تحزب؛قربانی قبیلهها و تجار/نقش دولتها در ناکارآمدسازی احزاب
پایگاه خبری سردبیر؛ گروه سیاست، محمد حسین نظری؛ با گذشت بیش از یک قرن از آغاز فعالیت حزبی در ایران، همچنان مقوله حزب و فعالیت حزبی از پرمناقشهترین مقولات در فضای سیاسی ایران به شمار میرود. با وجود تصریح قانون اساسی کشور بر فعالیت احزاب، تأکیدات رهبر معظم انقلاب بر قرائت خاصی از کار ویژههای […]
پایگاه خبری سردبیر؛ گروه سیاست، محمد حسین نظری؛ با گذشت بیش از یک قرن از آغاز فعالیت حزبی در ایران، همچنان مقوله حزب و فعالیت حزبی از پرمناقشهترین مقولات در فضای سیاسی ایران به شمار میرود. با وجود تصریح قانون اساسی کشور بر فعالیت احزاب، تأکیدات رهبر معظم انقلاب بر قرائت خاصی از کار ویژههای حزب و اذعان بخش عمدهای از بازیگران سیاسی بر ضرورت شکل گیری نظام حزبی در کشور اما همچنان پایداری احزاب سیاسی و نقشآفرینی آنها در کشور محل تردید است.
پیش از این در یک گزارش به تفصیل گفتیم که جمهوری اسلامی ایران در غالب شئون معرفتی و حقوقی ظرفیت لازم برای فعالیت حزبی و تشکیلاتی را فراهم کرده است (در اینجا بخوانید). با این حال نمیتوان منکر برخی نقایص قانونی شد، اما وجود این نقایص نافی ظرفیتهای بالقوه حاکمیت نیست و احیاناً باید کسانی در احزاب سیاسی پیدا شوند و با مجاهدت مضاعف نقایص را رفع کرده و ظرفیتهای بالقوه را به فعلیت برسانند. در واقع میتوان ادعا کرد بسیاری از احزاب و چهرههای شاخص حزبی زمانی که موانع فعالیت حزبی در ایران را مورد انتقاد قرار میدهند، در جستجوی لقمههای آماده بلع هستند و میخواهند بدون هیچ زحمتی خواستههای آنها و ظرفیتهای موجود حزبی و تشکیلاتی کشور فعال شود.
در باب چرایی عدم پایداری احزاب در ایران و اینکه کدام عوامل زمینه ساز آن شدند که نظام حزبی در ایران نهادینه نشود و عمده احزاب و تشکلهای سیاسی یا فعالیتهایشان زودگذر باشد و یا اینکه از کارویژههای اصلی احزاب سیاسی برخوردار نباشند عوامل متعددی مطرح میشود. زمینهها و عواملی همچون نوع اندیشه و فرهنگ سیاسی ایرانی نسبت به سیاست و فعالیت سیاسی و حزب و کار حزبی، نوع نگاه ساختار سیاسی، ساختار رانتی اقتصادی و سیاسی و عدم وابستگی احزاب به مردم، تمایل به فعالیتهای جنبشی همچون جنبش دانشجویی تا فعالیت حزبی و نهادی، آزمونوخطاهای متعدد نخبگان سیاسی ازجمله مواردی است که کارشناسان این حوزه به عنوان موانع نهادینه شدن نظام حزبی در کشور مطرح میکنند.
بر این اساس برخی کارشناسان، ایران را فاقد حزب به معنای واقعی آن و فضای سیاسی اجتماعی ایران را فاقد پدیدهای سیاسی به نام تحزب میدانند. از نظر برخی فعالان سیاسی، فقدان تحزب و عدم پاگیری احزاب مردمی آسیبهای زیادی به مردم سالاری و تحولات سیاسی کشور زده است. اینکه احزاب صرفاً در موعد انتخابات آفتابی میشوند و بیشتر از آنکه در انتخاباتهای مختلف نقش آفرینی کنند، در پی سهم خواهی از ساختار قدرت هستند خود نشان از کارکرد نادرست احزاب در ایران دارد.
به نظر میرسد این رویکرد چند دلیل عمده دارد که برخی از آنها به شرح زیر است:
اول برخی احزاب اگر چه ظاهر و صورت حزبی دارند اما ماهیت آنها کاملاً غیر حزبی است؛ یعنی اگر بنای کار حزبی فعالیت اجتماعی و مدنی است، بسیاری از احزاب در ایران با نگاه کسب قدرت سیاسی برای نیل به اهداف شخصی و گروهی تأسیس میشوند. بسیاری از مؤسسان احزاب هدفشان از تأسیس حزب پیگیری اهداف خاص سیاسی و حتی انگیزههای اقتصادی است و به جای آنکه بخواهند فرهنگ تحزب و فعالیت تشکیلاتی هدفمند را در کشور نهادینه کنند، نسبت به احزاب رویکرد تجاری و قدرت محور دارند.
بسیاری از مؤسسان احزاب هدفشان از تأسیس حزب پیگیری اهداف خاص سیاسی و حتی انگیزههای اقتصادی است و به جای آنکه بخواهند فرهنگ تحزب و فعالیت تشکیلاتی هدفمند را در کشور نهادینه کنند، نسبت به احزاب رویکرد تجاری و قدرت محور دارند دوم دایره تصمیم سازی، تصمیم گیری و فعالیت در احزاب کشور ما بسیار محدود است؛ یعنی شمار زیادی از احزاب امروز از سالهای دور تعدادی تصمیم گیر و تصمیم ساز ثابت دارند که اجازه نمیدهند افراد جدید وارد هسته مرکزی شوند. آنها حتی راضی نمیشوند که دامنه اجتماعی احزاب از یک تعدادی فراتر برود تا بتوانند به راحتی تصمیمات مورد نظر خود را اتخاذ کنند. در این باره میتوان از احزابی نام برد که میانگین سنی اعضای آن احتمالاً بیش از ۶۰ سال است و برخی اعضای آن از بدو تأسیس تا امروز جز هسته مرکزی حزب خود هستند.
بدین معنا بسیاری از احزاب به دلیل محدود بودن دایره تصمیم گیران و تصمیم سازان دچار مشکلات متعددی میشوند که از جمله میتوان به شکاف میان این احزاب با جامعه و آحاد مردم، عدم آگاهی از اقتضائات و نیازهای زمان و تقویت شکاف نسلی میان فعالان سیاسی و فعالیتهای سیاسی اشاره کرد که مورد اخیر میتواند منجر به ظهور تشکلها و احزاب اپوزیسیون و ساختار شکن شود.
سوم حکمرانی حزبی هنوز جای خود را در ساختار سیاسی و اجتماعی ایران پیدا نکرده است. به این معنی که هنوز جریانهای سیاسی و اجتماعی حول اشخاص و چهرههای سیاسی شکل میگیرند. به گونهای که بعضاً خود احزاب هم با همین سبک و سیاق تشکیل میشوند و در موارد متعدد شاهد این هستیم که حزب سیاسی قائم به یک فرد است و مصوبات شورای مرکزی این احزاب همان مواضع شخصی دبیرکل حزب است.
احزابی که همه کاره آن تنها یک چهره شاخص سیاسی است که افرادی را صرفاً به جهت اینکه نصابهای قانونی را به دست آورد دور خود جمع کرده است، در حالی که احزاب قدرتمند در کشورهای توسعه یافته نسبت به قدرت سیاسی، اقتصادی یک عضو خود وقعی نمی نهند و جایگاه اعضا معمولاً نسبت به اثر فعالیت آنها تعیین میشود.
در دوره دولت ۸ ساله اصلاحات ۲۰۰ حزب توانستند مجور فعالیت بگیرند در حالی که چنین مطلبی در توسعه یافته ترین کشورها از نظر سیاسی هم وجود ندارد چهارم در حال حاضر ۱۱۸ حزب در ایران ثبت شده که تعداد انگشت شماری از آنها تا حدودی فعالیت دارند در حالی که همین که وارد جریان انتخابات میشویم، دهها حزب دیگر وارد کارزار سیاسی شده و حتی یک اطلاعیه رسمی را در دستور کار خود قرار نمیدهند. در دوره دولت ۸ ساله اصلاحات ۲۰۰ حزب توانستند مجور فعالیت بگیرند در حالی که چنین مطلبی در توسعه یافته ترین کشورهای از نظر سیاسی هم وجود ندارد؛ در واقع اساساً تکثر اینچنینی در یک کشور خلاف توسعه سیاسی و مانع رشد کشور در سطح حکمرانی است. این موضوع سبب شده تا در کشور احزاب توانمند که بتوانند اداره امور را بر عهده بگیرند و اقشار مختلف اجتماعی را نمایندگی کنند نداشته باشیم.
تاریخ تحزّب ایران در صد سال اخیر بیانگر بیماری مزمن و ناکارآمدی احزاب بوده است و متأسفانه احزاب در این دوره نتوانستند قابلیت و تواناییهای خود و کارویژههای مطلوب «حزب» را نشان دهند، اهداف تأسیس این پدیده سیاسی را متحقق سازند و خود به عنوان مولود حرکتهای سیاسی، به جریانهای سیاسی کارآمد، پویا و بادوام منجر گردند.
حتی انقلاب اسلامی نیز، که با وقوع خود، تحول عظیمی در بینش سیاسی مردم و نخبگان ایجاد کرد و به مشارکتهای سیاسی گسترده عموم انجامید، هنوز نتوانسته است با آفات موجود در حوزه عملکردی این پدیده سیاسی مقابله کامل کند و کشور همچنان با بیماریهای بهجامانده از گذشته احزاب مواجه است.
ضروری است علل این ناکارآمدی شناسایی و درمان آن آغاز شود و از سوی دیگر مردم و دولتمردان صبر و تحمل لازم را برای طی دوران نقاهت احزاب داشته باشند و احزاب و نخبگان نیز با آسیبشناسی لازم و ایجاد زمینههای «خودانتقادی» به تسریع گذران این دوران کمک کنند.
اقبال افراطی دولتمردان به احزاب ابداً منتج به کارآمدی آنها نشده است متأسفانه دولتهای بعد از انقلاب در تعامل با احزاب، رویکردی افراطی یا تفریطی داشتهاند. همینطور که گفته شد مهرورزی! بیش از حد دولت اصلاحات به احزاب فاقد توجیه لازم است و اقبال افراطی دولتمردان به احزاب ابداً منتج به کارآمدی آنها نشده است. احزاب میتوانند نماینده نهادهای مدنی و مردمی باشند و در کشور ما باید دوره تکامل و بلوغ طبیعی خود را طی کنند، ازهمین رو خود احزاب باید برای کارآمدی پدیده تحزب بیشتر مساعدت کنند و فقط در این صورت است که با تمهید سایر ملزومات، احزاب و در نتیجه جریانهای سیاسی سالم و کارآمد توان ظهور، شکوفایی و فعالیت در عرصه کشور را خواهند یافت.
و اما یک بررسی اجمالی از فعالیت احزاب در سالی که گذشت افول بیش از پیش تحزب در ایران را نشان میدهد. در سال ۹۸ کمترین مقدار از فعالیتهای حزبی هم محقق نشد و با توجه به روند چند سال اخیر به نظر میرسد که احزاب به سطح پایینتری از کنش گری سیاسی_اجتماعی سقوط کرده اند.
احزاب به سطح پایینتری از کنش گری سیاسی_اجتماعی سقوط کرده اند در حالی که انتظار میرفت گروههای سیاسی در سال انتخابات با جدیت بیشتری پا به عرصه رقابت بگذارند، اما این کمترین انتظار جامعه نیز از سوی مدعیان تحزب برآورده نشد و تمام سال به چند بیانیه و اطلاعیه بسنده شد. رویهای که همواره در میان احزاب وجود داشته و در سالهای متمادی آنها را از منشایت اثر خارج کرده است.
سال ۹۸ برای مردم ایران سالی پرحادثه و پر فراز و نشیب بود؛ سالی که با سیل گسترده آغاز شد و با کرونا ویروس به پایان رسید. میان این دو نیز حوادثی تلخ و شیرین بر کام ایران و ایرانی نشست؛ اگر چه غلبه با تلخی بود. اگر اقتصاد را مهمترین مسئله این سالها و روزهای کشور در نظر بگیریم، با وجود کنترل افزایش افسار گسیخته نرخ ارز و طلا اما شاخص معیشت برای مردم مثبت نشد.
در سیاست خارجی نیز با آغاز کاهش تعهدات ایران در برجام تنش میان ایران و غرب مجدداً اوج گرفت و تا قرار گرفتن نیروی نظامی رسمی ایران یعنی سپاه پاسداران در لیست سیاه ایالات متحده پیش رفت. اوضاع و احوال فرهنگ و هنر نیز تغییر محسوسی نداشت الا آنکه مطابق روال طبیعی چند تن از اهالی آن دنیا را به مقصد دیار باقی ترک کردند. اما در بحث سیاست داخلی که موضوع اصلی این نوشتار است، انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی نقطه عطف سال ۹۸ بود. جایی که بر خلاف انتظار، احزاب نتوانستند به رویه پیشین خود حتی در شب انتخابات هم تداوم ببخشند و پیروز از میدان سیاست ورزی بیرون بیایند.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰