جریان ادبی اردک‌وپروانه و سرنوشت ادبیات عامیانه در چین معاصر

سردبیر پرس_ گروه فرهنگ و اندیشه: سیزدهمین قسمت از پرونده ادبیات چین درباره یکی دیگر از جریان‌های ادبی این‌کشور است. جریان ادبی ماه نو، مکتب برکه نیلوفری، شعر آزاد چین و … ازجمله موضوعاتی هستند که در قسمت‌های پیشین این‌پرونده بررسی شده‌اند. در این‌قسمت بناست جریان ادبی اردک و پروانه و ادبیات عامیانه در تاریخ […]

سردبیر پرس_ گروه فرهنگ و اندیشه: سیزدهمین قسمت از پرونده ادبیات چین درباره یکی دیگر از جریان‌های ادبی این‌کشور است. جریان ادبی ماه نو، مکتب برکه نیلوفری، شعر آزاد چین و … ازجمله موضوعاتی هستند که در قسمت‌های پیشین این‌پرونده بررسی شده‌اند.

در این‌قسمت بناست جریان ادبی اردک و پروانه و ادبیات عامیانه در تاریخ معاصر چین و برخی نویسندگانش را بررسی کنیم. این‌بررسی از دریچه نگاه سه‌تن از دانشجویان زبان چینی دانشگاه تهران انجام شده است. بیتا جعفری، نگین اوحدی و هنگامه کرمی این‌یادداشت را گردآوری و تدوین کرده‌اند.

در ادامه مشروح این‌یادداشت را می‌خوانیم،

جریان ادبی اردک و پروانه از جمله مکاتب ادبی رمانتیک در تاریخ ادبیات چین است در اواخر سلسله امپراطوری چینگ و اوایل تاسیس جمهوری چین به وجود آمده و در اوایل قرن بیستم در شانگهای قدیم شکل گرفت. دربسیاری از رمان های رمانتیک این جریان ادبی، از پروانه به عنوان نمادی برای زنان زیبارو و از اردک به عنوان نمادی برای مردان مستعد و قدرقدرت بهره گرفته می شده و از همین رو از این جریان با نام جریان ادبی اردک و پروانه یاد می شود.

در کتب تاریخ ادبیات چین همچنین جریان ادبی اردک و پروانه به مجموعه ای از رمان های ادبی اطلاق می گردد که از ادبیات برای ایجاد سرگرمی و اوقات فراغت مخاطبان خویش بهره برده و انواع حالات غم، اندوه، عشق و… را حول محور شخصیت های داستانی خویش به تصویر می کشند اما این جریان در تقسیم بندی کلان در گروه رمان های عاشقانه طبقه بندی می شود. این رمان ها اغلب محبوب مخاطبین عوام بوده و طیفی از موضوعات مختلف از جمله عشق، جامعه، خانواده، نظامیان، ورزش های رزمی، تاریخ، ماجراهای هیولاها، کارآگاهان، مردم عادی و غیره را در برمی گیرند.

جریان ادبی اردک و پروانه در واقع یک جریان ادبی محبوب در سده اخیر تاریخ ادبیات کشور چین و میراث رمان‌های باستان چینی محسوب می‌شود که پیشینه تاریخی بسیار پیچیده‌ای داشته اما در تمام این‌مدت هیچگاه توسط دیگر جریان های ادبی جدید و معاصر کشور چین تایید نشده و پیوسته مورد انتقاد قرارگرفته است. اختلاف نظر بین این جریان ادبی و ادبیات جدید، اساساً حاصل تناقض میان ادبیات عامه پسند با ادبیات جدی و انقلابی بوده است.

همزمان با توسعه ادبیات مدرن چین، جریان های ادبی بسیاری در این کشور ظهور کردند که در این میان جریان ادبی اردک و پروانه با اینکه از اهمیت خاصی برخوردار بود ولی بارها توسط چهره های مدرن ادبیات چین نقد و سرکوب شد. درنهایت و در پی تداوم این چالش های ادبی، ادبیات مدرن چینی نفوذ خود را در محافل ادبی این کشور بیشتر کرده و توانست موفق تر جلوه کند که همین سبب شد تا بسیاری از نویسندگان پیرو این جریان، تعلق خود را نسبت به آن انکار کنند.

برای مثال سخنان بائو تیین شیائو(bao tian xiao)، یکی از نویسندگانی که برخی آثارش به این جریان تعلق دارند، درباره انکار عضویت خود به این شرح قابل توجه است:

«کتاب‌های زیادی وجود دارند که در مورد حقایق تاریخی ادبیات چین اظهار نظر می‌کنند، همه آنها مرا پیرو جریان ادبی اردک و پروانه در نظر می‌گیرند … اما من نمی‌دانم کدام رمان را نوشتم که متعلق به این جریان است.»

نویسنده معروف این روزهای چین جانگ آی لینگ (zhang ai ling) نیز در سخنانش درباب جریان ادبی اردک و پروانه از آن انتقاد کرده و اینگونه اظهار نظر می کند: «رمان های جریان ادبی اردک و پروانه، از منظر عناصر غم و لطافت و محجوبیت کم ندارند، اما فاقد عنصر رک گویی و نقد صریح ادبی هستند.» جریان ادبی اردک و پروانه و جانگ ای لینگ همیشه رابطه جدانشدنی داشتند. از نظر گرایش به تم شهری، جنبه های تجاری، مضامین زنانه و به تحریر دراوردن و داشتن قلم سنتی در نوشتار، رمان های خلاقانه جانگ ای لینگ اگرچه از جریان ادبی اردک و پروانه پیروی کرده اند اما بسیار فراتر از آن هستند؛ جانگ ای لینگ محتوای ایدئولوژیک عمیق و آگاهی مدرن و منحصر به فرد را با اشکال قومیتی و ماهرانه و با تکنیک های متنوع و مدرن درهم آمیخته و باعث شده تا با فاصله بسیار زیادی از جریان ادبی اردک و پروانه پیشی بگیرد.

در سال ۱۹۱۴ پس از انتشار مجله ای با عنوان شنبه، جریان ادبی اردک و پروانه از آن تاثیر پذیرفت و جریان ادبی شنبه نیز نامیده شد؛ در این میان اما برخی نویسندگان چینی خود را تنها عضوی از جریان ادبی موسوم به «شنبه» به حساب می آورند و همچنان از اینکه به جریان ادبی اردک و پروانه تعلق داشته باشند، امتناع می‌ورزیدند.

به رغم چالش‌هایی که این‌جریان ادبی در طول سالیان اخیر داشته، اما رمان‌های نوشته شده به سبک جریان ادبی اردک و پروانه، زمانی یکی از محبوب ترین کتاب های جهان ادبیات قبل از جنبش فرهنگ جدید چین به حساب می آمده اند؛ یکی از این شاهکارها، رمان «یولی خون »۷ از نویسنده معاصر چین، شو جن یا بوده که رکورد سی و دو بار تجدید چاپ و فروش صدها هزار نسخه را در کارنامه خود ثبت کرده است. رمان «علت خنده »۸ از نویسنده معروف چینی جانگ خن شوئی۹ نیز بیش از ده بار بازنشر شده و علاوه بر آن رمان «نوستالژی »۱۰ از نویسنده معروف و معاصر چین، لوشون ۱۱ نیز به این جریان تعلق گرفته است.

به رغم فراگیری مکتب ادبی اردک و پروانه در میان اقشار عادی مردم چین، نویسندگان ادبیات جدید چین و برخی روشنفکران این کشور بر این باورند که جریان ادبی اردک و پروانه، نه تنها مانعی برای تولد ادبیات جدید بر محور رخدادهای معاصر این کشور به حساب می آید بلکه به دلیل وجود مفاهیمی چون سرگرم سازی مخاطب که موجبات طرح مباحث سطحی در این آثار را فراهم می آورد، این جریان برای تحول و بازسازی شخصیت ملی، نوسازی زندگی و جامعه چین مدرن و تلاش برای خیزش چین جدید نیز زیان بار است. به باور این‌طیف از روشنفکران چینی این مکتب و آثار آن در یک کلام، برای تحقق هدف تاریخی مدرن سازی چین و «رویای چینی» مضر است. در پی طرح این دست انتقادات، انجمن تحقیقات ادبی و پیروان ادبیات جدید چین پیکان تیز انتقادات خویش از جریان ادبی اردک و پروانه و دیگر انواع ادبی عامه پسند چینی را تندتر کرده و این روند تا پس از جنبش چهارم مه چین نیز ادامه یافت و در همین چارچوب روشنفکرانی چون لوشون (پدر ادبیات معاصر چین)، مائو دون و دیگر نویسندگان ادبیات معاصر چین که با مباحث روشنفکری و دغدغه‌های اجتماعی کشورشان دست و پنجه نرم می کردند به طرح انتقاداتی کاری به فیلم های رزمی برگرفته شده از رمان های رزمی یا کاراگاهی-عاشقانه که به اصطلاح ادبیات قشر متوسط نامیده می شد روی آوردند.

اگر از دیدگاه ادبی روشنفکران چیی و لزوم ایجاد راهی برای توسعه از دریچه ادبیات جدید به این فضای منتقدانه بنگریم، انتقاد انجمن ادبیات جدید چین از ادبیات عامه پسند، دلایل عقلانی و ضروریت تاریخی می یابد. انتقاد این مجموعه از جریان اردک و پروانه و سایر قالب های ادبیات عامه پسند چینی به رسالت اساسی این جریان در مدرنیزه کردن تمام شئون کشور و نقد فرهنگ قدیم ادبی کشور چین مرتبط می شد.

از نظر این پیشگامانِ به دنبال مدرنیزاسیون در ادبیات، آن دسته از جریانات ادبی که هدفشان صرفاً سرگرمی است، چه زودتر از ادبیات جدید و چه همزمان با ادبیات جدید به وجود آمده باشند، کوچکترین نشانی از مدرنیته نداشته و مانند زباله‌های روزگار و تاریخ اند.

در واقع رسالت نویسندگان انقلابی در نظر روشنفکران مدرن چینی استفاده از رمان‌های انقلابی برای الهام‌بخشیدن و پرورش نسلی از نخبگان ملی است که با چنین دیدگاهی طبعاً سرگرمی و اتلاف وقت در تاریخچه ادبیات مدرن، اغلب اثرات منفی بر جای گذارده و به عنوان عقب ماندگی و نوعی پسرفت در روند کلان توسعه کشور تلقی می شود.

اما از آنجا که «سرگرمی» یکی از کاربردهای ادبیات است، عامه مردم چین تنها در یک دوره خاص توانستند آن را انکار و محدود کنند و توجه خود را به دیگر جنبه های ادبیات اختصاص دهند، اما هرگز نتوانستند به طور کامل این کاربرد ادبیات را در کشورشان نادیده انگارند. با ظهور کلانشهرها و افزایش سرعت توسعه در چین که ریتم زندگی چینیان را نیز تغییر داد، احساس نیاز مردم به محتوای سرگرم کننده برای تخلیه ذهن و از بین بردن خستگی های ناشی از ساعات کاری طولانی به وضوح ظاهر شده و مجدداً روند اقبال به رمان‌های غیر ایدئولوژیک و عمدتاً سرگرم‌کننده رو به رشد نهاد. در این فرآیند مردم معمولی چین امیدوار بودند که از طریق ادبیات عامه پسند بتوانند درک بالاتر و سازگاری بیشتری نسبت به زندگی و محیط اطرافشان پیدا کنند. این مردم عادی عموماً فاقد دانش ادبی بوده اما امکان آموزش به آنها از رهگذر ادبیات عامه پسند وجود داشت و همین امر مورد توجه بخشی از جریان روشنفکری چین قرار گرفت.

در نتیجه ادبیات عامیانه چینی را می‌توان با بخشی از مخاطبان روشنفکر هم ارتباط داد؛ بر اساس متون ادبی چینی مخاطبان روشنفکر ادبیات عامه‌پسند چینی را می توان به دو دسته کلی تقسیم بندی کرد: نخست، مخاطبانی که عاشق ادبیات و هنر جدید هستند و اغلب ادبیات عامه‌پسند را به دلیل تناقض‌هایی که با ادبیات جدید دارد، رد می‌کنند و دیگر مخاطبانی که عموماً به هر دو انواع ادبیات قدیم و جدید علاقه داشته ولی به دلیل نوع نوشتار و داستانهای مجذوب کننده ادبیات عامه‌پسند آن را به دیگر انواع ادبی ترجیح می‌دهند.

در جمع‌بندی این‌بحث می‌توان چنین گفت که ظهور جریان ادبی اردک و پروانه در بازه‌ای نامناسب از زمانه رخ نمود. چرا که طبعاً ظهور محتوای عامیانه در بحبوحه جریانات روشنفکری با اقبال جریان منور الفکر مواجه نشده و از قضا باید انتقادات سردمداران این جریان را نیز به جان بخرد. در واقع وقوع جریان های سیاسی و روشنفکری چین معاصر همزمان با جنبش چهارم مه و تغییر جهت رمان های چینی از مسیر سنتی به مدرن، موجبات شکست در فرم قدیمی و عامه پسند رمان چینی را فراهم آورده بود که طبعاً این موضوع زنگ خطری اساسی برای جریان عامه پسند ادبی اردک و پروانه محسوب می‌شد.

پس از تأسیس جمهوری خلق چین، و آغاز امواج سهمگین انقلابی پس از ضربات جریان روشنفکری به مکتب اردک و پروانه، عملاً جایگاه سیاسی و اقتصادی جریان ادبی اردک و پروانه از بین رفته و مبانی اجتماعی برای ظهور و بروز نویسندگان این جریان عملاً فروریخت.

پس از فترت طولانی مدت جریان ادبی اردک و پروانه، با پایان دوران انقلاب فرهنگی و فروکش کردن محوریت ایدئولوژی سیاسی در چین و جایگزینی آن با اقتصاد و توسعه، بسیاری از چینیان بار دیگر حرکت به سوی جریانات ادبی عامه پسند را در پیش گرفته و جریان ادبی اردک و پروانه که برای مدتها مسکوت مانده بود، در روزهای پایانی قرن بار دیگر بیستم احیا شده و آثار بسیاری از این دوره ظهور پیدا کردند.