سوگواره ادبی «دیپلمات مقاومت» برگزار شد

به گزارش سردبیر پرس، سوگواره ادبی «دیپلمات مقاومت» به یاد شهید حسین امیرعبداللهیان با حضور جمعی از شاعران و اهالی اندیشه کشورهای ایران، افغانستان، هندوستان و پاکستان توسط گروه بین المللی هندیران برگزار شد. سید مسعود علوی تبار شاعر و کارشناس تاریخ و تمدن ملل اسلامی در این مراسم گفت: خدمات جهادگرانه بسیار شهید امیر […]

به گزارش سردبیر پرس، سوگواره ادبی «دیپلمات مقاومت» به یاد شهید حسین امیرعبداللهیان با حضور جمعی از شاعران و اهالی اندیشه کشورهای ایران، افغانستان، هندوستان و پاکستان توسط گروه بین المللی هندیران برگزار شد.
سید مسعود علوی تبار شاعر و کارشناس تاریخ و تمدن ملل اسلامی در این مراسم گفت: خدمات جهادگرانه بسیار شهید امیر عبداللهیان و در نهایت شهادت ایشان به خوبی نشان داد که او و حاج قاسم سلیمانی در حقیقت دو پرتو نور از یک منبع واحد می‌باشند. و افتراق میدان و دیپلماسی در واقع شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت‌هایی است که به خاطر آن وظایف، جایگاهی مسئولیتی برای اشخاص تعیین می‌شود.
علوی تبار افزود: در این سوگواره ادبی شاهد ارائه آثار ادبی و اندیشه‌ای بسیاری از شاعران پارسی زبان و دیگر هنرمندان کشورهای مختلف حوزه ایران فرهنگی، علی الخصوص از هند و افغانستان و پاکستان هستیم که نشان دهنده این است که مرد میدان دیپلماسی ما فاتح دل‌ها و اندیشه‌ها در عرصه بین الملل نیز بوده است.
جواد عسکری شاعر و فعال فرهنگی از هندوستان در بخشی از صحبت‌های خود گفت: سلام به مادران این سرزمین که الحق اولیا الله تربیت کردند. افرادی بی نظیر از همه جهات. که مردم این دیار هم جنس شأن با همه فرق می‌کند. این مردم قدر شناس خادمان خویش هستند. خوب و بد را می‌شناسند. در مقابل خائن تمام قد می‌ایستند و خادمین خود را تاج سر خود می‌دانند. در این دو روز از تبریز تا تهران حماسه آفریدند. سنگ تمام گذاشتند، و کل دنیا شاهد بود.
عسکری افزود: خادم الرضا شهید سید ابراهیم رئیسی، و شهید امیر عبداللهیان و دیگر همراهان شأن در حرف نه بلکه در عمل خادم مردم بودند. تمام فکر و ذکرشان خدمت بود. کاری به حاشیه و تهمت نداشتند انگار می‌دانستند وقتی برایشان نمانده از ثانیه‌ها استفاده می‌کردند. تفسیر عملی این حدیث امام علی بودند «خداوند از علما، عهد و پیمان گرفته که در برابر شکم‌بارگی ستم‌گران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند.»، در هر مسئولیتی برایشان مردم مقدم بودند. ساده زیست بودند.
این شاعر پارسی زبان در پایان گفت: و خدا عزت می‌دهد به شرطی که با خدا معامله کنید. آقای رئیسی و عبداللهیان در مظلومیت شباهت عجیبی به شهید بهشتی داشتند. ترور شخصیتی شدند اما حرفی نزدند در اوج قدرت بخشیدند. می‌گفتند اینها کاریزما ندارند. جریان ساز نیستند. دل به مقامات بالا و بالا بسته اند اما راست می‌گفتند اینها با خدا معامله کردند و خداوند چنان عزتی به این عزیزان داد که دنیا انگشت به دندان مانده است. بعدها خواهیم فهمید چه شخصیت‌هایی را از دست دادیم و آن وقت حسرتی است ابدی…
در این محفل ادبی شاعران و هنرمندانی مانند علیرضا قزوه، رضا اسماعیلی، امیر عاملی، محمد علی بوسفی، سید مسعود علوی تبار، جواد عسکری، محمد فاطمی منش، محمد مهدی عبداللهی، سید تصور مهدی، رسول شریفی، جواد اسلامی، سید احمد حسینی توچای، نغمه مستشار نظامی، نجمه پور ملکی، سیده صغری زیدی، فاطمه ناظری، حمیده پارسافر، سارا عبداللهی فر حضور داشتند.
برخی از اشعار قرائت شده در این مراسم را در ادامه می‌خوانید:نغمه مستشار نظامی
آه از چرخ فلک ای داد از تو روزگارداغ سنگینی ست داغ عاشقان بی قراررفته ای ای مرد و بعد از رفتن تو مانده استبر دل ما خاطرات آن نگاه استوارای امید کودکان غزه، جایت خالی استدر میان کوچه‌های بی قرار از انتظارپرچم ایران و ایرانی نشسته جاودانبا شکوه غیرتت بر قله‌های افتخارجسم تو پروانه‌ی عشق وطن شد، سوختیهمچو ققنوسی ست روح پاک تو در انتشارداغ، سنگین است، آن هم داغ سروی باشکوهزخم، خونین است آن هم بر تن سبز بهاربوسه بر پیشانی سردار، یعنی جاودانسر سپردی بر مدار سرخ آن قول و قرار«هم صدا با حلق اسماعیل»، هم رزم خلیلپرکشیدی بی قرار از خاک و گشتی رستگارای امیرِ مهربان با دوست، محکم با عدوعزت و ایمان و غیرت مانده از تو یادگار
پروانه نجاتی
در این دنیای مکار سیاسیپر از جنگ و پر از حق ناشناسیفراموشت نخواهد کرد غزهرئیس دستگاه دیپلماسی
سید مسعود علوی تبار
هان! امیر تک سوار غزه عبداللهیانحامی غیرت تبار غزه عبداللهیانبر خلاف ادعای کل دنیا مانده بودبا دل و جان در کنار غزه عبداللهیانمن ز فرط اعتقادم باز می‌داند که هستدر قیامت بی قرار غزه عبداللهیاندر تمام طول عمر خود حمایت می‌نموداز فلسطین و نوار غزه عبداللهیانتا قیامت در ره سرخ شهادت می‌رویمپا به پای غمگسار غزه عبداللهیاندر رکاب حضرت مهدی یقین دارم که بازباز آید تک سوار غزه عبداللهیانمحمد علی یوسفی
ما در دل خود داغ شقایق داریمبا بلبل و گل طبع موافق داریممرغان سبک بال چرا کوچیدند؟!ما درد فراق چند عاشق داریم
سیده فاطمه صغری زیدی (هندوستان)
مثال کوه محکم درمیان عرصه طوفانولی قلب رئوف او نشان از رفعت ایمانبه نام نامی مظلوم در هر گوشه‌ی دنیاصدای راسخ حق بود اندر بزم خاموشانبرای سرفرازی وطن هر لحظه می‌کوشیدامیر ملک ایران مثل مالک تابع فرمانسلیمانی میدان‌های بحث و گفتگو ها بودبه یادش لرزه براندام دشمن هست تا الانفلسطین!، ناله ات در لهجه اش چون تیغ بران بودبرای حفظ حقت ایستاد و خم نشد یک آنچو پروانه به گرد شمع خدمت بالهایش سوختشهید عرصه خدمت مبارک باشد این پایانسید تصور مهدی (پتنا، هندوستان)
در این دنیا وزارت سهم او شدشرافت و نجابت سهم او شداز این دنیا ولی چیزی نمی‌خواستکه جان داد و شهادت سهم او شدجواد اسلامی
ای سفیر مقاومت، ای مردخار چشم حرامی و تحریمخوانده‌ای آیه‌های عزت راهمصدا با گلوی ابراهیم
محمد مهدی عبداللهی
در بزم یقین چه باصفا آوردندبر دوش ملائک خدا آوردندتابوت امیر عزت ایران رادر محضر حضرت رضا آوردندمحمود یوسفی
نکردی جز شهادت انتخابیدل ما سوخت از داغت حسابیامیرالمومنین پشت و پناهتخداحافظ وزیر انقلابینجمه پورملکی
من یک سفیر نامدارم می شناسیدم؟کشور به کشور رهسپارم می شناسیدم؟از دامغانم…از کویرم…شعر می‌فهممزیرا منوچهری تبارم …می شناسیدم؟شغل شریف من سفر در باد و باران استمن دیپلماتم… بیقرارم…می شناسیدم؟از پشت میز از سایه دیوار بیزارمطوفان الاحرارم …چنارم می شناسیدمهرگز میان بستر راحت نخواهم مرداز سروهای سر به دارم می شناسیدم؟نامم حسین است و مرام من حسینی وارآزاده مردِ روزگارم می شناسیدم؟بارانم و ماه تولد ماه مرگم شد!!!!اردیبهشتی گریه دارم می شناسیدم؟من پرچمی هستم که قاسم داشت در دستشمن یادگار ِ یادگارم می شناسیدم؟من با دبیرکل ملت‌های این دنیاتنها صدای اقتدارم می شناسیدم؟من رای‌های اعتماد مجلس و مردممن زخم‌های پای کارم می شناسیدم؟از بالگرد حادثه ما را نترسانیدمن اهل کوه و آبشارم می شناسیدم؟امضای پشت جلد «صبحِ شام» را دیدی؟من آن کتاب ماندگارم می شناسیدمفاطمه ناظری
شبی بر روی دوش ابرها رفتمیان برف و آتش او رها رفتشبی را با سبکبالان عاشقخدا را برگزید و تا خدا رفتام البنین بهرامی
سوز باد و مه شبی در ورزقان نجوا گرفتلحظه لحظه درد آمد، فاجعه پهنا گرفتسرو بالا! مرد غیرت! دیپلمات با وقار!دیپلماسی با رشادت‌های تو معنا گرفتشادمان بودیم آنروزی که در چشم جهانبا تلاشت نام ایران جلوه‌ای زیبا گرفتتا تو رفتی با صلابت، مجمع بین المللنقشه‌ی ایران دوباره عزت و سیما گرفتبالگردی که درونش داشت نامی از حسینبر زمین افتاد و آنجا رنگ عاشورا گرفتدست در دستان ابراهیم در آتش شدیتا که خندان دستتان را حضرت زهرا گرفتشهلا کلبعلی
از خون گلو سرخ شده چهره ماهتچشم همه ملت مظلوم به راهتای خادم ملت همگی غرق نگاهتدل سوخت بران لحظه که سوزنده شد آهتصبا فیروزی
شمیم لاله‌هایی، عطر یاسیوزیر سخت کوش دیپلماسیشهادت، خلعت فرخنده توستسرافرازی در این جنگ سیاسیاحمد رفیعی وردنجانی
خوش چهره و بالا بلند و سرو قامتسرو رشیدِ گلشنِ دین و سیاستدر مکتب ناب سلیمانی _رییسیآموخته درس بزرگی و شهامتمانند آنان از وجود خود گذشتهبوده بسیجی‌وار در میدانِ خدمتوقت حمایت از حریمِ کشورِ خویشطوفنده و محکم نشان داده‌است غیرتمصداق آیات الهی، در مرامشبا دشمنان دین حق بوده‌است شدتدر یاری و همراهی خلق فلسطینایجاد کرده جلوه‌ای نو از شهامتدر بین مردم دیده راه بندگی رادیده‌است خدمت را تجلایِ عبادتدانست می‌گیرند مثل حاج قاسممزد شهادت یک‌به‌یک خُدام ملتاز اقتدار بی‌نظیرش دشمن و دوستبر محضرش دارند دنیایی ارادتپاینده بوده در مسیرِ یاریِ دینهرگز نبودش لحظه‌ای لغزش، در این خطتصویر نو از قدرت ایران رقم زدشد شهره در دانایی و درک و درایتدر عرصه‌ی بین‌الملل با قدرتِ نرمبر سرزمین پاکِ خود داده‌است عزتبا این‌همه ایثار در این راه پیداستپاداش او چیزی نباشد جز شهادتاحسنت بر شاگردِ خاصِ حاج‌قاسمبه‌به، به محصولِ کلاسِ حاج‌قاسمرسول شریفی
او کارگشا، وزیر با غیرت بودآگاه زمان، صبور، با همت بوددر کار حماس و غزه، کوشا، پیگیردر خدمت صادقانه بی منت بوداحمد شهریار (پاکستان)
از راهبرِ خامنه تا پیرِ خمینگفتند که ای مرد، به حقِ حسنینیارِ تو خدا باد و علی باد و شُبَیرچون عبدِ خدایی و امیری و حسینسید مهدی بنی هاشمی لنگرودی
ای معنی دیپلماسی ای مرد دلیربودی وسط معرکه‌ها همچون شیراین امنیت و عزّتِ در میدان رامدیون تو هستیم همه آقای وزیرطاهره ابراهیم زاده آکردی
در قامت دیپلمات دیدش دنیادر عرصه بین المللی بی همتابنویس «وزیرخارجه» بود ولیاینگونه بخوان «مدافع الاقصی»مسعود ربانی
اهل عمل بود و سیاسی بودمرد قوی دیپلماسی‌هاکشور به کشور فتح دل می‌کردعبرت بگیرند آن سیاسی‌هاعزت برایش حرف اول بودچشمش به رهبر گوش بر فرمانایثار و غیرت در عملکردشایران و ایرانی برایش جانمرد مؤدب، کاردان، محجوبدر صحنه‌های کارزاری توعشق وطن را در دلت داریاز بهر خدمت بیقرای توتو نسخه‌های مرگ صهیون رابا وعده‌های صدق پیچیدیتو همقدم با سید ابراهیمدر قله شهد عشق می‌چیدیاصلاً زمین جایت نبود، آخرتو بیقرار آسمان بودیتو یاور قاسم سلیمانیاز عاشقان آستان بودیمحمد فاطمی منش
دنیای مقاومت غمت را داردبر روی لبان، ذکر تو را می آردمانند تمام بچه‌های غزهاز داغ تو اشک آتشین می باردفاطمه پور رضایی
لب تر بکند دشت، تو خود بارانیکوهی و میان مه رجز می‌خوانیدیروز وزیر بودی امروز شهیدای مرد بلند قامت ایرانی!زهرا آراسته نیا
نگاه خیس من بر قد رعنای تو افتادهدلم در گوشه‌ای مست چلیپای تو افتادهزدودی تلخی زانو زدن‌های زبونی راهمه دیدیم دشمن را که بر پای تو افتادهامیری کرده ای در اوج عبدالله بودن‌هاز یمن یاحسینی که به لبهای تو افتادهچرا تابوت تو کوچک… دلم در روضه‌ی سقاستکدامین چشم نامیمون به بالای تو افتادهمگر آن وعده‌ی صادق بدون هیبتت می‌شد؟خوشا تقدیر از میدان که در نای تو افتادهچرا باران؟ چه بود آن مه؟ ز دل بشنو جوابش راکه آن مه آسمانی بود بر پای تو افتادهگوارا باد انجیری که خواهی خورد در جنتدل انجیر در شوق تمنای تو افتادهامیر حسین داود آبادی
وزیر میهن ای مظلوم و دلسوزرفیق حاج قاسم… داغ جانسوز!خریدی آبروی ملتت راخدا هم سربلندت کرد امروزخدیجه دیلمی
وزیری کاردان و سرو قامتشبیه حاج قاسم با شهامتدریغ از بین مارفته است و بایدبسوزیم از فراقش تا قیامتعمادالدین ربانی
سرو سربزیر ما چه بی‌قرار بودبی‌قرار قمریان بی‌پناهبی‌قرار رودهای بی‌سروربی‌قرار ماهماه پشت ابرایستاده بود پای آرمان حضرت اماممرد عرصه نبردمثل حاج قاسم عزیزدردهای او نداشت حد و مرزهر کجا که درد بوددرد می‌کشیدهر زمان که کودکان غزه ضجه می‌زدندآه می‌کشیدآمنه آل اسحاق
با هوش و سیاستِ تو ای دیپلماتدر میز مذاکرات همتای تو ماتما شاهدِ معجزات هستیم هنوزاز بس به وزیریِ تو بوده برکاتسارا عبداللهی فر
مردی بلند قامتلبریز از استقامتزمزمه می‌کندشعر «بنی آدم اعضای یکدیگرند»برای کودکان خفته در خونو می‌سراید به نام غزه و کودکانشسرود رهاییو رویش سبزبرای کرانه‌های والتین و زیتون

منبع : مهر نیوز