثار طنز نیست، او اتفاقاً کارش را با آثار جدی شروع کرد و این روزها هم با تغییر رویه ترجیح میدهد نقشآفرینی در آثار جدی را دنبال کند. حضور در فیلمهای سینمایی «سه کام حبس» و «عنکبوت» مصداق همین امر است. اصلاً محسن تنابنده خودش هم شخصیتی جدی دارد. دلیلش هم تصویری که از خود در نشستهای رسانهای جشنواره فیلم فجر ارائه کرده است؛ اگر انتقادتان به آثارش را وارد نداند، سوال شما از یک به دو نرسیده، آشفته میشود و لحن و مواضعش در چشم برهم زدنی آن شخصیت شوخ و شنگ فیلمهای کمدیاش را از ذهنتان محو میکند!
همین مایههای جدی شخصیتی و البته علاقهاش به تغییر مسیر، او را بر آن داشت که پس از «گینس» فیلم سینمایی «قسم» را بسازد، فیلمی که حتی ذرهای تهمایه طنز در آن نمیبینید. تلخ است و مسئله «قضاوت» را به چالش میکشد.
نکتههایی که شاید جالب باشد بدانید
محسن تنابنده از همانهایی بود که همزمان با سقوط هواپیمای اوکراینی و در پی اعتراض هنرمندان به این حادثه، به موج مجازی «تحریم» پیوست و عنوان کرد بعد از اتمام «پایتخت ۶» دیگر با صدا و سیما همکاری نمیکند این موضعگیری بهشدت با انتقاد علاقمندان مجموعه «پایتخت» در فضای مجازی مواجه شد و جالب اینکه تنابنده بعدها و همزمان با هیجانزدگی ناشی از رونمایی نوروزی فصل ششم «پایتخت» تلویحاً برای ساخت فصلهای بعدی اعلام آمادگی کرد!
«قسم» فیلمی جادهای است که بخش اعظمی از اتفاقات آن در داخل یک اتوبوس رخ میدهد. ایده مرکزی آن درباره مراسم قسامه است و داستان آن حول محور راضیه میچرخد که پنجاه نفر از فامیلهایش را گرد هم آورده تا بروند و قسم بخورند که شوهر خواهرش، خواهرش را کشته است. فیلم مقدمهای جذاب دارد که باعث میشود دنبالش کنید اما این نقطه عطف در همان مقدمه میماند، کشمکشهای بین آدمها در همان اتوبوس آنقدر ادامهدار میشود که گاهی ارتباط بین این کشمکشها با داستان اصلی را گم میکنید.
نوع کارگردانی آن هم شما را به یاد فیلمهای تلویزیونی میاندازد هرچند تنابنده برای فرار از این موضوع از کلوزآپهای پی در پی استفاده کرده اما حتی همین شگرد هم او را از افتادن در دام تلویزیونی بودن، نجات نداده است.
کارنامه فیلم در زمان اکران عمومی
«قسم» موضوعی پرکشش در دل خود را دارد اما نتوانست در بازه اکران مخاطبان را با خود همراه کند. دلیلش را میتوان در فیلمنامه جستجو کرد؛ فیلمنامهای که دیالوگهای گل درشت زیاد دارد، هیچ کدام از شخصیتهای داخل آن اتوبوس شخصیتپردازی نشدهاند، آنقدر دیالوگهای بیربط بینشان رد و بدل میشود که برای مخاطب گنگ میشود و اصلاً گاهی ممکن است نام شخصیتها را فراموش کنید.
این فیلم در اکران عمومی چیزی نزدیک به ۳ میلیارد تومان فروخت. فروشی که آن را در جرگه شکستخوردهها قرار داد و باعث شد حتی نتواند هزینه ابتدایی خود را در بیاورد.
با این حال تیغ انتقاد فیلم روی موضوع «قضاوت» است؛ این را میشود از واکنش افراد داخل اتوبوس فهمید که بی آنکه بدانند اصل موضوع چیست حاضرند مرگ و زندگی یک فرد را در دست بگیرند، از اصرارهای راضیه که قصد دارد به هر نحوی به خونخواهی خواهرش برخیزد.
آیا شما هم این فیلم را دوست خواهید داشت؟
نوع روایت «قسم» که در یک اتوبوس حادث میشود ممکن است شما را به یاد «۱۲ مرد خشمگین» بیندازد که از همان ابتدا برخی منتقدان را بر آن داشت که بگویند تنابنده در ساخت «قسم» نگاهی به آن فیلم داشته با این وجود این یک روایت متفاوت در سینمای ایران است.
صحنه تصادف اتوبوس در این فیلم را میتوان یکی از سکانسهای خوب آن دانست به این موضوع باید فیلمبرداری خوب تورج اصلانی را نیز افزود که اگرچه در اغلب سکانسها بنا به خواسته کارگردان دل ندارد یک لانگ شات به شما نشان دهد اما در این صحنه خوب مخاطب را غافلگیر میکند.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰